1403/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
عدم لزوم قصد موجبات رفع طهارت در نیت وضو/ فرق بین داعی و تقیید /طهارت
موضوع: طهارت/ فرق بین داعی و تقیید / عدم لزوم قصد موجبات رفع طهارت در نیت وضو
صحبت در این بود که اگر فرد به گمان این که محدث به حدث اکبر است برای رفع کراهت اکل یا نوم وضو بگیرد و یا به گمان این که وضو دارد به قصد وضوی تجدیدی وضو بگیرد و بعد کشف خلاف شود که در صورت اول محدث به حدث اکبر نبوده و در فرض دوم مطهر نبوده است؛ آیا وضو در این دو صورت رافع حدث اصغر است و میتواند با همان وضو اعمال مشروط به طهارت را اتیان کند یا خیر؟ مرحوم سید ماتن فرمود: با فرض نیت امر واقعی اگر چه عالم به آن نیست در هر دو صورت اگر تخلف در نیت از باب خطای در تطبیق باشد میتواند اعمال مشروط به طهارت را با همان وضوی تجدیدی یا وضوی رافع کراهت به جا آورد. ولی اگر از باب تقیید باشد نمیتواند کارهای مشروط به طهارت را به جا آورد.
توضیح ذلک: مامور به اگر به نحو کلی طبیعی قابل انطباق بر افراد متعدد باشد و فرد مامور به واقعی را قصد کند تخلف داعی صرفا موجب برای عدم حصول مقصود مکلف میشود نه مانع امتثال مامور به. مثلا اگر شما مهمانی را به قصد مامور به واقعی که استحباب اطعام مومن باشد؛ دعوت کنید و او را اکرام و پذیرایی کنید به گمان این که آن فرد از دوستان شماست و بعد کشف خلاف شود و معلوم شود که دشمن شما بوده است در اینجا تخلف داعی مانع امتثال مامور به و عمل خارجی نمیشود ولو این که اگر میدانستید او دشمن شما است او را هرگز به خانه خود راه نمیدادید و از او پذیرایی نمیکردید.
ان قلت: در ما نحن فیه که فرد به گمان این که مطهّر یعنی دارای طهارت عن الحدث است وضوی تجدیدی گرفته یا به گمان این که جنب است؛ وضو برای رفع کراهت اکل گرفته؛ در هر دو صورت این وضو نمیتواند مقرب الیالله باشد زیرا در فرض کشف خلاف وضوی تجدیدی و رافع کراهت که واقع نشده است از طرفی غایات دیگر وضو هم قصد نشده تا وضو به آن غایات صحیح باشد بنابراین ما قَصَدَ که وضوی تجدیدی باشد لم یقع و ما وقع که وضوی رافع حدث باشد لم یقصد. در فلسفه خواندهایم اگر علت منتفی شود معلول هم لا محاله منتفی خواهد شد پس با کشف خلاف و انتفاء وضوی تجدیدی و وضوی رافع کراهت؛ اصل وضو هم منتفی شده و طهارت حاصل نشده است.
جواب استاد اشرفی
اشکال فوق در صورتی وارد است که شیء بوجوده الخارجی علت برای معلول باشد. با انتفاء علت خارجی؛ معلول هم منتفی خواهد شد لکن در مورد داعی که علت غایی برای مدعو است و بوجوده العلمی علت برای وضوی تجدیدی و وضوی رافع حدث اکبر واقع شده؛ انتفاء آن در خارج موجب انتفاء معلول که نفس وضو باشد نمیشود. در حقیقت چون فرد قصد اتیان مامور به واقعی را داشته تخلف داعی تنها موجب عدم تحقق داعی او شده ولی موجب انتفای وضو و امتثال امر واقعی نمیشود. ولی اگر نیت تجدید وضو یا نیت رفع کراهت؛ قید برای وضو باشد به نحوی که دخیل در اصل تحقق مأمور به یعنی موضوع امر باشد تخلف آن موجب بطلان وضو خواهد شد. در صورت تخلف قید؛ موضوع یعنی وضو محقق نشده است. لان ما قصد لم یقع و ما وقع لم یقصد. نیت اگر به صورت قید باشد صرفا تخلف قصد نیست بلکه تخلف موضوع تکلیف است. بنابراین تخلف داعی مضر به صحت وضو نیست ولی تخلف وصف موجب انتفای وضو میشود.
عدم لزوم قصد موجبات رفع طهارت در نیت وضو
المسألة الرابعه: لا يجب في الوضوء قصد موجبه بأن يقصد الوضوء لأجل خروج البول، أو لأجل النوم، بل لو قصد أحد الموجبات و تبيّن أنّ الواقع غيره صحّ، إلّا أن يكون على وجه التقييد. [1] دلیل این مساله روشن است زیرا آنچه در وضو لازم است غسلتان و مسحتان با نیت تقرب الی الله است. ابداً موجب وضو دخلی در حصول طهارت ندارد.
المسألة الخامسه: يكفي الوضوء الواحد للأحداث المتعدّدة إذا قصد رفع طبيعة الحدث، بل لو قصد رفع أحدها صحّ و ارتفع الجميع، إلّا إذا قصد رفع البعض دون البعض فإنّه يبطل[2] لأنّه يرجع إلى قصد عدم الرفع.[3] اگر احداث متعددی از شخص سر بزند مثل حدث نوم و بول و غائط و ریح... و يك وضو بگيرد به قصد رفع همه احداث به این صورت که قصد رفع طبيعت حدث کند «که به اطلاق شامل همه احداث میشود» يا قصد رفع یکی از احداث، در هر دو صورت وضوی او صحیح است و موجب رفع همه احداث مىشود مگر آن كه قصد كند رفع بعض الاحداث را دون بعض الآخر كه در فرض وضو باطل است زيرا بازگشت آن به قصد عدم رفع احداث دیگر است.
توضیح ذلک: مرحوم سید در مساله چهارم میفرماید: اگر فرد به قصد یکی غایاتی که وضو برای آن مستحب است مثل طهارت یا قرائت قرآن وضو بگیرد کافی در صحت وضو است و لازم نيست علاوه بر آن قصد کند رفع نواقض وضو مثل بول یا نوم را و بلکه به نظر مرحوم استاد خویی و مرحوم استاد شیخ حسین حلی اگر خود وضو را یعنی مسحتین و غسلتین را به قصد قربت اتیان کند باز هم کفایت است و لازم نيست علاوه بر آن؛ رفع نواقض وضو مثل بول یا نوم را هم قصد کند با این حال اگر علاوه بر قصد غایات مستحبه یا قصد نفس وضو؛ قصد رفع یکی از موجبات وضو را هم بکند و بعد کشف خلاف شود كه آن موجب مثلا خروج بول محقق نشده و موجب دیگری مثل نوم محقق شده است وضوی او صحيح خواهد بود مگر آن كه قصد رفع موجب خاصی را به وجه تقیيد کرده باشد که در این صورت وضوی او باطل است مثل این که وضو بگیرد به قصد رفع خصوص حدث نومی دون سایر موجبات نقض وضو.
بیان استاد اشرفی در توضیح کلام مرحوم سید ماتن
الکلام الکلام هر چه در وضوی تجدیدی گفتیم در اینجا هم جاری است به این بیان که اگر قصد مزبور به صورت قید باشد مکفی نیست بلکه تشریع محرّم است زیرا وضو برای رفع مطلق احداث جعل شده نه رفع حدث خاص؛ قصد چنین وضویی حرام است. آنچه حرام است نمیتواند مقرب الی الله و صحیح واقع شود. ولی اگر به صورت داعی باشد مانعی از صحت وضو نیست. بنابراین قصد بعض احداث دون بعض الآخر اگر به صورت قید موضوع باشد موجب بطلان وضو میشود ولی اگر به صورت داعی باشد موجب بطلان وضو نخواهد شد به همان بیانی که در وضوی تجدیدی و رافع حدث اکبر در فرض کشف خلاف گذشت.