1403/10/08
بسم الله الرحمن الرحیم
/ مستحبات وضو، بررسی حکم شستن مرتبه دوم صورت و دستها در وضو/طهارت
موضوع: طهارت/ مستحبات وضو، بررسی حکم شستن مرتبه دوم صورت و دستها در وضو/
قال السید ره فی العروه: فصل في أفعال الوضوء الأوّل غسل الوجه و حدّه من قصاص الشعر إلى الذقن طولًا و ما اشتمل عليه الإبهام و الوسطى عرضاً. حد شستن در وضو از جهت طولی از ابتدای رستنگاه «جایی که مو میروید» تا آخر چانه است و از جهت عرضی ما بین انگشت ابهام و انگشت وسطى «میانه» است.
خداوند متعال در سوره مائده حد شستن وضو را به نحو اختصار بیان نموده است:﴿إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾[1] تا قبل از مرحوم زراره کسی از حد شستن صورت سوال نکرده بود و این که چه مقدار از شستن صورت لازم و چه مقدار آن لازم نیست. در روایات امامیه و حتی روایات عامه حد شستن صورت بیان نشده است.
آری در روایات از کیفیت شستن دستها سوال شده و در جواب فرمودهاند: باید از مرفقین به طرف سر انگشتان شسته شود و مراد از عبارت ﴿أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾ حد مغسول است نه این که باید به سمت مرفق شسته شود و مراد از عبارت الی المرافق، مع المرفق یا من المرفق است و باید شستن از بالا به پایین و به سمت انگشتان باشد. فعلا بحث ما در حد وجه است. در عرف حد آن معلوم است. صورت به «ما یواجه به الانسان» یا «ما یعرف به الانسان» اطلاق میشود. وقتی به بچه میگویند صورت خود را بشوید بچه میفهمد که مراد از شستن صورت ما یواجه به الانسان است. با این حال مرحوم زراره «رضوان الله تعالی علیه» از حد صورت در وضو سوال نموده است. زراره مرد ملّا و دقیقی بوده و فهم بالایی هم داشته است. در احوالاتش آمده که همیشه قلم و دواتی همراهش بود و بعد از شنیدن جوابِ سوالات؛ بلافاصله آنها را مینوشت. نقل شده روزی از امام از وقت فضیلت نماز عصر پرسید و حضرت به جهاتی جواب زراره را ندادند. زراره عرض کرد: «عَلَيْنَا الْمَسْأَلَةُ وَ لَمْ يجب عَلَيْكُمُ الْجَوَابُ» یعنی وظیفه ما پرسیدن است ولی شما وظیفه ندارید که حتما جواب بدهید. بعد از آن امام به واسطه عمربنحنظله جواب زراره را بیان نمود. اما متن روایت:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ أَنَّهُ قَالَ لِأَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ أَخْبِرْنِي عَنْ حَدِّ الْوَجْهِ الَّذِي يَنْبَغِي أَنْ يُوَضَّأَ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ؟ فَقَالَ الْوَجْهُ الَّذِي قَالَ اللَّهُ وَ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِغَسْلِهِ الَّذِي لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَزِيدَ عَلَيْهِ وَ لَا يَنْقُصَ مِنْهُ إِنْ زَادَ عَلَيْهِ لَمْ يُؤْجَرْ وَ إِنْ نَقَصَ مِنْهُ أَثِمَ مَا دَارَتْ عَلَيْهِ الْوُسْطَى وَ الْإِبْهَامُ مِنْ قُصَاصِ شَعْرِ الرَّأْسِ إِلَى الذَّقَنِ وَ مَا جَرَتْ عَلَيْهِ الْإِصْبَعَانِ مُسْتَدِيراً فَهُوَ مِنَ الْوَجْهِ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ الْوَجْهِ فَقَالَ لَهُ الصُّدْغُ مِنَ الْوَجْهِ؟ فَقَالَ لَا.[2]
زراره از حد شستن صورت سوال کرد «حَدِّ الْوَجْهِ الَّذِي يَنْبَغِي أَنْ يُوَضَّأَ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ» حضرت در جواب فرمود: حد صورت در وضو که خداوند امر به شستن آن نموده و بیش از این مقدار لازم نیست و شستن مازاد آن اجری ندارد و شستن کمتر از آن مقدار معصیت است « وضوی او باطل است» از نظر عرض ما بین انگشت شست و انگشت وسط است. «مَا دَارَتْ عَلَيْهِ الْوُسْطَى وَ الْإِبْهَامُ» و از نظر طول از اول رستنگاه یعنی جایی که مو میروید تا چانه است. «مِنْ قُصَاصِ شَعْرِ الرَّأْسِ إِلَى الذَّقَنِ» سپس امام در توضیح حد وجه فرمودند: «مَا جَرَتْ عَلَيْهِ الْإِصْبَعَانِ مُسْتَدِيراً فَهُوَ مِنَ الْوَجْهِ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ الْوَجْهِ» زراره سوال کرد از صدغ که آیا جزء وجه است یا خیر؟ حضرت در جواب فرمودند: لازم نیست. مراد از صدغ یا صدغتین دو طرف صورت است که بعد از ابروها به سمت گوش «بین ابروها و گوش» قرار دارد. تقریبا نزدیک گیجگاه که به آن زلف هم اطلاق میشود و روی آن مقداری مو میروید. معمولا خانمها موهای آن قسمت را اصلاح میکنند. شاعر هم میگوید: «صدغ الحبیب و حالی کلاهما کاللیالی» زلف محبوب و حال خود را تشبیه به شب سیاه کرده است. سیاهی و جذابیت موی محبوبش را از نظر زیبایی تشبیه به شب تاریک کرده است و حال پریشان خود را از نظر بدحالی تشبیه به شب تاریک کرده است. نزعتان هم دو طرف بالای پیشانی است که در برخی از افراد، مو در آنجا نمیروید یعنی دو طرف راست و چپ پیشانی به سمت بالای سر بعد از موهای جلوی سر که برخی از افراد خالی از مو است.
به تصریح این روایت صدعین خارج از حد وجه است. «قُلْتُ الصُّدْغُ لَيْسَ مِنَ الْوَجْهِ قَالَ لا» این در حالی است که در حدی که برای وضو ذکر شده مقداری از صدغتین بین شصت و وسطی واقع میشود. سوال این است که چطور این مقدار را خارج از حد وضو است با این که بین شست و انگشت وسط واقع میشود؟ مرحوم شیخ بهائی برای پاسخ از این شبهه، روایت را طور دیگری تفسیر نموده است.
کلام مرحوم شیخ بهایی
طبق مبنای مشهور که شستن صورت بین دو انگشت شست و میانه از بالا لازم است مقداری از صُدغتین داخل در وضو خواهد شد در حالیکه در صحیحه زراره تصریح شده که صُدغین خارج از حد وضو است «قُلْتُ الصُّدْغُ لَيْسَ مِنَ الْوَجْهِ قَالَ لا» مرحوم شیخ بهایی برای رفع این اشکال تفسیر دیگری از روایت ارائه نموده و میفرماید: ابهام و وسطی باید به صورت طولی قرار داده شود «اگر عرضی قرار داده شود لازم میآید برخی از اجزایی که خارج از حد وضو است داخل در وضو شود»
بیان مرحوم شیخ بهایی
به این صورت که یکی از انگشتها را به سمت بالا از رستنگاه مو و دیگری را به سمت پایین قرار بدهیم و وسط کف دست ثابت بماند به عنوان نقطه پرگار و خود انگشت از بالا به صورت دایرهای بچرخد. ایشان این تفسیر را از کلمه «مُسْتَدِيراً» در عبارت «مَا جَرَتْ عَلَيْهِ الْإِصْبَعَانِ مُسْتَدِيراً فَهُوَ مِنَ الْوَجْهِ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ الْوَجْهِ» برداشت نموده است. طبق این تفسیر صُدغین خارج خواهد شد. البته این مقدار برای تعیین حد شستن است نه این که صورت دایره ای شسته شود. [3]
جواب استاد اشرفی
نیازی به چنین تفسیری برای خروج صُدغتین یا نزغتین نیست اگر از ابتدای محلی که موی جلوی پیشانی میروید که پایینترین نقطه رستنگاه بعد از نزعتین باشد از آنجا به پایین بین انگشت شست و میانه را بشوید خود به خود نزغتین خارج خواهد شد. منشا شبهه مرحوم شیخ بهایی این است که ابتدای مو را از سه طرف صورت حساب کرده است نه از طرف جلوی سر. اگر ابتدای مو را از وسط موی سر قرار دهیم خود به خود نزغتین صُدغتین خارج خواهد شد و نیازی به چنین تفسیری نیست.
ضمن این که اگر مراد از عبارت «مَا جَرَتْ عَلَيْهِ الْإِصْبَعَانِ مُسْتَدِيراً فَهُوَ مِنَ الْوَجْهِ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ الْوَجْهِ» چرخش انگشت بال و انگشت روی چانه بر روی صورت باشد نه چرخش دو انگشت بر روی صورت، لازمه آن این است که دو قوس دایره صورت شسته نشود در حالیکه همه فقها و حتی خود مرحوم شیخ بهایی هم شستن مقداری بعد از قوس به سمت گوشها را واجب میدانند. ثانیاً اگر روایت را برگردانیم به دایره، مساله قدری علمی میشود این در حالی است که پیامبر اکرم با مردم عادی صحبت میکردند. ثالثاً اگر فرمایش ایشان صحیح باشد و بنا باشد حد فاصل انگشت شست و میانه از بالا به پایین سنجیده شود لازمهاش این است که مقداری زیر چانه هم شسته شود زیرا معمولا اگر یکی از انگشت را از طرف رستنگاه و دیگری را به سمت چانه قرار دهیم مقداری زیر چانه را هم فرا میگیرد با این که احدی زیر چانه را لازم نمیداند.