« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی شاهرودی

1403/12/04

بسم الله الرحمن الرحیم

/ موضع مسح الرأس/طهارت

موضوع: طهارت/ موضع مسح الرأس/

الثالث: مسح الرأس بما بقي من البلّة في اليد و يجب أن يكون على الربع المقدّم من الرأس فلا يجزي غيره و الأولى و الأحوط الناصية[1] و هي ما بين البياضين من الجانبين فوق الجبهة.

در مباحث قبل گذشت که مسح سر باید با رطوبت باقیمانده در دست باشد و اگر با رطوبت خارج از وضو مسح کند موجب بطلان وضو خواهد شد. اقوال سنی‌ها در این جهت مختلف است: دسته‌ای از آنان معتقدند که باید با آب خارج از وضو مسح کند. برخی قائل به تخییر شده‌اند به‌ این صورت که فرد می‌تواند هم با رطوبت دست مسح سر کند و هم با رطوبت خارج دست، عده قلیلی هم مثل امامیه معتقدند که مسح سر باید با رطوبت دست باشد. بعد ذلک مرحوم سید حکم نموده به‌ این که مسح سر باید در قسمت ربع جلوی سر باشد و اگر مسح بر غير آن موضع باشد مکفی نیست.

صحیحه ابی‌بصیر و صحیحه منصور در مورد ناسی مسح وارد شده است در این دو روایت درباره ناسی مسح حکم شده به‌ این که باید نماز را قطع کند و مسح سر و پاها را انجام دهد سپس نماز را اعاده کند. در این دو روایت به نحو مطلق حکم به مسح سر شده و مقید نشده به‌ این که مسح سر حتما باید در قسمت جلوی سر باشد. اما متن صحیحه ابی‌بصیر: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَوَضَّأَ وَ نَسِيَ أَنْ يَمْسَحَ رَأْسَهُ حَتَّى قَامَ فِي صَلَاتِهِ؟ قَالَ يَنْصَرِفُ وَ يَمْسَحُ رَأْسَهُ ثُمَّ يُعِيدُ.[2] و اما متن صحيحة منصور: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَمَّنْ نَسِيَ أَنْ يَمْسَحَ رَأْسَهُ حَتَّى قَامَ فِي الصَّلَاةِ؟ قَالَ يَنْصَرِفُ وَ يَمْسَحُ رَأْسَهُ وَ رِجْلَيْهِ.[3]

لکن این دو روایت و آیه شریفه: ﴿وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ﴾ و احیانا روایات دیگری که در آنها به نحو مطلق امر به مسح سر شده و به اطلاق شامل مقدم الراس و موخر الراس و طرف راست و چپ سر «پایین سر سمت گیچگاه» می‌شود، تقیید می‌خورند به روایات متواتر یا متضافری که در آنها حکم به مسح خصوص مقدم الراس شده است. مقتضای قاعده، حمل روایات مطلق بر روایاتی است که مقید به مقدم الراس یا ما بین نزعتین شده است از جمله روایات مقیده:

1. صحیحه محمد بن مسلم: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: مَسْحُ الرَّأْسِ عَلَى مُقَدَّمِهِ.[4]

2. صحیحه محمد بن مسلم: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ امْسَحِ الرَّأْسَ عَلَى مُقَدَّمِهِ.[5]

3. وَ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا فِي الرَّجُلِ يَتَوَضَّأُ وَ عَلَيْهِ الْعِمَامَةُ؟ قَالَ: يَرْفَعُ الْعِمَامَةَ بِقَدْرِ مَا يُدْخِلُ إِصْبَعَهُ فَيَمْسَحُ عَلَى مُقَدَّمِ رَأْسِهِ.[6]

اشکال دیگری که در تمسک به صحيحة منصور و صحیحه ابی‌بصیر برای حکم به جواز مطلق مسح شده، این است که در این دو روایت در فرض شک، حکم به قطع نماز و مسح سر شده است با این که مقتضای قاعده فراغ، عدم اعتناء به شک و عدم جواز قطع صلوة است. از این امر فهمیده می‌شود که روایت تقیتا صادر شده است. لکن ‌این اشکال وارد نیست زیرا مورد دو روایت فوق، شک نیست بلکه نسیان مسح است و به جهت ترک مسح علی‌القاعده مسح سر لازم است.

با توجه به روایات مقیده فوق، روایت ابی‌العلاء هم که در آن تصریح به جواز مسح موخر الراس شده و دو روایت بعدی، حمل بر تقیه می‌شوند چنانکه مرحوم شیخ طوسی این روایات را حمل بر تقیه نموده است از این جهت که موافق با فتوای سنی‌ها است اما متن سه روایت:

1. صحیحه ابی‌العلاء: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ امْسَحِ الرَّأْسَ عَلَى مُقَدَّمِهِ وَ مُؤَخَّرِهِ.

قال صاحب الوسائل : حَمَلَهُ الشَّيْخُ عَلَى التَّقِيَّةِ وَ تَقَدَّمَ وَجْهَانِ فِي مِثْلِهِ فِي حَدِيثِ مَسْحِ الْأُذُنَيْنِ.[7]

2. روایت حسین بن عبد الله: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ ظَرِيفِ بْنِ نَاصِحٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرَّجُلِ يَمْسَحُ رَأْسَهُ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَلَيْهِ عِمَامَةٌ بِإِصْبَعِهِ أَ يُجْزِيهِ ذَلِكَ فَقَالَ نَعَمْ.[8]

با توجه به‌ این که عادتا ممکن نیست فرد با انگشت از پشت عمامه، جلوی سر خود را مسح کند پس مراد از مسح خلف عمامه، در این روایت مسح قسمت عقب سر است. لکن با توجه به‌ این که در روایات متعدد در حد تواتر یا تضافر حکم به مسح مقدم الراس یا مسح ناصيه شده است این دو روایت و روایت بعدی به جهت موافقت با عامه حمل بر تقیه می‌شوند ضمن این که متسالم علیه بین اصحاب امامیه آن است که مسح با پشت سر و دو طرف راست و چپ سر «سمت گیجگاه» قطعا مجزی نیست.

3. صحیحه حسین بن ابی‌العلاء: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ

اللَّهِعَنِ الْمَسْحِ عَلَى الرَّأْسِ؟ فَقَالَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى عُكْنَةٍ فِي قَفَا أَبِي يُمِرُّ عَلَيْهَا يَدَهُ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْوُضُوءِ بِمَسْحِ الرَّأْسِ مُقَدَّمِهِ وَ مُؤَخَّرِهِ

فَقَالَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى عُكْنَةٍ فِي رَقَبَةِ أَبِي يَمْسَحُ عَلَيْهَا.[9] أَقُولُ: حَمَلَهُ الشَّيْخُ عَلَى التَّقِيَّةِ وَ كَذَا مَا قَبْلَهُ لِأَنَّهُ مَذْهَبُ بَعْضِ الْعَامَّةِ.

قال السید ره فی العروه: و الأولى و الأحوط الناصية[10] و هي ما بين البياضين من الجانبين فوق الجبهة. اولى و احوط آن است که مسح بر ناصيه باشد یعنی بین نزعتین «دو سفیدی واقع در دو طرف پیشانی»

تا به اینجا ثابت شد که مسح با قسمت عقب سر و طرف راست و چپ سر «سمت گیجگاه» صحیح نیست و در روایات در حد تواتر یا تضافر حکم به غسل مقدم الراس یا ناصیه شده و فقهای امامیه در این جهت اتفاق دارند در بین امامیه از جهت دیگری اختلاف است و آن این که آیا مسح سر باید بر ناصیه باشد که ما بین نزعتین «دو سفیدی طرف راست و چپ بالای پیشانی» واقع شده است یا باید در قسمت مقدم الرأس باشد که قدری عقب‌تر از آن تا ربع سر را نیز شامل می‌شود. مستند لزوم مسح بر ناصیه صحيحة زراره است که فرمود: «تَمْسَحُ بِبِلَّةِ يُمْنَاكَ نَاصِيَتَكَ»[11] و نیز روايت عبداللّٰه بن حسين که فرمود: «لَا تَمْسَحُ الْمَرْأَةُ بِالرَّأْسِ كَمَا يَمْسَحُ الرِّجَالُ إِنَّمَا الْمَرْأَةُ إِذَا أَصْبَحَتْ مَسَحَتْ رَأْسَهَا وَ تَضَعُ الْخِمَارَ عَنْهَا فَإِذَا كَانَ الظُّهْرُ وَ الْعَصْرُ وَ الْمَغْرِبُ وَ الْعِشَاءُ تَمْسَحُ بِنَاصِيَتِهَا»[12] این دو روایت می‌تواند مقیّد یا مفسّر روایاتی باشد که به نحو مطلق حکم به مسح مقدم الراس نموده است.

بنده روایات باب را بررسی کردم روایات در این جهت به چهار دسته تقسیم می‌شوند: در دسته‌ای از روایات امر به مسح سر به نحو مطلق شده است. در دسته دوم روایات حکم به مسح مقدم الراس «جلوی سر» شده است. در دسته سوم روایات حکم به مسح پشت سر و یا بخش راست و چپ سر شده است. ‌این دسته از روایات به قرینه روایات مقیده حمل بر تقیه می‌شوند. در دسته چهارم روایات امر به مسح ناصیه شده است. اما روایاتی که به نحو مطلق امر به مسح سر نموده و تعیین نکرده که حتما باید با قسمت جلوی سر مسح کند این روایات در مقام بیان اصل واجبات وضو بوده‌اند نه بیان محدوده مسح، نهایتا این روایات مطلق هستند و حمل بر روایات مقیده می‌شوند.

ان قلت: این دو دسته روایات مثبتین هستند و تعارضی بین آن دو نیست. روایات مقید نفی روایات مطلق را نمی‌کند تا بدین جهت مطلق را حمل بر مقید کنیم.

قلت: اگر مقدم الراس را از نظر توسعه بیشتر از ناصیه بدانیم هر یک از دو دسته روایات دسته دیگر را نفی می‌کند مقتضای جمع عرفی بین دو دسته روایات، حمل روایات مطلقه بر مقیده است.

تمام بحث در این است که روایات مقیده خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: در دسته‌ای از این روایات حکم به مسح ناصیه شده و در دسته دیگر حکم به مسح مقدم الراس شده است. برخی معتقدند که ناصيه ما بین نزعتین «دو سفیدی در دو طرف پیشانی» واقع شده است اما مقدم الراس قدری از نظر مفهوم اوسع است و عقب‌تر از ناصیه را شامل می‌شود. سوال این است که ناصیه به کدام بخش از سر اطلاق می‌شود؟ کلمات لغویین در این جهت مختلف است. برخی ناصیه را تفسیر به ما بین نزعتین «دو سفیدی در دو طرف پیشانی» کرده‌اند برخی گفته‌اند: ناصیه همان مقدم الراس است که از نظر مفهوم قدری اوسع از ما بین نزعتین است. گاهی هم ناصیه تفسیر به موی روییده در جلوی سر شده است. اختلاف در این دو دسته از روایات منشا شده که مرحوم سید عروه در مساله احتیاط نموده است. «الأولى و الأحوط الناصية و هي ما بين البياضين من الجانبين فوق الجبهة»

بیان مرحوم استاد شیخ حسین حلی در مساله

مقدم الراس از نظر مفهوم اوسع است هم شامل ناصیه می‌شود و هم غیر ناصیه ولی ناصیه اختصاص دارد به ما بین نزعتین پس مقدم الراس از نظر مفهوم اوسع از ناصیه است و علی القاعده روایات مطلق حمل بر مقید می‌شود و نتیجه آن بعد از تقیید لزوم مسح ما بین نزعتین است.

بیان استاد اشرفی در مساله

این که برخی از لغویین ناصیه را تفسیر به مقدم الراس نموده‌اند ممکن است از باب تفسیر جزء به کل باشد. در فرض شک در تفسیر ناصیه احتمال این که مقدم الراس مطلقا جائز باشد قوی است به استناد روایاتی که مسح سر را به مقدم الراس تفسیر کرده است. لکن مقتضای احتیاط مسح ما بین نزعتین است همانطور که مرحوم سید ماتن حکم به احتیاط نموده است.

تاج العروس: عن الفرَّاءُ في قولهِ تعالى: لَنَسْفَعاً بِالنّٰاصِيَةِ ناصِيَة مُقدَّم رأْسِه و قالَ الأزْهري: النَّاصِيَةُ في كَلامِ العَرَبِ مَنْبتُ الشَّعَرِ في مقدَّم الرَّأْسِ لا الشَّعَرُ الذي تُسَمِّيه العامَّة الناصِيَة، و سُمِّي الشَّعَر ناصِيَةُ لنَباتِه مِن ذلك المَوْضِع.[13]

لسان العرب: النَّاصِيَةُ: واحدة النَّوَاصِي. ابن سيدة: النَّاصِيَةُ و النَّاصَاةُ، لغة طيئية، قُصاصُ الشعر في مُقدَّم الرأْس.[14]

قاموس قرآن: ناصية: موى پيشانى است. طبرسى در ذيل آیه 41 سوره الرحمن ﴿فَيُؤْخَذُ بِالنَّوٰاصِي وَ الْأَقْدٰامِ﴾ فرموده: «النّاصية شعر مقدّم الرّأس» و آن در اصل بمعنى اتصال است و ناصيه متصل به سر است. در المنجد می‌گويد: ناصيه قسمت جلوی سر يا موى پيشانى است كه دراز شده است. ديگران از جمله مرحوم طبرسى در ذيل آیه 56. هود آن را قصاص الشعر يعنى انتهاى روئيدن موى پيشانى گفته‌اند.[15]

بیان مرحوم حکیم در مساله: لكن الإشكال في كيفية الجمع بينهما و بين ما تقدم، فيكون الجمع بتقييد النصوص المتقدمة بهما، أو بحملهما على الاستحباب، أو بحمل المقدم على الناصية كما هو أحد معانيه كما عن القاموس أو بحمل الناصية على المقدم كما عن المصباح و ظاهر البيضاوي و غيره، و في مجمع البيان انها شعر مقدم الرأس. وجوه، و بعضها أقوال، أقربها الأخير، إذ الظاهر من المقدم عرفا و لغة هو ما يقابل المؤخر و الجانبين، و كون الناصية أحد معانيه مما لا يُعهد، و عده في القاموس منها مبني على المسامحة، كعدة الجبهة من معانيه أيضاً. مع أن الذي يظهر من القاموس أن الناصية أحد معاني مقدمة الرأس، لا أحد معاني مقدم الرأس، اما الناصية فلا يخلوا المراد منها من إجمال، إذ كما حكي تفسيرها بالمقدم كما عرفت من المصباح و غيره جعلها في القاموس قصاص الشعر، و كذا في المجمع، لكن قيده بما فوق الجبهة، و عن التذكرة و غيرها أنها ما بين النزعتين، و مع هذا الاجمال لا مجال لرفع اليد عن ظاهر ما عرفت. و منه تعرف الوجه في ما ذكره في المتن.[16]

بعد ذلک بحث در مقدار مسح سر است که آیا باید به اندازه یک انگشت باشد یا بیشتر از آن و یا مسمای مسح کفایت است. بحث از آن بعد از تعطیلات ماه مبارک رمضان ان شاء الله به عرض خواهد رسید و الحمد لله و صلی الله علی محمّد و آله الطاهرین.

 


[1] كون المسح عليها أولى و أحوط محلّ تأمّل، و لعلّ الأولى و الأحوط فوقها. (الإمام الخميني).
[10] كون المسح عليها أولى و أحوط محلّ تأمّل، و لعلّ الأولى و الأحوط فوقها. (الإمام الخميني).
logo