« فهرست دروس

 

موضوع: طب معصومین علیهم السلام/حدیث در باب خربزه /عرضه ولایت و محبت بر جمیع کائنات

 

مقدمه: تبیین منبع و اسناد متعدد روایت

مباحثه‌مان در طب المعصومین براساس این روایت، بر اساس کتاب «جامع احادیث الشیعه»، جلد ۲۸، آخر صفحه ۵۳۱ چاپ ایران، روایت سی و سوم از باب بطیخ، به شماره مسلسل ۴۲۹۵۶ است. این روایت، علاوه بر این سند، سه سند دیگر هم دارد:

    1. کتاب «بشارة المصطفی لشیعة المرتضی»، جلد ۲، صفحه ۱۶۷.

    2. «بحار» علامه مجلسی چاپ بیروت، جلد ۲۷، صفحه ۲۸۱، حدیث ۵.

    3. «مستدرک الوسائل» محدث نوری، جلد ۱۶، صفحه ۴۱۳، حدیث ۲۰۳۸1.

بررسی سند روایت

متن سند:

حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنِ أَبِی الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ التَّمِیمِی، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبُو أَحمدِ بْنُ جَعْفَرٍ الْبَیْهَقِیُّ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْمَدنِیِّ، حَدَّثَنَا أَبُو خَلِیفَةَ الْفَضْلُ بْنُ حَبَابِ، حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، حَدَّثَنِی أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَن أَبِی الأَعمَش، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: کُنتَ أَنَا[1]

[تذکر رجالی: آقای معزی ملایری اعلی الله مقامه تعلیق زده، می‌گوید این «عن صالح» که اینجا آورده، ظاهر این است که سهو القلم شده، این نسخه بدل است.]

متن روایت: داستان خرید خربزه

من با ابوذر غفاری و بلال حبشی بودیم، كنت أنا وأبو ذر وبلال نسير[2] سیر می‌کردیم. ذات یومٍ[3] یک روزی مع علی بن أبی طالب[4] به همراه امام علی علیه السلام داشتیم راه می‌رفتیم. فنظر علی[5] امام علی علیه السلام، چشم مبارکش به میوه‌فروشی افتاد که داشت میوه می‌فروخت. چشمش به خربزة رسیدة شیرین سالم، در فصل خودش افتاد. فحل درهما[6] یک سکه نقره درآورد، به این بنده خدا داد که برو خربزه بخر و بیاور فحل درهما ودفعه إلى بلال[7] این درهم سکه را به بلال حبشی داد فقال يا بلال ائتني بهذا الدرهم من هذا البطيخ[8] با این یک درهم، برو از این خربزه خرید کن.

ومضى علي عليه السلام إلى منزله[9] حضرت به طرف منزلش راه افتاد. فما شعرنا الا[10] خیلی معطل نشدیم الا اینکه بلال حبشی تشریف آورد. فما شعرنا الا وبلال قد، وافانا بالبطيخ فأخذ علي عليه السلام بطيخة[11] با یک درهم چند خربزه خریده بود. حضرت یکی از خربزه‌ها را از دست بلال گرفت، فقطعها[12] شکافت فإذا هي مرة[13] ناگهان دید مزه خربزه تلخ است.

متن روایت: دستور امام علی ع و مقدمه‌چینی برای بیان حدیث

فقال حضرت فرمودند: یا بلال أبعد بهذا البطيخ[14] این خربزه را دور بینداز عنّی از من دورش کن و اقبل إلی[15] بر من خربزه دیگر را عرضه بدار (خربزه دیگری را پیش من بیاور) حتى أحدثك بحديث[16] خودت پیش من بیا، دیگر فکر خربزه نباش فقال يا بلال أبعد بهذا البطيخ (عني) وأقبل إلي[17] خودت به طرف من رو بیاور حتى أحدثك بحديث[18] تا یک گفتار راستی به تو بگویم، گفتار راستی که پیغمبر امین به من زده؛ حتى أحدثك بحديث حدثني به رسول الله صلى الله عليه وآله ويده على منكبي[19] و حال اینکه دست مبارک رسول الله بر سرِ شانه من بود.

تبیین نبوی: عرضه ولایت و محبت بر جمیع کائنات

قال پیغمبر اکرم إن الله تبارك وتعالى طرح[20] . افکنده است حبی[21] حب من رسول الله را علی الحجر[22] بر هر سنگی والمدر[23] بر هر گِل خالص بدون ماسه‌ای، والبحار[24] بر هر دریایی، والجبال[25] بر هر کوهی والشجر[26] بر هر درختی فما أجاب إلى حبي[27] پس آنچه از این‌ها دوستی من رسول الله را پذیرفتند، عَذُبَ و طابَ[28] هم گوارا و دلنشین شدند، هم پاک و پاکیزه شدند، ظاهر و باطنش؛ وما لم يجب[29] و آنچه که از این‌هایی که شمردم محبت به رسول الله را قبول نکرد، وما لم يجب إلى حبي خبث ومر[30] ظاهر و باطنش خبیث (نجاست ظاهری و باطنی) و تلخ و ناگوار شد.

چون سمی است، چیز تلخ، یکی از نشانه‌های سم است.

نتیجه‌گیری از حدیث نبوی و تبیین ارتباط آن با تلخی

هر موجودی که محبت پیغمبر را نپذیرد، ظاهر و باطنش خبیث و تلخ است. طبیعت و غریزه هیچ انسانی قبول نمی‌کند؛ چون تلخ، علامت سم است. مثلاً بادام تلخ، یا هسته تلخ سمی است، هسته هلو سمی و برای انسان کشنده است.

پرسش و پاسخ:

دانش‌پژوه: آیا علت نپذیرفتن [ولایت توسط برخی اشیاء]، مخالفت آن با سرشت و طبیعت انسانی است؟

استاد: [این اصل، شامل همه] اشیاء می‌شود، نه فقط انسان.

تبیین مبانی حدیث: اصل «شعور» در تمام موجودات

فقط انسان شعور ندارد، ماسوی الله همه شعور دارند. وقتی می‌گویید اشیاء، تمام ماسوی الله شیء‌ هستند.

تمام اشیاء عالم، چه در ملکوت عوالم غیرمادی مانند ملائکه و چه در ملک جهان مادی، دارای شعورند. در عالم ملک نیز، چه موجودات زنده و چه غیرزنده (شامل تمام جامدات هم می‌شود)، همگی شعور دارند.

[برای درک جایگاه انسان در این نظام]، باید توجه داشت که سیاره زمین، یک سیاره از منظومه شمسی است؛ منظومه شمسی، یک منظومه از کهکشان راه شیری است؛ و کهکشان راه شیری نیز، یک کهکشان در میان میلیاردها کهکشان عالم هستی است. انسان، یک مخلوق در گوشه‌ای از این سیاره کوچک است و هنگامی که از منظر کلان به هستی نگریسته شود، حتی کالبد مادی او نیز به چشم نمی‌آید.

مراتب حیات و ادراک

تمام موجودات، دارای «شعور» هستند. اما مراتب حیات و ادراک، به شرح زیر است:

    1. اصل شعور در تمام موجودات مرتبه جمادی: تمام اشیاء ماسوی الله، اعم از جامدات خاک، سنگ، گل و... همه شعور دارند..

    2. حیات و درک مرتبه نباتی: علاوه بر «شعور»، «درک» هم دارد. آنها بر اساس درک خود، منحنی رشد قدی و عرضی مناسب را طی کرده و وظایف حیاتی خود مانند ساخت شیره خام و پرورده را به انجام می‌رسانند.

    3. فهم و کنترل غرایز مرتبه حیوانی: حیوانات، علاوه بر «شعور» و «درک»، دارای «فهم» نیز هستند و با فهم خود، غرایزشان را کنترل می‌کنند مانند زمان کوچ، زمان تغذیه، تولید مثل و....

    4. تفکر و اختیار مرتبه انسانی: انسان، هم شعور دارد چون عناصر و املاح دارد، هم حیات دارد چون حیات نباتی دارد، فهم دارد، و به خاطر روح انسانی «فکر» هم دارد. [اگر انسان بر اثر عارضه‌ای مانند سکته مغزی، قوای عالی خود را از دست بدهد، حیات او به مرتبه نباتی تنزل می‌کند].

    5. عقل و ایمان مرتبه متقین: کسانی که مؤمنین و مخبتین و محسنین هستند، علاوه بر مراتب قبل، دارای «عقل» هستند. انسان وقتی عقل دارد که به الله، آخرت، رسالت، امامت و عدل الهی ایمان داشته باشد، آن وقت عقل بالقوه دارد. اگر طبق دستورات الله و چهارده معصوم عمل کنند، عاقل بالفعل می‌شوند.

مراتب عالیه حیات روحانی

[این مراتب، در اصول کافی، جلد دوم، بحث صفات المتقین مطرح شده است]:

    1. روح‌الایمان: این مرتبه، یک درجه بالاتر از «عقل» است، مخصوص مؤمنین خاص مُخبِتین، متوسّمین و... می‌باشد.

    2. روح‌القدس: این مرتبه، دو درجه بالاتر از «عقل» است. مرتبه نازله آن در انبیاء و مرسلین، و مرتبه عالیه آن در چهارده معصوم است.

    3. روح‌العظمه: این مرتبه، سه درجه بالاتر از «عقل» است و فقط مختص چهارده معصوم است.

لذا، همه انبیاء، مرسلین، اوصیاء و اولیاء، تا چه رسد به مؤمنین، متوسمین، مخبتین و محسنین، همه نیازمند تعالیم چهارده معصوم هستند. این مرتبه، جایگاه عشق حقیقی و ﴿أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾[31] است.

بازگشت به حدیث: تبیین نحوه پذیرش یا عدم پذیرش ولایت توسط کائنات

این حجر، مَدَر، بحار و جبال، همه «روح جمادی» دارند و در نتیجه، «شعور» دارند. کالبد هر موجودی، متشکل از املاح و عناصری کلسیم، فسفر، روی، آهن و... است و هر ملحی، طبق آیه ﴿وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ﴾[32] ، شعور دارد.

درس‌آموزی از مراتب پایین‌تر حیات: لزوم به‌کارگیری قوای وجودی

اگر انسان «بی‌شعوری» کند، تمام ماسوی الله ذکر شرعی می‌گوید این ذکر شرعی نمی‌گوید، پس بی‌شعور است. از مرتبه جمادات نیز پست‌تر می‌شود. همچنین، تمام گیاهان، «درک» خود را به کار می‌اندازند و وظایف حیاتی خود را فارغ از غنی یا غیر غنی بودن خاک به انجام می‌رسانند و هرگز دچار «افسردگی» توقف در انجام وظیفه ذاتی به بهانه کمبودها نمی‌شوند. اگر انسان، درک خود را به کار نگیرد و به بهانه کمبود امکانات، وظایف خود مانند تحقیق و پژوهش را تعطیل کند، از گیاه نیز پست‌تر خواهد بود؛ زیرا دچار اشتباه محاسباتی شده و به افسردگی که به مثابه سرماخوردگی روانی است مبتلا می‌گردد.

سومی شعور، درک و فهم دارد، چون غرائز دارد؛ خوردن، آشامیدن، تکثیر نسل، کوچ. اینجا من انسان اگر فهمم را تعطیل کنم نفهمی پیشه کنم از حیوان پست‌تر هستم. بل هم اضل که در آیه قرآن می‌خوانیم. وقتی که نفهمی کنند از حیوان پست‌تر می‌شوند. حیوان با فهمش کنترل غرائز دارد اما انسان با نفهمی‌اش غرائزش، لجام گسیخته می‌شود. گران‌فروشی، احتکار، مال مردم را می‌دزدد. لذا از حیوان پست‌تر می‌شود.

بالاتر می‌رویم. مثلاً انسان فکر دارد، انسانی که فکر دارد، فاعل مختار است. چطور می‌توانم حرف خوب بزنم یا مثلاً ناسزاگویی و فحاشی کنم؟ با دستم کار خوب کنم یا افعال حرام انجام بدهم؟ با پایم جای خوب مثل حرم بروم یا به مکان‌های حرام بروم؟ در افعالی اختیاری، اختیار با خودم هست. در مغزت هم همین‌طور است، انسان صاحب اندیشه است. همه انبیاء و مرسلین و هر چه آدم خوب است، می‌گویند اندیشه خوب داشته باش نه اندیشه بد، فکر خوب داشته باش نه فکر بد. من فاعل مختارم می‌توانم فکر بد کنم، می‌توانم فکر خوب کنم. بعد خدا پرسش تعجب می‌گوید: تو که می‌توانستی فکر خوب کنی چرا فکر خوبت را ادامه ندادی و تمرکز در فکر خوب نداشتی؟ افلا یتفکرون. برای اولی افلا یشعرون.

یکی از این کارهایی که صهیونیست بین‌الملل و تراشه‌های یهود، در آخر الزمان می‌کند، نمی‌گذارد مردم فکر خوب کنند و به فکر خوبشان ادامه بدهند. دوم، نمی‌گذارد تعقل کنند. این‌قدر ترفندهای سیاسی درمی‌آورد که عقل را از من و شما بگیرد، ایمان را از من و شما بگیرد. خیلی فیلم‌های رنگی بازی می‌کند، هم در واقع خارجی، هم در حقیقت ذهنی، هم در فضای مجازی.

راهبردهای تربیتی در عصر حاضر

در روایات شیعه می‌گوید طبق زمان خودت، بچه را تربیت نکن. طبق زمان خود بچه، بچه را تربیت کن. حالا دشمن از اینترنت، فضای مجازی، هوش مصنوعی سوءاستفاده می‌کند برای اینکه:

     اندیشه و فکر خوب را از بچه‌های ما بگیرد.

     تعقل به‌جا نداشته باشند، عاقلانه رفتار نکنند.

در نتیجه از «اعتدال» بیرون بروند؛ به عنوان مثال:

     از شهوت معتدله، به شهوت لجام‌گسیخته و حرام بروند. هم به خودشان آسیب بزنند هم به دیگران.

     از ابراز احساسات سنجیده، به ابراز احساسات هیجانیِ حرام مثل فحاشی و ناسزاگویی.

     مثل اعمال غضب بی‌جا، آستانه تحمل پایین، بی‌صبری، بی‌حوصلگی و آشفتگی ذهنی.

بچه‌ای که این‌چنین تربیت شود، که خودش را نمی‌تواند اداره کند چگونه می‌تواند یک خانواده را اداره کند.

بازگشت به متن حدیث و نتیجه‌گیری نهایی

پیغمبر فرمود: إن الله تبارك وتعالى طرح حبي على الحجر والمدر والبحار والجبال والشجر[33] .

     «حجر» و «مدر»: دارای روح جمادی و «شعور» هستند.

     «شجر»: دارای روح نباتی بوده و علاوه بر «شعور»، «درک» هم دارد.

بقیه‌اش اینجا نیست در جای دیگر برایتان توضیح دادم.

فما أجاب إلى حبي عذب و طاب وما لم يجب إلى حبي خبث ومر وأني لأظن هذا البطيخ مما لم يجب إلى حبي.[34] و من (امیر المؤمنین) طبق این فرمایش پیغمبر اکرم، به گمان درست یافتم، که این خربزه‌ای که تلخ از آب درآمد، در عالم الست و میثاق، محبت ما معصومین، و عقیده به ما و ولایت ما را نپذیرفته است.


logo