« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی شاهرودی

1404/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

طهارت/ کفایت مسح سر با یک انگشت / مناقشه مرحوم استاد خویی در استناد به روایات ثلاثه اصابع/ مقتضای اصل عملی در مساله

موضوع: طهارت/ کفایت مسح سر با یک انگشت / مناقشه مرحوم استاد خویی در استناد به روایات ثلاثه اصابع/ مقتضای اصل عملی در مساله

قال السید ره فی العروه: و یكفي المسمّى «المسح» و لو بقدر عرض إصبع واحدة أو أقلّ[1] و الأفضل بل الأحوط أن يكون بمقدار عرض ثلاث أصابع، بل الأولى أن يكون بالثلاثة و من طرف الطول أيضاً يكفي المسمّى و إن كان الأفضل أن يكون بطول إصبع[2] و على هذا فلو أراد إدراك الأفضل، ينبغي أن يضع ثلاث أصابع على الناصية[3] و يمسح بمقدار إصبع من الأعلى إلى الأسفل و إن كان لا يجب كونه كذلك، فيجزي النكس و إن كان الأحوط خلافه.[4]

حد شستن صورت در وضو از قصاص شعر تا ذقن طولاً و ما بین انگشت إبهام و وسطى عرضاً است و حد شستن یدین از مرفق تا سر انگشتان است با این حال نکاتی در وضو ذکر شده که مستفاد از روایات است از جمله این که در غسل یدین لازم است از مرفق به سمت انگشتان شسته شود به نحوى كه عرفاً صدق كند كه از بالا به پايين شسته شده است به مقتضای روایاتی که امر به غسل از قصاص شعر تا ذقن نموده است طبق این روایات اگر به عكس شسته شود مجزی نیست.

یکی از نکانی که در مسح سر بحث شده اقل مقدار مسح سر است. در جلسات قبل گذشت که طبق اطلاق آیه شریفه: ﴿وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ﴾ و اطلاق بعض روایات، مسح بعض سر کافی است. اما این که مسح سر به چه مقدار کافی است در بین فقها اختلاف است که آیا مسح سر باید با مقدار سه انگشت باشد یا مسح با یک انگشت یا کمتر از آن هم کافی است و بر فرض کفایت یک انگشت عرضاً، سوال این است که آیا طولا هم باید به مقدار یک انگشت باشد یا مسمای مسح کفایت است آیا اگر به مقدار یک سانت هم مسح کند کافی است یا این که مسح طولا باید به مقدار سه انگشت باشد آیا ملاک در مسح سه انگشت طولی است یا عرضی؟

مرحوم شیخ صدوق حکم نموده به این که مسح سر طولا و عرضا باید به مقدار سه انگشت باشد محدث استرابادی و مرحوم صاحب حدائق نیز قول مرحوم شیخ صدوق را تقویت نموده‌اند. لکن مشهور فقها به استناد روایات خاصه و اطلاق آیه شریفه، مسح با یک انگشت را کافی دانسته‌اند اما روایاتی که برای کفایت مسح با یک انگشت بدان تمسک شده است:

1. صحیحه اول زراره و بکیر: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ أَنَّهُمَا سَأَلَا أَبَا جَعْفَرٍعَنْ وُضُوءِ رَسُولِ اللَّهِ .... فَإِذَا مَسَحَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِهِ أَوْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ قَدَمَيْهِ مَا بَيْنَ الْكَعْبَيْنِ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَهُ...[5]

2. صحیحه دوم زراره و بکیر: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ ابْنَيْ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَنَّهُ قَالَ فِي الْمَسْحِ تَمْسَحُ عَلَى النَّعْلَيْنِ وَ لَا تُدْخِلُ يَدَكَ تَحْتَ الشِّرَاكِ وَ إِذَا مَسَحْتَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِكَ أَوْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ قَدَمَيْكَ مَا بَيْنَ كَعْبَيْكَ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَكَ.[6]

مفاد روایت: در این دو روایت تصریح شده به این که اگر مقداری از سر مسح شود «بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِكَ» کفایت است. مقتضای اطلاق در این روایات آن است که اگر به مقدار یک انگشت هم مسح شود کفایت است و اما در دو روایت بعدی تصریح شده به کفایت مسح با یک انگشت.

3. موثقه حَمَّادٍ عن حسین بن مختار قلانسی: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ شَاذَانَ بْنِ الْخَلِيلِ عَنْ يُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ رَجُلٌ تَوَضَّأَ وَ هُوَ مُعْتَمٌّ فَثَقُلَ عَلَيْهِ نَزْعُ الْعِمَامَةِ لِمَكَانِ الْبَرْدِ فَقَالَ لِيُدْخِلْ إِصْبَعَهُ.[7]

4. مرسله حماد بن عیسی: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا فِي الرَّجُلِ يَتَوَضَّأُ وَ عَلَيْهِ الْعِمَامَةُ قَالَ يَرْفَعُ الْعِمَامَةَ بِقَدْرِ مَا يُدْخِلُ إِصْبَعَهُ فَيَمْسَحُ عَلَى مُقَدَّمِ رَأْسِهِ.[8]

در مقابل در تعدادی از روایات حکم به مسح با سه انگشت شده است از استعمال کلمه یجزی «يُجْزِي مِنَ الْمَسْحِ عَلَى الرَّأْسِ مَوْضِعُ ثَلَاثِ أَصَابِعَ وَ كَذَلِكَ الرِّجْلُ» در این روایات برخی استفاده کرده‌اند که اقل مقدار مسح واجب، سه انگشت است و اگر به کمتر از این مقدار مسح شود کافی نیست. اما نمونه‌ای از این روایات:

1. صحيحه زراره: وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ‌ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْمَرْأَةُ يُجْزِيهَا مِنْ مَسْحِ الرَّأْسِ أَنْ تَمْسَحَ مُقَدَّمَهُ قَدْرَ ثَلَاثِ أَصَابِعَ وَ لَا تُلْقِيَ عَنْهَا خِمَارَهَا.[9]

مفاد روایت: بر زن ها لازم نیست که مقنعه را از سر در آورند. اگر از قسمت جلوی سر مسح سر را با سه انگشت انجام دهند کافی است. این روایت اگر چه در خصوص زن‌ها وارد شده ولی حکم مزبور «کفایت مسح با سه انگشت» قطعا اختصاص به زن‌ها ندارد و احدی

از فقها هم حکم مزبور را اختصاص به زنها نداده است. بنابراین اگر مردها هم با سه انگشت مسح سر کنند قطعا کافی است.

2. روايت معمر بن عمر: وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ شَاذَانَ بْنِ الْخَلِيلِ‌ النَّيْسَابُورِيِّ عَنْ مَعْمَرِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: يُجْزِي مِنَ الْمَسْحِ عَلَى الرَّأْسِ مَوْضِعُ ثَلَاثِ أَصَابِعَ وَ كَذَلِكَ الرِّجْلُ.[10]

مناقشه مرحوم استاد خویی در استناد به دو روایت فوق در لزوم مسح با سه انگشت

روایت معمر بن عمر ضعیف السند است زیرا رجالیین معمر بن عمر را توثیق نکرده‌اند. ضمن این که از نظر دلالی هم قابل برای مناقشه است و نمی‌تواند دلیلی بر لزوم مسح با سه انگشت و عدم کفایت کمتر از آن باشد زیرا نهایت چیزی که از این دو روایت استفاده می‌شود آن است که مسح با سه انگشت کفایت است. اما این که مقدار واجب از مسح چه مقدار است از این روایت استفاده نمی‌شود زیرا ممکن است عبارت «يُجْزِي مِنَ الْمَسْحِ عَلَى الرَّأْسِ مَوْضِعُ ثَلَاثِ أَصَابِعَ» در مقابل احتمال لزوم مسح تمام ربع سر یا مجموع مسح سر باشد چنان که اهل سنت تمام سر را مسح می‌کنند و یا در مقابل کفایت مسح با یک انگشت باشد که در بعض روایات آمده است بدین معنی که هم مسح به یک انگشت کفایت است و هم مسح با سه انگشت. بنابراین از این دو روایت نمی‌توان استفاده کرد که مقدار واجب در مسح سه انگشت است به نحوی که اگر کمتر از این مقدار مسح شود مجزی نیست. در نهایت به قرینه روایاتی که مسح با یک انگشت را مجزی دانسته، می‌توان این روایات را حمل بر افضل الافراد کرد و نتیجه جمع بین این دو دسته از روایات این است که مسح با یک انگشت اقل مقدار واجب است و مسح با سه انگشت مرتبه بالاتر از آن است و استحباب دارد.

لذا مرحوم سید ماتن هم در مساله بعد از حکم به کفایت مسح با یک انگشت حکم به استحباب مسح با سه انگشت عرضا و مسىمای مسح طولا نموده و می‌فرماید: افضل و بلكه احوط آن است كه عرضا به مقدار سه انگشت باشد و طولا مسمّاى مسح کفایت است اگر چه بهتر آن است كه طولا هم به مقدار يك انگشت «و به عبارت دیگر سه انگشت بسته» باشد.

بعد ذلک بر فرض لزوم مسح با سه انگشت بحث است که مراد از ثلاثه اصابع در روایات آیا کفایت مسح با سه انگشت طولی است یا مراد سه انگشت عرضی است. مرحوم استاد شیخ حسین حلی معتقد است که طبیعی مساله این است که مراد سه انگشت، عرضی باشد و اما این که چه مقدار باید در طول مسح کند در این روایات متعرض آن نشده و ظاهرا مسمای مسح کفایت باشد. مرحوم صاحب جواهر هم همین قول را اختیار نموده است. برخی از فقها از روایت مزبور، سه انگشت طولی را استفاده کرده‌اند و برخی هم مقدار سه انگشت طولا و عرضا را استفاده کرده‌اند. اگر خواسته باشیم در مساله مراعات احتیاط تام را بکنیم بهتر است که سه انگشت طولا و عرضا را مسح کنیم یعنی سه انگشت را در قسمت بالای سر بگذراد و به مقدار سه انگشت به پایین بکشد تا به مقدار سه انگشت طولا و عرضا مسح شود و احتیاط بیشتر این که در هنگام مسح قدری بیشتر از این مقدار را مسح کند زیرا سه انگشت به جهت این که مدور است در هنگام مسح طبیعتا از مقدار سه انگشت بسته عرضی کمتر مسح می‌شود زیرا مسح کردن با عرض سه انگشت از مسح کردن با مقدار سه انگشت منضم عرضی کمتر می‌شود. برای احتیاط بهتر است قدری بیشتر را مسح کند اگر چه ظاهر روایات آن است که مسح سر با سه انگشت بسته کافی است و لازم نیست ملاحظه مقدار سه انگشت بسته عرضی را بکند.

بحث دیگر این که در فرض شک در کفایت مسح با یک انگشت، مقتضای اصل عملی در مساله چیست، آیا مقتضای اصل عملی در مساله احتیاط در مسح با سه انگشت است یا مجرای برائت است و می‌توان در مسح به یک انگشت هم کفایت کرد؟

در اصول خوانده‌ایم که شک در اصل تکلیف مجرای اصل برائت است و شک در فراغ ذمه مقتضای اصل احتیاط، مثلا در دوران امر بین وجوب نماز جمعه و وجوب نماز ظهر، مقتضای اشتغال یقینی به تکلیف قطعی، لزوم احتیاط و جمع بین دو تکلیف است زیرا اصل تکلیف متیقن است و با اتیان احدهما یعنی ظهر یا جمعه «و در مثال ما با مسح با یک انگشت» شک در سقوط تکلیف داریم مقتضای اشتغال یقینی لزوم احتیاط است. سوال این است که ما نحن فیه آیا از قبیل شک در مقام امتثال است یا شک در اصل تکلیف؟

بیان مرحوم استاد خویی در مساله

مقتضای اطلاق در آیه شریفه و روایاتی که حکم به مسح مطلق سر نموده اکتفا به اقل مقدار مسح سر یعنی مسح با یک انگشت و برائت از تکلیف مازاد است. در علم اصول خوانده‌ایم که اگر عام یا مطلقی وارد شود و بعد تخصیص بخورد به مخصص منفصلی و مخصص مردد باشد بین اقل و اکثر، می‌توان اکتفا به قدرمتیقن از تخصیص کرد و در مازاد آن برائت جاری کرد. در ما نحن فیه هم آن مقدار که یقینا از اطلاق آیه شریفه خارج شده طبق روایات مسح طرف چپ و راست و قسمت پشت سر است. قسمت بالای سر تحت اطلاق آیه شریفه باقی است طبق اطلاق آیه شریفه مسمای مسح سر کافی است و در مازاد از آن مرجع اصل برائت است.

 


[1] مكارم الشيرازي: يشكل الأقلّ من الإصبع‌.
[2] مكارم الشيرازي: لا دليل على أفضليّته؛ و روايات الإصبع غير دالّة عليه، لإمكان حملها على إرادة الجنس أو الإصبع عرضاً؛ و لكنّه أحوط‌.
[3] الامام الخميني: لا تكون الناصية بمقدار إصبع في النوع حتّى يمكن ما ذكره‌.
[4] الامام الخميني: لا ينبغي تركه‌. الخوئي: لا يُترك‌.
logo