< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

1400/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب/تنبیهات/ تنبیه چهارم/خلاصة مطالب

خلاصه مطالب مهم در تنبیه چهارم استصحاب در امور تدریجی:

1 : مرحوم صاحب منتقی الاصول فرمودند : که موجودات دو نحو هستند :

اول : قاره و آن موجودی است در آن واحد همه اجزائش تحقق پیدا می کند مثلا شخصی مثل زید در آن واحد تمام اجزائش در خارج وجود دارد

دوم : تدریجه است و آن تدریجیه به موجودی می گویم که هر جزئش زمانی وجود می گیرد که جزء قبلش از بین رفته باشد مثل خود زمان که دقیقه دوم وقتی است که دقیقه اول از بین برود و مثل صحبت کردن که زمان جمله دوم وقتی است که جمله اول از بین برود.13/12/99

2 : نظر عرف در محاورات ملاک است و آنچه عرف در محاورات فهمیدند همان مدرک است پس (لاتنقض الیقین بالشک )که مفادش استصحاب است در او ملاک نظر عرف است و در استصحاب اگر گفتیم که قضیه مشکوکه با متیقنه موضوعا و محمولا متحد باشد یعنی باید به نظر عرفی متحد باشد یعنی آنچه شک الان داریم همانی که قبلا یقین داشتیم.13/12/99

3 : طبق مسک مرحوم میلانی:

مراد از یقین در لاتنقض الیقین یقین وجدانی نه تعبدی است متعلقش هرچه باشد چه اماره و بینه و یا غیر این دو.

و مراد از شک هر شکی که ممکن که قابلیت داشته باشد ناقض یقین من باشد.

پس طبق این مبنی شک در بقاء در باب استصحاب لازم نیست و ممکن مشکوک من غیر از متیقن باشد مثل شک در رکعات نماز که یقین به رکعت سوم و شک در رکعت چهارم دارم باز استصحاب جاری است با اینکه متیقن غیر از مشکوک است.

4 : گوهر می فرماید برای متحرک در حال حرکت دو حالت متصور است :

اول : حرکت قطعیه که نسبت این حرکت به آن قدمهای که برمی دارد نسبت کل به اجزاء است یعنی هر قدمی که بر می دارد و قدمی بعدی بعد از ان بر داشته می شود و اینها اجزاء این حرکت قطعیه است

دوم : حرکت توسطیه از مبداء تا منتهی است یعنی حرمت ما از خانه تا حرم مطهر امام رضا و نسبت این حرکت به اجزاء نسبت کلی به افراد است یعنی هر قدمی که بر می داریم فردی از افراد کلی است.16/12/99

5 : مرحوم میلانی فرمودند : که اشکال در استصحاب در حرکت قطعیه این است که شک در بقاء نیست شک در حدوث است چون حرکت قطعیه قدم دوم غیر از قدم اول است و اگر شک در قدم دوم کردیم شک در حدوث این حرکت است.

اما در حرکت توسطیه بین مبدا و منتهی که یک حرکت است اگر شک کردیم شک در کلی قسم سوم استصحاب است که شک در کلی قسم سوم جاری نبود.

6 : مرحوم میلانی برای امورتدریجه ما سه قسم متصور است :

الف : امر تدریجی زمان است و این زمان قید برای خود حکم شرعی است مثل ماه رمضان که قید برای خود صوم است.

ب : امر تدریجی زمان است ولی قید برای متعلق تکلیف است و متعلق تکلیف که صوم است و آن صوم قیدش این زمان خاص است.

ج : امر تدریجی که چیزی است مثل زمان نیست مثل صحبت کردن که به تدریج کلمات پدید می آید و جریان آب که قطرات آب به تدریج پشت سر هر حرکت می کنند.

7 : در قسم اول تدریجی که زمان قید خود حکم است استصحاب جاری است و اگر شک در بقاء این زمان کردیم که این ساعت که هوا ابری است روز است و یا روز تمام شده است ؟ استصحاب در این زمان جاری است و اشکال که در این جا است اینجا شک در بقاء نیست من شک دارم که این زمانی که الان هوا ابری است ایا جزء این روز است و یا نیست؟ شک در بقاء نداریم و بقاء یقینا گذشته است که یقینا ماه رمضان بوده است و روز بوده الان شک می کنم

مرحوم میلانی فرمودند این اشکال قابل دفع است درست است که به دقت عقلی که آنکی که من شک دارم روز است یا نیست ؟ بگوییم آن گذشته نیست تا شک در بقاء باشد ولی منظور از شک در بقاء دقت عقلیه که نیست بلکه بقاء در هر شی به حسب خودش است پس شک در بقاء در این جور جایی هم صادق خواهد بود.

8 : در دوم که زمان قید متعلق است نه قید خود حکم همچنین استصحاب جاری است و اگر شک در زمان کردیم استصحاب آن زمان جاری است.

و اشکالی در اینجا است این اصل مثبت می شود که الان استصحاب کنیم که الان جزء شبی است که مبیت در منی لازم است و اصل مثبت است و با استصحاب بقاء می خواهیم اثبات این قید متعلق است که این اصل مثبت است

این اشکال قابل دفع است به اینکه قیدیت زمان برای متعلق به نحو اجتماع است نه اتصاف اگر گفتیم این زمان قید این متعلق است این معنایش این نیست که این متعلق متصف به این زمان است یعنی متعلق حکم ان عملی است که در خصوص این زمان باشد که زمان وصف باشد اگر این باشد که قهرا اصل مثبت می شود یعنی استصحاب زمان را تا اثبات کنید اتصاف را ولی این به نحو قیدیت نیست یعنی این زمان با آن متعلق باید در یک مقطع قرار بگیرد و جمع بین این دو لازم است و اتصافی در کارشان نیست تا اصل مثبت بشود.

9 : مرحوم میلانی فرمودند شرائط نماز مثل خود نماز عارض بر مصلی است و حالتی برای مصلی نه اینکه عارض بر نماز باشد چه اینکه نماز عرضی است که بر مصلی عارض می شود و عرض خودش معروض واقع نمی شود و تمام شرائط نماز شرط مصلی است یعنی مصلی در وقت نماز خواندن باید با طهارت باشد و مصلی باید استقبال داشته باشد و یا با طمئینه باشد.

10 : در قسم سوم برای او سه قسم متصور است :

اول : شک بخاطر احتمال وجود مانع باشد و در اینجا استصحاب جاری است بلا اشکال اگر شک دارم اب جاری است بخاطر اینکه مانعی پیدا شد که جلوی جریان بگیرد یا نه؟

دوم : شک در مقتضی است آیا اقتضاء این جریان است یا نه که مثال او بود اب از زیر قطعه از برف جریان دارد یا ندارد؟ الان که شک در جریان دارم بخاطر احتمال می دهم آن مقدار برفی که آب از او جریان داشت تمام شد یا نه و قسمتی برف دیگر جای ان برف قرار گرفته و ان موجب جریان اب باشد؟ استصحاب مبنی است و بعضی جاری می دانند و بعضی جاری نمی دانند.

سوم : احتمال می دهم فرد دیگری جای این آب قرار گرفته است در این جا داخل در کلی قسم سوم که استصحاب جاری نخواهد نبود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo