1404/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
علل امراض روحی و جسمی/روایت در خوردن خربزه /طب معصومین علیهم السلام
موضوع: طب معصومین علیهم السلام/روایت در خوردن خربزه /علل امراض روحی و جسمی
این متن توسط هوش مصنوعی پیادهسازی و سپس توسط انسان برای مستندسازی و تطبیق با فایل صوتی استاد، بازبینی و تأیید شده است.
روایت در باب «خوردن خربزه» و «صاحب الزنج»
بحث ما در خربزه است؛ خربزه رسیده شیرین.
«محمد بن صالح الخثعمي قال عزمت ان أسأل في كتابي إلى أبي محمد عليه السلام»[1] و[2] و[3] و[4] و[5] تصمیم جدی داشتم، عزم راسخ داشتم که سؤالی را در یک نوشته مطرح کنم و از امام معصوم، (پدر گرامی امام باقر علیه السلام) سؤال کنم، «عن أكل البطيخ»، خربزه رسیده شیرین را صبح ناشتا بخورم، اشکال دارد یا ندارد؟ (اشکال دارد و نهی شده، علمای صالح شیعه آن را حمل بر کراهت میکنند.)
«عزمت ان أسأل في كتابي إلى أبي محمد عليه السلام عن أكل البطيخ على الريق وعن صاحب الزنج» و از «صاحب الزنج» سؤال کنم.» («زَنج» با «بَنج» تفاوت میکند.)
«فأنسيت» من میخواستم در یک نوشته سؤال کنم، کلاً فراموش کردم. «فورد علي جوابه» نوشتهای از طرف حضرت نزد من آمد که جواب سؤالم بود: «لا يؤكل البطيخ على الريق فإنه يورث الفالج» خربزه رسیده شیرین، صبح ناشتا نخور. (چرا نخوری؟) چون فلجی (فالج) میآورد. (فلج، علتهای گوناگونی دارد، یکی از آنها بدخوری است؛ مثلاً صبح ناشتا خربزه خوردن.)
«وصاحب الزنج ليس منا أهل البيت.» و آنکه پرسیدی، «صاحب الزنج»، میخواهی ببینی همراهش بشوی، جزو شورشیان و جزو کسانی که بر علیه حکومت آن زمان قیام کرده، یادت باشد، این صاحب الزنج از ما اهل بیت نیست. یعنی شورش او، [او را] جزو شورشگران و اغتشاشگران قرار میدهد و مورد رضایت ما اهل بیت عصمت و طهارت نیست.
این فرق میکند با آن روایتی که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است که میفرماید: «من اکل البنج فلیس منی»؛
«بَنج» در فارسی، «بنگ» گفته میشود. یک ماده مخدر دیگر «چرس» است، یک ماده مخدر دیگر «ماریجوانا» است و یک ماده مخدر دیگر «حشیش» است. این چهار ماده مخدر از گیاه «شاهدانه» گرفته میشود.
برای تحقیق بیشتر به کتاب «گیاهان دارویی» مراجعه فرمایید. ۱۴ جلد است. تألیف دکتر علی زرگری، استاد تمام فارماکولوژی دانشگاه تهران. این بحث، در جلد چهارم آن آمده است. خواستم بگویم «صاحب الزنج» را با «بَنج» اشتباه نگیرید.
شورش صاحب الزنج و قرمطیان
صاحب الزنج از شورشیان شهر بصره بود. امام میفرمایند: این شورش صاحب الزنج و قرمطیان در بصره عراق، از ما اهل بیت علیهم السلام نیستند. یعنی چنین شورشی باطل است و شورشیانِ اینچنینی از اهل باطل هستند. معصوم، حق است و تابع حکم الله است. پس معصوم، امام حق مبین است. تو پیرو، مطیع و تابع امام حق باش تا از اهل حق باشی.
این بحث، یک مسئله روز است. مثلاً فرض کنید عدهای در خیابانها تجمع کرده و اغتشاش میکنند. این روایت به ما میآموزد که جزو شورشیان که اهل باطل هستند، نباش. تو محب اهل بیت، شیعه، مؤمن و متقی هستی، باید تابع حکم امام حق مبین باشی تا در جبهه حق و جزو اهل حق باشی.
این روایت بسیار مهم است. ملاحظه کردید که در نگاه ظاهری، ما در حال بحث در مورد خربزه هستیم که صبح ناشتا خورده نشود تا فرد به فلج مبتلا نگردد؛ اما در بحثهای تحقیقیِ تاریخی، روایی، سیاسی و اجتماعی، این بحث، دقیقاً بحث روز است. زیرا برخی هستند که میگویند: «ما محب اهل بیت هستیم. عشقم امام رضاست.» ادعای محبت به امام رضا (ع) داشته باش، اما جزو اهل باطل و جزو شورشیان نباش.
درمانهای طب سنتی برای فلج
شخصی که به فلج یا شبهفلج مبتلا شده و یا بدنش لمس (بیحس) شده، و میخواهیم او را (از منظر پزشکی ظاهری، حسی و تجربی) درمان کنیم:
- درمان موضعی (ضماد): ضماد مخلوطِ پودر زنجبیل و عسل آویشن. این دو را مخلوط کرده و بر اندامی که فلج است قرار دهید. این ضماد، رافع فلج دست و پا هست.
- درمان خوراکی (دمنوش): نوشیدن دمکرده تازهدم (۱۵ دقیقه دم بکشد) گل اسطوخودوس مخلوط با عسل اسطوخودوس. این دمنوش، ضد لمسی (بیحسی)، ضد شبهفلجی، ضد فلجی و ضد غش کردن و به کما رفتن است.
اینجا دو چیز برای او تجویز کنید تا سریعتر خوب شود: در خوراکی، دمنوش او را گل اسطوخودوس با عسل اسطوخودوس قرار دهید. وسط ناهارش با غذا، دو عدد هل سبز بجود و بخورد. وسط شام هم دو عدد هل سبز، با شام بجود و بخورد. پانزده فایده دارد که یکی از آنها ضد فلجی است.
سؤال: کسی هم که فلج نباشد استفاده بکند، خوب است؟
پاسخ: گفتم پانزده فایده دارد. پیشگیری از فلج میشود، چهارده فایده دیگر هم دارد. یکی از آنها خوشبویی دهان است، یکی ضد خشکی دهان و التهاب پشت لپها و لثهها. حتی ضد افکار خطرناک و افکار منفی است. ضد نفخ است.
علل خطرات و عوارض روحی و جسمی
سؤالی پرسیده شده که سؤال طولانیای است اما بحث روز است. در دانشگاههای داخل و خارج کشور، مباحثی مطرح میشود که عمدتاً ترجمهای از منابع غربی است. ابتدا سؤال را ببینید.
سؤال:
- خطر کند شدن عملیات ذهنی
- و کاهش قوت ذهن
- و خطر خاموشی ذهن که کمی آشکار شده
- و خطر روانپریشی
- و خطر خودشیفتگی (که الان ترامپ به آن مبتلاست؛ روانپریشِ خودشیفته. دو نارسایی روانی. این فرد روانی میخواهد دنیا را اداره کند.)
- و خطر ایجاد قولنج
- و ایجاد فلجی (که گفتم عللی دارد، یکی از آنها؛ صبح ناشتا خربزه خوردن با شکم گرسنه، عوارضی دارد که یکی از آنها قولنج است و دیگری فلجی بود: «یورث الفالج».)
- و همچنین خطر ایجاد افکار منفی، ایجاد افکار خطرناک
- و ایجاد افسردگی (که سرماخوردگی روانی است)، اضطراب (دلهره) که این دو بیماری روانی هستند.
- و در آخر هم، طول عمرش کوتاه است. شما حرف از طول عمر مفید میزنید، این اصلِ عمرش کوتاه است. به فکر بازدهی و راندمان و بهرهوریاش نباشید، اصل عمرش کوتاه است.
پاسخ (علل بروز عوارض):
این پرسشهای متعددی که پرسیدند، عللش چیست؟ هفت علت آن که متداول است را کمی توضیح میدهم.
افعال حرام
اولین علت، انجام افعال حرام است. مثلاً: استمناء در پسران، استشهاء در دختران، تدلیک در دختران و زنان، تفخیذ (چه دختر، چه پسر، چه زن، چه مرد). تفخیذ از «فَخِذ» میآید یعنی رانمالی، بدون دخول، بدون ایقاب. زنا، لواط، و یکی هم قاچاق انسان در داخل و خارج کشور. همه دنیا میدانند یکی از همین قاچاقچیان انسان، همین ترامپ است که دستش با یک قاچاقچی دیگر بود. دختران زیر هجده سال را میدزدیدند.
سؤال: تدلیک چیست؟
پاسخ: «تدلیک» یعنی مالش موضع دو فرج، که دخول نیست. برای اینکه این را تصور کنید، در روایات، در باب سفر، آمده است که زن بر زین سوار نشود. «زین» یعنی روی شیئی بنشیند که پایش را در دو طرف آن بگذارد؛ حالا میخواهد الاکلنگ باشد، زین دوچرخه باشد، زین موتور باشد، یا زین اسب باشد که بر آن مینشیند و پایش را در دو طرف آن قرار میدهد. میگوید وقتی که زنان بر زین سوار میشوند، تهییج شهوانی پیدا میکنند و به «بَغی» متمایل میشوند. در اینجا «بغی» یک اصطلاح است، یعنی بر زنا متمایل میشوند.
وقتی یک زنی تحریک شهوانی بشود، به قدری قدرت پیدا میکند که در آنِ واحد، پشتِ ده مرد را به زمین میزند. حالا، فرض کنید این زن، ازدواج هم کرده باشد. خب، یکدهم از شهوت او را که شوهرش برآورده میسازد، آن نُه دهم شهوت اضافی چه میشود؟ در این حالت، او مبتلا به چه اموری میشود؟ چشمچرانی، هرزهگری، روابط عمومی حرام، لاس زدن با نامحرم، که بیان اینها بسیار زشت است. در داخل و خارج کشور متداول شده که گاهی زنِ شوهردار، با دیگری زنا میکند. خب دیگر، قتلش واجب است.
در آداب سفر، قبل از مناسک حج، در وسائل الشیعه، آنجا روایات آمده است.
حالا اینکه بچه فلانی دوچرخهسواری میکند. به ما چه ارتباطی دارد؟ او به گمراهی رفته با این بچه ناخلفش، به ما چه ارتباطی دارد؟ ما پیرو چهارده معصوم هستیم. هر کاری را انجام ندهید تا جزو اهل باطل نشوید. ما میخواهیم جزو اهل حق باشیم، یعنی گوش به فرمان امام حق مبین که امام معصوم است، باشیم. معصوم نهی کرده، ما باید بگوییم چشم.
پس این سؤالی که پرسیدند، عللی دارد. علت اولش چه بود؟ افعال حرامِ عمدی و اختیاری که آن را تکرار هم میکند و توبه هم نمیکند.
2- خوردن غذاها و نوشیدنیهای حرام
علت دوم چیست؟ خوردن غذاهای حرام و آشامیدنیهای حرام است. مثلاً گوشت خوک میخورد، سوسیس و کالباسِ گوشت خوک میخورد، یا مثلاً سوسیس و کالباس وارداتی که پی خوک دارد میخورد، یا شکلاتی که پودر استخوان خوک دارد میخورد و ... .
و نوشیدن نوشیدنیهای حرام. مثلاً «ویسکی» میخورد که با درجه الکلی بالا از آمریکای لاتین میآید؛ یا «شامپاین» و «ودکا» میخورد که از اروپای غربی میآید؛ یا «ساکی» میخورد که از تایلند و سریلانکا و مالزی میآید؛ یا خودش تولید میکند شراب مسکر حرام را، مثلاً شراب خرما، شراب انگور.
از هر میوهای، از هر سبزی، شراب مسکر درست میکنند. این نوشیدنیهای حرام خیلی اثرات وضعی بدی دارد. یکی از آنها این است که به قدری بیعقل میشود که حتی با مادرش زنا میکند. حتی در روایات هم میگوید. یا کارهای دیگر، مثلاً وقتی میگساری شدید میشود، حالا برود با ناموس حلالش هم جمع بشود، این بچهاش، کودک ناقصالخلقه به دنیا میآید. لذا در آمار پزشکی، حتی در اروپای غربی میگویند بیشترین کودکان ناقصالخلقه در اروپای غربی، نطفههایشان در شب کریسمس بسته شده؛ چون در شب کریسمس، این مسیحیان زیاد میگساری میکنند. این آمارهای خودشان است. حال مسلمانی که پیرو القائات شیطانی اجانب و بیگانگان است، این یهودیصفت هم میآید چنین غلطی میکند، پسلرزههایش را هم دچار میشود.
مصرف غذاها و آشامیدنیهای مکروه
علت سوم، مصرف غذاهای مکروه است. یعنی مثلاً تخممرغ را به تنهایی میخورد، یا کوکو را به تنهایی میخورد. در حالی که روایات اهل بیت میگوید تخممرغ نخور، اگر خوردی با پیاز تازه بخور. صبح آبپز میخورد، ظهر نیمرو میخورد، شب کوکو میخورد. در این حالت، کلسترول بد خون او بالا میرود، آنزیمهای کبدیاش افزایش مییابد. پس مقصر، خود اوست. خب بعد هم بر مغز انسان اثر میگذارد. وقتی چربی خونت بالا رفت، از حد متوسط هم بالاتر رفت، بعد وقتی آنزیمهای کبدیات بالا رفت، سرگیجه میگیری. علتش چیست؟ چربیهای مضر بالا رفته است. (سرگیجه 50 نوع است؛ یکیاش به خاطر چربیهای مضر است). رفتارش با خودش منفی است، به دین عمل نکرده است.
یکی دیگر از موارد مکروه چیست؟ مثلاً پنیر را به تنهایی خوردن، آن هم در روز خوردن، آن هم در کل ماه خوردن. خب این نهی شده است. میگوید پنیر را به تنهایی در روز نخور. اگر میخوری، در شب بخور با مغز گردو یا با سبزیجات تازه سالم. وقتی حالا ما عمل نکنیم و تقلید کورکورانه از غرب و شرق کنیم، هم در روز میخوریم، هم کل ماه میخوریم، هم به تنهایی میخوریم، یک سری آسیبها به ما میزند.
یکی دیگر از چیزهای مکروه چیست؟ همین الان، بحث خودمان است. کسی که صبح ناشتا، با شکم گرسنه خربزه میخورد. هم قولنج میگیرد (اسپاسم)، هم فلجی میگیرد.
نوشیدنیهای مکروه: آبی که نور مستقیم خورشید آن را گرم کرده، این آب را بنوشی مکروه است؛ «یورث البرص». با این آب وضو بگیری یا غسل کنی، باز هم مکروه است. روایات نهی کرده، علما هم فتوا به کراهت دادهاند. یا مثلاً آبی که سر باز است و مانده هم هست، رویش هم هیچ چیز نیست. حالا ریزگردها، غبار، آئروسل، گاهی حشرات ریز باشد. خوردن آب یا غذایی که روباز است و چند ساعتی مانده، مکروه است. روایات نهی کرده، علما هم فتوا به کراهت دادهاند.
از دیگر چیزهایی که بد است، نوشیدنیهای کافئیندار، مثل نسکافه، مثل قهوه، مثل کاکائو، مثل کوکاکولا، مثل پپسیکولا و نوشیدنیهای انرژیزا.
۴- درآمد پایین و سوءتغذیه شدید
۵. تحصیلات علمی کمتر و عدم حرفشنوی از متخصص
علت پنجم، تحصیلات علمی کمتر و عدم حرفشنوی از متخصص متعهد دلسوز میباشد. یعنی شخص، سطح سوادش پایین است و گوش شنوا هم ندارد. متخصصِ هر رشتهای که متعهد و دلسوز است و خیر او را میخواهد، هرچه به او میگوید، این گوش نمیکند و عمل هم نمیکند. یعنی به ندانستن و به عدم فهم صحیحش افتخار میکند. این هم دچار بیماری خودشیفتگی است. این هم ما مبتلا هستیم. این بیماریها را به بار میآورد.
۶. دوستان ناباب
قوم هرزه، نظیر قوم بنیاسرائیلِ شرور، حسود، عنود، جنایتکار، خونریز و... . داشتن دوستان ناباب، لات و بیبندوبار، سبب میشود که خورد و خوراک این شخص، نامناسب بشود، رفتارهایش از مثبت به منفی برود، اخلاقش از حسنه تبدیل به اخلاق سیئه بشود، روابط عمومیاش از سالم به طرف روابط عمومی ناسالم برود. یعنی به دست خودش، خودش را ضایع میکند. دچار این بیماریها میشود.
۷. عوامل ژنتیکی، وراثتی، شاکلهای و عارضی
چرا معصوم میگوید این صاحب الزنج و قرمطیان در بصره و اطراف بصره، اینها از ما نیستند؟ یعنی تو جزو شورشیان و اغتشاشگران نباش.
از عوامل و علل، گاهی عامل ژنتیکی است، گاهی عامل وراثتی است، گاهی عامل شاکلتی است «کل یعمل علی شاکلته»، گاهی عامل عارضی است.
- عامل ژنتیکی: اگر عامل، ژنتیکی باشد، این توان ذهنیاش کم است، قوت ذهنش کم است. مثل کسی که «سندروم داون» دارد، یعنی «منگولیسم» است.
- عامل وراثتی: مثلاً «اوتیسم»، یعنی «واماندگی». این هم کندذهن است، یادگیریاش ضعیف است.
- عامل شاکلهای: یعنی مهندسی سازهاش درهمریخته است؛ از حیث روان و از حیث بدن. یک بار از حیث بدن، شاکلهاش خراب است، مثل انواع افلیجها یا ناقصالعضوها. یک بار شاکله روان درهمریخته است، و یا مثلاً اگر پدر بچهای، «خسیس» است یا دارای «شحّ مطاع» یا «خست» باشد، یعنی خسیسی که پست است، شاکله بچهاش به این تیپ است. این بچه را بخواهی تربیت کنی، خیلی زمانبر است، خیلی صبر میخواهد که این بچه با سخاوت و ایثارگر بشود.
یک مثال دیگر، فرض کنید اگر یک پدری زناکار باشد، یک مادری نعوذبالله زناکار باشد، بعد بچه «ولدالزنا» به دنیا بیاید، در روایات شیعه میگوید میل این بچه به زنا هست. حالا این بچه را میخواهی تربیت کنی که عفیف و پاکدامن باشد، خیلی سختتر از بچههای حلالزاده است. میگویی ﴿وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى﴾[6] بچههای حلالزاده خیلی راحت میفهمند، هیچوقت هم نیت زنا ندارند. اما بچهای که ولدالزنا است، شاکلهاش و میلش به طرف زناست. بخواهی این را تربیت کنی، خیلی زمانبر است، که پایش نلغزد و زنا انجام ندهد.
شما پدرانتان باسخاوت، ایثارگر، شهادتطلب هستند، شما شاکلهتان بر چیست؟ بر ایثارگری است. پول نداری، در لحظهای که پول دستت بیاید، زود سخاوت میکنی. اصلاً خودت را در نظر نمیگیری. به ناموست میدهی، به بچهات میدهی، به فامیلت میدهی، به همکارت میدهی. اگر کمی برای خودت بماند، آن هم حواست به آیات و روایات هست که «کل البسط» نباشی.
اینها خیلی راحت تربیت میشوند، نمیخواهد صد بار بگویی. «للعاقل یکفی بالاشاره». تا میگویی «خمینی باسخاوت بود»، این دیگر تا آخر میرود. تا میگویی «خمینی شجاع بود»، تا آخر میرود. نمیخواهد هر روز درس شجاعت به او بدهی، چون شاکلهاش بر شجاعت است.
- عامل عارضی: مثلاً این بچه، «سیپی» شده. بچهای که «سیپی» است، یک تا سه دقیقه اکسیژن به مغز نمیرسد، اینها هم یادگیری با تأخیر دارند، هم لکنت زبان دارند.