1404/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موارد منهی خوردن خربزه/فواید خربزه /طب معصومین علیهم السلام
موضوع: طب معصومین علیهم السلام/فواید خربزه /موارد منهی خوردن خربزه
این متن توسط هوش مصنوعی پیادهسازی و سپس توسط انسان برای مستندسازی و تطبیق با فایل صوتی استاد، بازبینی و تأیید شده است.
فوائد خربزه
بحث ما از طب المعصومین، در فوائد خربزه رسیده شیرین بود، بر مبنای کتاب جامع احادیث الشیعه.
«وقيل كان صلى الله عليه وآله يوما في محفل»[1] و[2]
بعضی محققین گفتهاند محفل را از اسامی بهشت آخرت است. از حیث لغت، به گردهمایی خاص گویند. مثلاً برنامه محفل که در تلویزیون پخش میشود. محفل یعنی یک گردهمایی خاص برای قرائت قرآن، روخوانی قرآن، حفظ قرآن، داستانهای قرآن، یا وقایعنگاری قرآن و در ضمن آن، کمی موعظه، امر به معروف، نهی از منکر، و در ضمن آن، آداب و رسوم قبایل مختلف، نژادهای مختلف و کشورهای مختلف که همه اینها عاملهای وحدت هستند.
پیغمبر اکرم نشسته بودند و در اطرافشان اصحابی نشسته بودند. بعد حضرت، میل عقلی، علمی و شرعیشان به خربزه سالم و خوب بود. امیرالمؤمنین بلند شدند، رفتند یک خربزه خوبی آوردند. هم پیغمبر از آن خوردند و هم بقیه افرادی که گرد پیغمبر نشسته بودند. [گرچه کتاب طبالنبی ابوالعباس مستغفری، ۱۷۰ روایت از برادران اهل تسنن دارد، ولی من وحدت شیعه و سنی را در نظر میگیرم. هم از آن کتاب، هم از این کتاب جامع احادیث الشیعه.]
سؤال: [جامع احادیث] کلاً سی جلدی است؟
پاسخ: این ۳۱ جلدی است. چاپهای لبنان ۳۲ جلدی است.
«وقيل كان صلى الله عليه وآله يوما في محفل من أصحابه فقال صلى الله عليه وآله رحم الله من أطعمنا بطيخا فقام علي عليه السلام وذهب فجاء بجملة من البطيخ»
امیرالمؤمنین علی علیه السلام یک پارهای از خربزه رسیده شیرین آورد. «فأكل هو وأصحابه» پیغمبر اکرم از این خربزه رسیده شیرین، نوش جان کردند و اصحابی هم که اطرافشان بودند، نوش جان کردند. «فقال صلى الله عليه وآله رحم الله من أطعمنا هذا» خدا رحمت کند به رحمت رحیمیه و تفضلش (تفضل، رحمت رحیمیه خاص است.) ـ این دعای معصوم به معصوم دیگر است که جانش است، که امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. ـ «رحم الله من أطعمنا بطيخا فقام علي عليه السلام وذهب فجاء بجملة من البطيخ فأكل هو وأصحابه فقال صلى الله عليه وآله رحم الله من أطعمنا هذا ومن أكل أو يأكل من يومنا هذا إلى يوم القيامة من المسلمين.»
هر مسلمانی که تسلیم اسلام ولایی بشود. «الاسلام هو التسلیم.» نه اینکه موازیکاری کند، نه اینکه ضدیت کند، نه اینکه مقدم بر اسلام و مقدم بر فرمان ولایت عمل کند. اینها به درد نمیخورند. مسلمان واقعی که تسلیم حکم مافوقِ صحیح، که معصوم است باشد، مشمول این دعای خیر پیغمبر است. نه اینکه شکمش را بشکه بداند و خربزه را هم ببلعد و بعد خیال کند مشمول این روایت است. چون معصوم فرموده چه زمانی بخور، چه زمانی نخور؛ حلال بخور، حرام نخور؛ طبق فرمان پیش برود. پس «الاسلام هو التسلیم»، باید مسلمان واقعی باشد. این هم قابل عرض به همه مسلمانان با حفظ وحدت است، همه را دعوت کردیم به آگاهی سودمند که علم نافع و معرفت دقیق است.
سیره نبوی در برخورد با نعمات الهی
«وانه اهدى إلى النبي صلىاللهعليهوآله بطيخ من الطائف»[3] و[4] به نبی مکرم اسلام، خربزه رسیده شیرینی از شهر طائف (شهر طائف در عربستان) هدیه داده شد. پیغمبر اکرم این خربزه شسته و تمیزی که آفات گیاهی، سموم شیمیایی، گرد و خاک، دوده، هیچ چیز ندارد، «فشمه» اول کمی استشمام کرد. «وقبله» و بعد آن را بوسید. «ثم قال: عضوا البطيخ» با دندان، خربزه رسیدن شیرین را گاز بزنید و بخورید «فانه من حلل الارض» از شیرینیهای طبیعی زمین است. (بعضی نسخههای بدل اینطور دارد «من خلل الارض» از خلال زمین درآمده است.)
سؤال: منظور رسول اکرم حالت هلالی است؟
پاسخ: بله
«حُلَلُ الأرض»؛ یعنی الله که خالق و صانع است، این خاک بدمزه را تبدیل به شیرینی گوارای دلپسند میکند.
«خِلَلُ الأرض»؛ وقتی خلل گفته شود، معنا کمی به سمت زمینشناسی و خاکشناسی متمایل میشود. یعنی خاک زراعی، از حیث pH، خاکی است که اسیدی و بازی آن متعادل است. بعد، از چنین خاکی که دارای املاح است، حالا، الله که علیم، خبیر و مصلح است، شیرینی طبیعی را از این خلل ارض درمیآورد. یعنی طوری این املاح را با رطوبت خاک ترکیب میکند و بعد شیره خام و شیره پرورده، که یک خربزه شیرین دلچسب و گوارا تهیه میشود.
عجز بشر و قدرت خالق
بشر فعلی، نه میتواند پشه خلق کند، نه مگس، تا چه رسد به آدم. او در [ساخت] آدم آهنیاش مانده است. این هم سیم و پیچ و مهره است. آدمهای آهنی که در کارخانه و غیر کارخانه هستند. مثلاً دو کلمه حرف میزند، همه ذوق میکنند. دو تا پله بالا و پایین میرود، همه ذوق میکنند. وقتی این همه انسان و بشر را میبینند، ذوق نمیکنند که الله صانع آنها است. دیدید وقتی دستگاهی [از تنظیم] خارج میشود، چقدر تکنسین و مهندس میخواهند تا آن را تنظیم کنند، پیچ و مهرهاش کنند، مدار الکترونیکیاش چه باشد، کیت دیجیتالیاش چه باشد. الله یک وجود است، این همه مخلوق [دارد]. حال، یک مخلوقش انسان است. باز یک فرد از انسان، من و تو هستیم. هیچ کس توجهی به الله نمیکند.
این همه میوه، یک میوهاش خربزه است. بشر، تو میتوانی خربزه خلق کنی؟ نمیتواند. او فقط [میداند] اینجا رطوبت هست، یا باران میبارد، یا چاه عمیق است، آبیاری صنعتی است، آبیاری زراعی است، قطرهچکانی است، آبیاری بارانی است، قنات است، از این داشتهها حسن استفاده را میکند. یک مقدار مهندسی آب و خاک میکند، وگرنه این، رویش گیاه را نمیدهد. این فقط تخم را میپاشد یا این قطره را میگذارد. اینقدر فعل اختیاری اوست. بقیه، هیچ چیز در دست او نیست. ﴿نَحْنُ الزَّارِعُونَ﴾[5] . الله با آنچه که خلق کرده، واسطههای فیضش هستند، اینها زارعون هستند. بقیه، کمی هم آبپاشی میکنند. زن و شوهر حلال که ازدواج شرعی و قانونی کردهاند. آیا این زن و شوهر، جنین را خلق میکنند؟ مراحل جنین و بعدش...؟ هیچکدام. الله است که خلق میکند، الله است که مصور است، الله است که مهندس و سازنده شکل است. همه کاره الله است. الله را فراموش میکنند. کمی که باسواد میشود، یا مقداری صدایش قوی میشود، کمی بازو [پیدا میکند]، مدام قلدری میکند، خدا را فراموش میکند. کفورا؛ انسان بسیار بسیار غافل و ناسپاس است.
سؤال: خاکی که فرمودید، من در جهرم دیدم، در یک زمین، دو تا درخت کنار هم، یکی لیموشیرین، یکی لیموترش بود.
پاسخ: بله، درست میگویند. بهترین لیموترشها را جهرم دارد.
همه جا همین است. مثلاً، این حالا فرمود لیموشیرین، لیموترش. مثلاً این یک صندلی، این هم یک هواپیما. اینجا خمینی نشسته، شیرین و دلچسب و گوارا؛ و اینجا زقوم نشسته، صادق قطبزاده. قطبزاده که اعدام شد. اینجا یک اتاق است، دو تا صندلی کنار هم هستند. اینجا امام خمینی نشسته، این بغلش بنیصدر. اینجا پیغمبر اکرم نشسته، اینجا هم اولی و دومی، زقوم بعد الزقوم. از این طرف، حضرت زهرا و امیرالمؤمنین نشستهاند، نورٌ علی نور. عمر بن سعد لعنة الله علیه، این هم امام حسین علیه السلام. خود عمر بن سعد میگوید: من همبازی بودم با امام حسین. کوچک که بودیم، مردم به من بارها میگفتند پیغمبر اکرم فرموده تو قاتل امام حسین میشوی. من میگفتم: عجب، من قاتل امام حسین! یکی هیزم جهنم است، عمر بن سعد لعنة الله علیه؛ یکی امام حسین علیه السلام است، سید شباب اهل الجنة.
مثلاً دو تا شیخ، هر دو عمامه سفید، هر دو همحجرهای، هر دو شاگرد امام خمینی. یکیشان را اسم میبرم، یکیشان را نمیگویم. یکی میشود آیتالله شهید مطهری؛ یکی دیگر، زیر جنازهاش سه تا جاسوس اسرائیلی را میگیرند که سالها دنبالشان بودند، زیر جنازه این دومی در قم، پیدا میشوند.
پس به پیغمبر اکرم از شهر طائف، یک خربزه رسیده شیرینی هدیه داده شد. پیغمبر اکرم چقدر شاکر نعمات الهی است. به خاطر خالقِ صانعِ علیمِ خبیرِ مدبرِ مصلح، این مخلوقش را پاس میدارد، ارج مینهد، شکر عملی میکند آن را میبوسد، استشمام هم میکند. شما تا حالا در میان مردم دیدهاید [کسی] این کار را بکند؟ در میان مردم این کار را نکنید، وقتی تنها هستید [انجام دهید]؛ اما در میان مردم، به شما میخندند، خیال میکنند شکمپرست هستید. چون خدا را در زندگی نمیبینند.
[شخصی میگوید:] حاج آقا، بنده تشنه و گرسنه هستم، میخواهم غذایم هضم شود. یک کاتالیزور مجاورتی بگو. شما میگویید: خربزه بعد از غذا بخور. این دیگر بیشتر از این نمیفهمد، چه دکتر غربی باشد، چه دکتر شرقی.
سؤال: معمولاً مردم با چاقو [میخورند]، درست است؟
پاسخ: پودر سفیدکننده شیمیایی میخرد و صبح و شب به دندان میزند. [خربزه] طبیعی گاز بزن، دندانت هم سفید میشود. عسل و عناب، مینا و عاج دندان را تقویت میکند. هر دو، طول عمرت را هم زیاد میکند. خربزه بعد از غذا، در فصلش بخوری، دندانهایت را هم سفید میکند و تا ده فایده دارد. دین از علم جدید و زمان، جلوتر است.
«وانه اهدى إلى النبي صلىاللهعليهوآله بطيخ من الطائف» آن وقت قیدهایش را بیاور؛ خربزه رسیده، شیرین، سالم، تازه، طبیعی، آفات گیاهی ندارد، سموم شیمیایی ندارد، شسته شده، تمیز، گرد و خاک ندارد، دوده و غبار ندارد. حالا استشمام میکند: «فشمه». حالا آن را میبوسد: «وقبله». بعد نوش جان میکند، با دندان گاز میزند، نه با چاقو تکهتکه کند.
باید همه قیدهایش را بیاورید که کسی از روی غفلت و یا عدم سواد و نادانی، اشکال به مافوق صحیح نگیرد. [اگر] اینجا ظاهر [روایت] را بگیری، شروع میکند به اشکال گرفتن. پیغمبر، معصوم است. پس قیدهایش را بگو. چون «من سنن المرسلین التنظیف»؛ بحث بهداشت فردی، اجتماعی، محیط، میوه، خوراک، آشامیدنی. این فرمایش امام رضاست: «من سنن المرسلین التنظیف.» همه انبیاء و مرسلین، شاگرد رسول الله هستند. آن وقت رسول الله نظافت فردی و اجتماعی را رعایت نمیکند؟! پس باید قیود روایت را بگویی که کسی نتواند بر کارِ خوب معصوم علیه السلام اشکال بگیرد.
«ثم قال : عضوا البطيخ» بر شما باد به خربزه. «فانه من حلل الارض» و از شیرینیهای زمین است.
«وماؤه من رحمة الله»
اینجا چاپخانه اشتباه کرده، نوشته من الرحمة. من رحمة الله درست است.
«وحلاوته من الجنة.» و شیرینیاش هم از بهشت است. از بهشت زمین به بهشت آخرت برسان.
تبیین عرفانی صورت مرآتیه
دیده مؤمنِ متقیِ شیعه اثنیعشری، دیده عبرتبین است. در مخلوق نمیماند، خالق را میبیند. در مصنوع، صانع را میبیند. ما سوی الله، همه صورت مرآتیه داریم. از صورت به الله میرسد، نه از وسیله صورت [برسد].
این آینههایی که در دست مردم است، که جلوی آینه میایستند. خب، این آینه، یک شیشهای هست. این قسمتی که میخواهم بگویم، فرمایش علامه جوادی آملی اعلی الله مقامه است: یک شیشه است، پشت آن را جیوه دادهاند، جیوهاندود. بعد، شخص میآید جلوی آینه میایستد، صورت خودش را در آینه میبیند. آینه با صورت فرق میکند. صورت هم با خود آن آدم فرق میکند.
یکی از مستحبات این است که هر وقت جلوی آینه میروی، بگو: الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر. اللهم کما حسّنتَ خَلقی فحسّن خُلقی.
تمام ما سوی الله، تمام مخلوقات، یکی از آنها هم من و شما هستیم، شما الان شیشه و جیوه ندارید. کلِ خودت، تار و پودت، ظاهر و باطنت، هر چه داری، تمامش صورت است. حالا این صورت چیست؟ مرآة الله است. یعنی این موجودیت در دنیا، از حیث خلقت، الله خالق توست. از حیث صنع، الله صانع توست. از حیث رزق و روزی و خوردن و آشامیدن، الله رازق توست. از حیث تدبیر امور، الله مدبر من و تو هم هست. موجودیت تو، هویت تو، فقر ذاتی است. پس تو صورتِ حکم الله، اراده الهی، صُنع الله، خلقُ الله هستی. الله خالق توست، الله رب توست. ﴿وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا﴾[6] . این آسمانها و زمین، هر کدامشان صورت هستند. پس ما سوی الله، صورت مرآتیه دارند. چیز دیگری نیست که بگویی اینطرف شیشه است، جیوه است، بعد من عکسم را در آینه میبینم. اصلاً خودت آینهای.
پس اینکه امام خمینی میگوید: ما هیچیم، شوخی نمیکند. این همان است که در روایات شیعه، امام رضا علیه السلام، صورت مرآتیه فرموده است. و امام صادق فرموده: «أكبر من أن يوصف»[7] ، نه اکبر من کل شیء که غلط است.
«وحلاوته من الجنة»؛ این خربزه رسیده شیرینِ سالم، شیرینیاش از بهشت است. یعنی از بهشت دنیا عبور کن، به بهشت آخرت. از خودت عبور کن، به الله. از الله آمدی، به الله برمیگردی. لذا مؤمنِ متقیِ صالحِ مُخبت، اینها دیدشان عبرتبین است. یعنی از این جهان مادی عبور میکند، به الله میرسد. چرا؟ چون این جهان مادی و کل ما سوی الله، اینها همه صورت مرآتیه دارند. هر کدامشان صورت هستند؛ صورتِ قدرت الله. صورتِ علم الله، صورتِ خبیر بودن الله.
«وقال صلىاللهعليهوآله: البطيخ قبل الطعام، يغسل البطن»[8] خربزه را قبل از غذا بخوری، شکمت را شستشو میدهد. نمیگذارد ماندگاری غذا در معده باقی بماند که زمینه ثقل معده، پوده کردن و تخَمه بشود. قبل از غذا خربزه رسیده شیرین بخوری، پاکسازی شکم میکند. «ويذهب بالداء اصلا.» درد و بیماریهای گوارشی را از ریشه از بین میبرد. گفتم بیماریهای غیرعضوی دستگاه گوارش؛ مثلاً ضد قبض، ضد یبوست حاد، ضد بدبویی دهان است.
سؤال: فرمودید قبل از غذا نخورند؟
پاسخ: نه، صبح ناشتا نخورند. علی الریق یعنی صبح ناشتا، با شکم گرسنه، کسی خربزه بخورد، این اثرات سوئی دارد: یکیاش قولنج است، اسپاسم گوارشی میگیرد، یکیاش فلجی است (یورث الفالج)، و دچار بعضی سوءهاضمههای خاص میشود. اما اکثر روایات خربزه رسیده شیرین، را بعد از غذا [گفتهاند]، بعضی روایات هم قبل از غذا. ولی صبح ناشتا همیشه نهی شدهایم. همیشه قلنج میآورد، اسپاسم گوارشی؛ فلجی هم میآورد. بعضی از اقسام سوءهاضمه هم میآورد.
«وقال صلىاللهعليهوآله: عض البطيخ ولا تقطعها قطعاً»[9] خربزه رسیده شیرین را گاز بزن و بخور. نمیخواهد با چاقو قطعهقطعه کنی، بعد با چنگال بخوری. «فأنها فاكهة مباركة طيبة» خربزه رسیده شیرینِ حلالِ تازه، میوه مبارک و پاکیزهای است. و پاککننده هم هست. «مطهرة الفم» حتی دهانت را پاکسازی میکند و بوی دهانت هم خوشبو میشود. «مقدسة القلب» باعث تقدیس قلب میشود. بعضی شائبهها مثلاً درگیریهای ذهنی یا بعضی دلمشغولیها، اگر حساسیت به خربزه رسیده شیرین نداشته باشید، بعد از غذا بخورید، این حالتها هم خوب میشود. «تبيض الاسنان» دندانها را سفید میکند. چون ضد جرم دندان است، ضد پلاک دندان است، ضد سنگ دندان است. ولی در پزشکی جدید، با این شویندههای پودر شیمیایی که دندان را سفید [میکنند]. سنگ دندان داشته باشید، متخصص پزشک با سنگهای خاص میساید و بعد با این گیرهها، سنگهای دندانت را از کنارههای دندان میکَند و این باعث نازک شدن مینای دندان میشود. اما این خربزه رسیده شیرین که میخوریم، اینطوری نمیشود. «وترضى الرحمان» و خداوند رحمان را راضی میکند.
سؤال: سنگ دندان چیست؟
پاسخ: وقتی که رسوب زیاد میشود، مثل سنگ میچسبد. به صورت زرد پررنگ است. دکتر با ابزارهایی که مثل سنگ است. مثل اینها هستند که سنگکارها دارند، سنگ را میخواهند پرداخت کنند، صاف کنند، صیقلی کنند که به عنوان مرمر بفروشند. اینکه، آن جرم را میخواهد بردارد. کمی که آن جرم، که به صورت سنگ است، لق شد، بعد با گیره [از لای] دندانهایت میکشد. با آن سنگی که دارد میساید، مینای دندان نازک میشود. این را در خود دندانپزشکی میگویند. حالا، اگر ضدعفونیاش نکند، تا آخر عمر دهانت بدبو میشود. چون باکتریهای روی آن سنگ، در لثههایت نفوذ میکند. تا آخر عمر دهانت بد [بوست]. هرچه خلال دندان میکنی، هرچه مسواک میزنی، چون باکتریهای مضر نفوذ کرده در لثهات، آنجا تکثیر میشود. جایش گرم و تاریک و مرطوب است؛ یک محیط مناسب برای رشد باکتریهای مضر است، در بحثهای میکروبیولوژی.
«عض البطيخ ولا تقطعها قطعاً فأنها فاكهة مباركة طيبة مطهرة الفم مقدسة القلب تبيض الاسنان وترضى الرحمان»
«ريحها من العنبر» اینجا یک واو آورده، در طبالنبی واو ندارد. اینجا چاپخانه اشتباه کرده است. «ريحها من العنبر» عنبر گیاهی یا ماهی عنبر. عنبر یک نوع نهنگ است. که خیلی احتمال قوی دارد که یونس نبی (والنّون)، در همین قسمت بوده. چون اکسیژن لازم دارد، انسان میتواند زنده باشد.
سؤال: الان فرمودید ترضی الرحمن، خربزه چه ربطی به خشنودی خدا دارد؟
پاسخ: به خاطر اینکه وقتی آدم قرآن یا روایات میخواند، دهانش پاک باشد که خوشنودی ملائکه و الله است. خوشبویی دهان میآورد.
«ريحها من العنبر وماؤها من الكوثر»
از دنیا عبور کن، به بهشت آخرت برس؛ مثل مؤمنین دیده عبرتبین داشته باش. در همین آب خربزه دنیایی نمان که شکمپرکن است. از بهشت دنیوی به بهشت اخروی عبور کن.
«وماؤها من الكوثر». تمام انهار بهشتی، همه از کوثر فاطمی سرچشمه میگیرند. حتی برای اینکه آبرویت پیش بهشتیها نرود، که در طبقه اول جهنم مثلاً عذاب شدی، در حوض کوثر میروی، پاک میشوی که آبرویت پیش بهشتیها حفظ شود. کوثر خیلی مهم است. پس تمام انهار بهشتی، مبدأ و منشأشان از کوثر فاطمی است. مدام «جنات عدن تجری من تحتها الانهار» و اینها را میگوید، کوثر فاطمی یادش نیست. مثل کسی که بگوید سد طرق و سد...، بعد منشأ این آبی که میآید پشت سد جمع میشود را نداند. این آبها را ببیند از کجاست؟ همه آبها از آسمان میآید. ﴿وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا﴾[10] . حالا، چشمه میشود، چشمهسار میشود، قنات میشود، چاه عمیق میشود، چاه آب آشامیدنی عادی میشود (بئر)، یا چاه عمیق میشود گرچه آشامیدنی نیست (جب)، یا دریا میشود، یا اقیانوس میشود، یا رودخانه، یا برکه. ولی بدان همه آبها از آسمان آمده است. چه کسی منزِّل است؟ الله که قادر علی کل شیء است.
الان چند سال است این تغییر اقلیم جهانی، هواشناسی و... پنج سال خشکسالی در ایران، چه کار توانستید بکنید؟ تازه ابرها را هم بارور میکنید، آنجایی که میخواهی ببارد، نمیبارد. میلیاردها خرج میکنید، میرود آنطرفتر میبارد. تو ایجاد بارداری کاذب در ابرها میکنی، ولی ابرها یک جای دیگر میبارد. چون نسیمها، بادها، وزشها، طوفانها، دست تو نیست. این حبوب و ریاح در دست قدرت الله است. چون آخرالزمان، اکثر مردم، از باسواد و غیر باسواد، الله را در زندگی فراموش کردهاند، خداوند کمی تنبیه میکند، شاید توبه کنند، شاید به الله برگردند. از قوم یوسف و قوم یونس کمتر نباشید، برگرد، به نفعت است. چون تو محتاج الله هستی، نه الله محتاج تو. محتاج واسطه فیض اللهی که مولا صاحبالزمان است، نه مولا صاحبالزمان محتاج تو.
«وماؤها من الكوثر، ولحمها من الفردوس (فردوس قیامت) ولذتها من الجنة واكلها من العبادة.»
نهی از خوردن خربزه در حالت ناشتا
«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ يَاسِرٍ الْخَادِمِ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: الْبِطِّيخُ عَلَى الرِّيقِ يُورِثُ الْفَالِجَ»[11] و[12] امام رضا علیه السلام فرمود: خربزه را در حالت ناشتا بخوری، فلجی میآورد. بحث لمسی، شبهفلجیها و فلجیها، یکی از عاملهایش این است. «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْهُ.» به خدا پناه میبریم از فلجی.
«وعن الرضا عليهالسلام قال: البطيخ على الريق يورث الفالج. وفي رواية: القولنج.»[13]
نه تنها صبح ناشتا خربزه بخوری فلج اندام میآورد، حتی اسپاسم گوارشی هم میآورد، قولنج میآورد.
«وقال الصادق عليه السلام أكل البطيخ على الريق يورث الفالج وأكل التمر البرني على الريق يورث الفالج.»[14] و[15]
صبح ناشتا خربزه بخورید، فلجی میآورد. صبح ناشتا خرمای برنی بخورید، فلجی میآورد. پس آن را نباید صبح ناشتا بخورید، باید بگذارید بعد از غذایتان بخورید. ۱۳۵ نوع خرما داریم، ۹۰ نوعش صادراتی است. یکی از انواع خرماهای صادراتی، خرمای برنی است؛ چه از مکه و مدینه و طائف و اینها باشد، چه از ایران باشد. خرمای صرفان نیست، خرمای مشان نیست، خرمای عجوه نیست، خرمای حلاوی نیست، خرمای کبکاب نیست، خرمای برنی هست.
کاروانهای حج که از مکه و مدینه میآورند، سه عدد داخل بسته دارد. غالباً خرمای برنی است. نگذاری صبح ناشتا بخوری. بعد از ناهارت بخور، بعد از شامت بخور. مخصوصاً وقتهایی که غذا سبزیپلو با ماهی است، هفت تا خرما بخورید.