1403/10/22
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی حکم رساندن آب به زیر موهای صورت/ بررسی ادله وجوب غَسل الوجه من الاعلی و ذکر صور متصور آن/طهارت
موضوع: طهارت/ بررسی ادله وجوب غَسل الوجه من الاعلی و ذکر صور متصور آن/ بررسی حکم رساندن آب به زیر موهای صورت
قال السید ره فی العروه: يجب الابتداء بالأعلى[1] و الغسل من الأعلى إلى الأسفل عرفاً[2] و لا يجوز النكس.
در این چند روز تعطیلی پنجشنبه و جمعه قدری فراغ بال پیدا کردم و ملخص مطالب گذشته را در موضوع غسل الوجه من الاعلی به عربی تلخیص کردم حتما مراجعه بفرمایید. تا به اینجا ثابت شد که غسل الوجه من الاعلی در وضو واجب است با توجه به احادیث بیانیه که ائمه در مقام تعلیم وضوی رسول الله صورت مبارکشان را از بالا به پایین میشستند.
مخالفت مرحوم صاحب معالم با قول مشهور از این جهت است که ایشان و مرحوم صاحب مدارک هر دو بزرگوار از شاگردان مرحوم محقق اردبیلی بودهاند. این دو بزرگوار از لبنان شدّ رحال کردند و در درس مرحوم محقق اردبیلی در نجف اشرف حاضر شدند. هر دو بزرگوار به تبع استاد خود مرحوم اردبیلی تنها به روایات صحیح اعلایی «یعنی روایاتی که تمام روات آن در سلسله سند، عدل امامی هستند» عمل مینمودند. از این جهت در بسیاری از احکام مسلّم تشکیک کردهاند. مرحوم صاحب معالم شستن صورت از بالا را معتبر ندانسته و معتقد است که دلیل قطعی بر اعتبار شرط مزبور نداریم. روایاتی هم که فعل امام را در شستن از بالا به پایین بیان نموده، دلالت بر وجوب غسل من الاعلی ندارد. لکن به نظر ما روایاتی که حکم به شستن از اعلی نموده که حدود سه یا چهار روایت است به ضمیمه احادیث بیانیه، لااقل میتواند منشأ برای احتیاط لازم در شستن وجه از اعلی باشد. ضمن این که در روایت أبيجرير رقاشي صراحتا امر به شستن از اعلی الوجه شده است: «اغْسِلْهُ مِنْ أَعْلَى وَجْهِكَ إِلَى أَسْفَلِهِ بِالْمَاءِ مَسْحاً» با روایت مزبور در کتاب قربالاسناد مرحوم حمیری، از کتب معتبر عند الاصحاب، آمده است.
بعد ذلک، در شستن صورت از بالا به پایین چهار صورت متصور است:
صورت اول: قسمت بالای پیشانی را باید از بالا به پایین بشوید و بعد از آن، بقیه صورت را میتواند از بالا به پایین بشوید یا از پایین به بالا، یعنی ابتدا پیشانی را از بالا بشوید و بعد از آن مانعی ندارد که گونهها و پایین صورت را به عکس بشوید. این نحوه از شستن مخالف با اطلاق روایاتی است که شستن از بالا را معتبر دانسته است. لازمه اعتبار شستن از اعلی آن است که تمام اجزای صورت از بالا به پایین شسته شود نه تنها بخشی از آن.
صورت دوم: شستن از بالا به پایین باید به صورت عرضی باشد یعنی غسل الاجزاء العالية فالعالية بحسب الخطوط العرضیه. به این صورت که اول دو طرف پیشانی را بشوید و بعد از آن قسمتهای پایینتر آن را بشوید که دو طرف گونهها باشد و بعد دو طرف پایین گونهها را به صورت عرضی بشوید تا اول چانه... طبق این بیان جایز نیست یک طرف صورت را به صورت طولی بشوید و بعد طرف دیگر را بشوید بلکه باید جزء جزء صورت را از بالا به پایین بشوید. مرحوم شهید ثانی در شرح الرساله خود همین نظریه را اختیار نموده و معتقد است که در شستن صورت باید رعایت خطوط عرضیه شود. این صورت کار بسیار دشواری است.
صورت سوم: شستن صورت باید به صورت طولی باشد یعنی غسل الاجزاء العالية فالعالية بحسب الخطوط الطولية. بدین معنی که ابتدا قسمت راست پیشانی از بالای صورت تا ابتدای چانه شسته شود و بعد از آن قسمت چپ پیشانی تا چانه شسته شود. شستن به این صورت هم کار دشواری است زیرا وقتی آب بر روی صورت ریخته میشود ناخواسته قدری از آب به دو طرف صورت ریخته میشود و شستن بخشی از طرف دیگر محقق میشود. «لوضوح ان الماء إذا صب من الأعلى لم ينزل إلىالأسفل على وجه مستقيم بل ينحرف بحسب الطبع الى اليمين و اليسار.»
صورت چهارم: شستن وجه به نحوی باشد که عرفا صادق باشد که وجه را از بالا به پایین شسته است. طبق این بیان رعایت صورت دوم و سوم لازم نیست. مرحوم صاحب جواهر بعد از ذکر اقوال چهارگانه فوق همین قول را اختیار نموده است.[3] مشهور فقها همین قول را اختیار نمودهاند. این دقتهای ظریف «صورت دوم و سوم» که موجب عسر و حرج و وسواس در فرد میشود لازم نیست. ضمن این که لزوم غسل وجه به صورت عرضی یا طولی برخلاف حکایت وضوی رسولخدااست. زیرا رسولخدا یک مشت آب بر صورت میریختند و از بالای صورت تا چانه را دست میکشیدند. در روایات بیانیه چنین دقتهای ظریفی ذکر نشده است. اگر چنین اموری لازم بود حتما در روایات بیانیه لااقل در یک روایت ذکر میشد. ضمن این که اگر رعایت بعض این وجوه لازم باشد باید هنگام وضو گرفتن یک خطکش روی صورت بگذاریم تا دقیقا شستن صورت به صورت عرضی یا طولی در همه بخشهای صورت رعایت شود. بنابراین اگر شستن وجه به طوری باشد که عرفا بگویند: وجه را از بالا به پایین شسته شده، همین مقدار کفایت است.
مرحوم صاحب مدارک با این که در برخی از مسائل قطعی مناقشه کرده بعد از ذکر اقوال در مساله، میگوید: نهایت چیزی که از روایات استفاده میشود، وجوب غسل وجه از اعلی است اما این که بعض القاصرین «در فهم روایات» گفتهاند که شستن صورت از اعلی باید به صورت عرضی باشد «غسل الاعلی فالاعلی» لازم است اعتبار چنین اموری چیزی شبیه خرافات ساختگی است.
قال فی المدارک: اعلم أنّ أقصى ما يستفاد من الأخبار و كلام الأصحاب، وجوب البدأة بالأعلى بمعنى صب الماء على أعلى الوجه ثم اتباعه بغسل الباقي. أما ما تخيّله بعضُ القاصرين من عدم جواز غسل شيء من الأسفل قبل غسل الأعلى و إن لم يكن في سمته فهو من الخرافات الباردة و الأوهام الفاسدة.[4]
برخی در مقام استدلال بر وجوب شستن وجه از اعلی، گفتهاند: آیه شریفه: ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾ و روایات بیانیه،
اگر چه در کیفیت غسل الوجه، مطلق است لکن این اطلاقات منصرف است به غسل متعارف. متعارف در غسل الوجه آن است که صورت از اعلی شسته میشود. این تعارف میتواند منشا انصراف اطلاقات ادله به شستن صورت از اعلی باشد.
مناقشه مرحوم استاد خویی در استدلال مزبور
برای اثبات اشتراط غسل از اعلی نمیتوان به تعارف شستن وجه از بالای صورت تمسک نمود زیرا مدّعا این است که شستن صورت باید از بالای صورت «رستنگاه» باشد و حال آن که متعارف در شستن وجه آن است که مردم آب را روی پیشانی میریزند ولی تقیّدی ندارند که آب حتما از اول رستنگاه ریخته شود و شسته شود هذا اولاً، ثانیاً غلبه خارجی نمیتواند منشا برای انصراف لفظ در معنای عام یا مطلق شود مگر در صورتی که کثرت استعمال در معنای خاص، موجب انس لفظ در معنای خاص شود.
مثلا اگر مولی بگوید: «اکرم المعمّمین» حال اگر صد نفر در مجلسی باشند و تنها دو نفر آنها معممِ غیر عالم باشد، کثرت معمّمین عالم موجب برای انصراف به خصوص علماء معمم نمیشود. در صورتی لفظ معمّم منصرف به علماء میشود که کثرت استعمال معمّم به نحوی باشد که موجب انس لفظ به خصوص علماء شود در غیر این صورت موجب انصراف نمیشود. ما نحن فیه از همین قبیل است که کثرت افراد لفظ در قسم خاص مطلق موجب اختصاص به آن قسم نمیشود بلکه لفظ مطلق فراگیر همه است.
قال السید ره فی العروه: ... لا يجب غسل ما تحت الشعر، بل يجب غسل ظاهره؛ سواء شعر اللحية و الشارب و الحاجب، بشرط صدق إحاطة الشعر على المحلّ و إلّا لزم غسل البشرة الظاهرة في خلاله.
بعد ذلک صحبت در کیفیت شستن وجه برای کسانی است که محاسن دارند. سوال این است که آیا تخلیل یعنی رساندن آب به بشره «پوست زیر محاسن» و هکذا رساندن آب به زیر شارب و ابرو، لازم است یا خیر، شستن ظاهر موها با دست کفایت است؟ برای عدم لزوم تخلیل و رساندن آب به بشره زیر محاسن به صحیحه زراره تمسک شده است:
صحیحه زراره: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ مَا كَانَ تَحْتَ الشَّعْرِ؟ قَالَ كُلُّ مَا أَحَاطَ بِهِ الشَّعْرُ فَلَيْسَ لِلْعِبَادِ أَنْ يَغْسِلُوهُ وَ لَا يَبْحَثُوا عَنْهُ وَ لَكِنْ يُجْرَى عَلَيْهِ الْمَاءُ.[5]
مفاد روایت: خاصیت مو این است که با ریختن آب بر روی آن آب به طبع اولیه زیر موها نمیرود و به جهت حالت صیقلی که مو دارد از روی آن عبور میکند و منتقل به بشره نمیشود خصوصا اگر محاسن پر پشت باشد. از عبارت: «فَلَيْسَ علیالْعِبَادِ أَنْ يَغْسِلُوهُ» استفاده میشود که رساندن آب به زیر موهای صورت لازم نیست در فرضی که موها روی پوست را احاطه کرده باشد به نحوی که پوست قابل رؤیت نباشد در این صورت خلافی نیست که رساندن آب به زیر پوست لازم نیست.
ولی اگر محاسن به مقداری باشد که پوست صورت «بشره» دیده میشود این فرض معرکه الآراء واقع شده است. برخی رساندن آب به زیر پوست را در این فرض لازم دانسته و برخی لازم ندانستهاند. همچنین اگر صورت موهای کمی در صورت روییده و یا فرد با ماشین شماره دو مثلا موهای صورت را اصلاح کرده باشد به نحوی که بشره قابل دیدن است یا موهای سبیل از نقطه رویش مو به اطراف صورت تجاوز کرده باشد به نحوی که اگر بادی بوزد بشره دیده میشود همه این صور داخل در نزاع مزبور است که آیا رساندن آب به زیر چنین موهایی لازم است یا خیر؟
ادله لزوم رساندن آب به بشره در فروض مزبور
از آیه شریفه: ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾ و روایات اولیه که امر به غسل الوجه نموده به طبع اولیه استفاده میشود که شستن ظاهر صورت که بشره هم جزء آن است لازم است طبق این بیان اگر مانعی از رسیدن آب به بشره باشد حتما باید برطرف شوپد الا این که به استناد صحیحه زراره که فرمود: «كُلُّ مَا أَحَاطَ بِهِ الشَّعْرُ فَلَيْسَ لِلْعِبَادِ أَنْ يَغْسِلُوهُ» رساندن آب به زیر موهای صورت لازم نیست در فرضی که مو کاملاً صورت را احاطه کرده باشد. ضمن این که در روایات بیانیه که کیفیت وضو پیامبر اکرم ذکر شده امام بر روی صورت آب میریختند و به طور عادی صورت مبارک خود را میشستند نه به صورت تخلیل. با توجه به این که پیامبر اکرم و ائمه دارای محاسن پر پشتی بودند، در هیچ یک از روایات بیانیه ذکر نشده که آن بزرگواران برای شستن صورت خود تخلیل میکردند.
این در صورتی است که موها کاملاً صورت را احاطه کرده باشد در غیر این صورت شستن بشره لازم است زیرا در صحیحه زراره تنها در فرض احاطه مو بر صورت حکم به عدم وجوب رساندن آب به زیر موها شده است. سوال این است که مقتضای اصل عملی در مساله چیست؟ مرحوم حاج آقای رضای همدانی در فرض مزبور از باب علم اجمالی حکم به لزوم رساندن آب به بشره نموده و مرحوم استاد خویی از باب ادله عامه پیش آمده است. توضیح بحث ان شاء الله در جلسه بعد به عرض خواهد رسید.