« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1404/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 نقد و بررسی تقسیم سیره عقلاء به سیره عقلاء و سیره متشرّعه/طریق پنجم: سیره /طرق موصله به امور صادره از شارع در مقام تشریع

 

موضوع: طرق موصله به امور صادره از شارع در مقام تشریع/طریق پنجم: سیره / نقد و بررسی تقسیم سیره عقلاء به سیره عقلاء و سیره متشرّعه

 

ادامه مطلب چهارم: تعریف سیره

بیان شد دو تعریف برای سیره در میان کسانی که بحث از سیره را مستقلّاً مطرح نموده اند، ذکر شده است. یکی تعریف به خصوص ممشای عملی عقلاء و دیگری تعریف به اعمّ از ممشای عملی عقلاء و ارتکازات عقلائیّه ای که تجسّم عملی ندارند و بیان گردید مراد استناد کنندگان به سیره از سیره، معنای اوّل می باشد. در ادامه بیان گردید مرحوم شهید صدر در بحوث هم بنا بر تقریرات مرحوم عبد الساتر و هم بنا بر تقریرات مرحوم شاهرودی، بعد از تعریف سیره عقلائیّه به معنای دوّم، سیره عقلائیّه را به سیره عقلائیّه بالمعنی الأخصّ و سیره متشرّعه تقسیم نموده اند. بیان گردید، این تقسیم صحیح نبوده و چون سیره متشرّعه بر خلاف سیره عقلائیّه، ناشی از عقل گرائی نبوده و بلکه ناشی از تدیّن به شریعتی خاصّ می باشد، لذا نمی تواند به عنوان یکی از اقسام سیره عقلائیّه قرار داده شود. در ادامه به بیان کلام شهید صدر به قلم خود ایشان در المعالم الجدیده و فرمایش شهید صدر در تقریرات دوره اوّل درس خارج ایشان یعنی مباحث الأصول، خواهیم پرداخت تا روشن شود آیا آنچه مقرّرین دوره دوّم بحث خارج ایشان یعنی مرحوم شاهرودی و مرحوم عبد الساتر در بحوث مطرح نموده اند، مراد ایشان می باشد یا ایشان نیز متوجّه این اشکال بوده و مقسم را مطلق سیره قرار داده اند، نه خصوص سیره عقلائیّه.

ادامه نقد و بررسی تقسیم سیره عقلاء به سیره عقلاء و سیره متشرّعه

ممکن است گفته شود این احتمال وجود دارد که آنچه در بحوث تقریرات مرحوم عبد الساتر و بحوث تقریرات مرحوم شاهرودی مطرح شده است، مراد مرحوم شهید صدر نبوده و این دو مقرِّر به اشتباه، فرمایش شهید صدر را تقریر نموده اند؛

به نظر می رسد این احتمال صحیح نیست، زیرا این دو مقرِّر در ادامه، در مقام بیان تقسیم دیگری برای سیره عقلائیّه، سیره عقلائیّه را به سه قسم یعنی سیره عقلائیّه منقِّح موضوع حکم شرعی، سیره عقلائیّه منقِّح ظهور دلیل حکم شرعی و سیره متشرّعه تقسیم می نمایند [1] و همانطور که واضح است، در این تقسیم دوّم نیز همچون تقسیم قبل، سیره متشرّعه را قسمی از اقسام سیره عقلائیّه قرار می دهند و این مؤیّد آن است که این دو مقرِّر، در تقسیم قبل یعنی تقسیم سیره عقلائیّه به سیره عقلائیّه بالمعنی الأخصّ و سیره متشرّعه نیز اشتباه ننموده و نظر شهید صدر «رحمة الله علیه» را مطرح نموده اند؛

 

بله، با مراجعه به تقریرات دوره اوّل درس خارج مرحوم شهید صدر یعنی مباحث الاصول روشن می شود ایشان متوجّه اشکال تقسیم سیره عقلائیّه به سیره عقلائیّه بالمعنی الأخصّ و سیره متشرّعه بوده اند و لذا سیره مطلق را به سیره عقلائیّه و سیره متشرّعه تقسیم نموده و می فرمایند: «أمّا بحث السیرة: فقبل البدء ببیان طریقة استكشاف الحكم الشرعی من السیرة، نذكر أقسام السیرة فنقول: إنّ السیرة تنقسم بشكل رئیسی إلى قسمین: الأوّل السیرة العقلائیة؛ الثانی سیرة المتشرعة».[2]

همچنین وقتی به کلام مرحوم شهید صدر در المعالم الجدیده که به قلم خود ایشان نگاشته شده است مراجعه می شود روشن می شود ایشان در معالم الجدیده نیز، همان رویکردی را مطرح کرده اند که در تقریرات دوره اوّل درس خارج ایشان یعنی مباحث الأصول مطرح شده است. ایشان در معالم الجدیده می فرمایند : «سیرة المتشرِّعة هی‌ السلوك‌ العامّ‌ للمتدینین‌ فی عصر التشریع من قبیل اتّفاقهم على إقامة صلاة الظهر فی یوم الجمعة بدلًا عن صلاة الجمعة أو على عدم دفع الخمس من المیراث»[3] و در ادامه در مقام بیان قسم دوّم سیره، یعنی سیره عقلائیّه می فرمایند : «و هناك نوع‌ آخر من‌ السیرة یطلق‌ علیه‌ فی علم الاصول اسم «السیرة العقلائیة». و السیرة العقلائیة عبارة عن میلٍ عامٍّ عند العقلاء المتدینین و غیرهم نحو سلوكٍ معینٍ دون أن یكون للشرع دور إیجابی فی تكوین هذا المیل. و مثال ذلك، المیل العامّ لدى العقلاء نحو الأخذ بظهور كلام المتكلّم».[4]

ایشان در ادامه به همان نکته ای که در جلسه قبل در مقام اشکال بر تقسیم سیره عقلائیّه به سیره عقلائیّه بالمعنی الأخصّ و سیره متشرّعه بیان گردید اشاره نموده و می فرمایند : «و فی هذا الضوء نعرف أنّ السیرة العقلائیة تختلف عن سیرة المتشرّعة، فإنّ سیرة المتشرّعة التی درسناها آنفاً كانت ولیدة البیان الشرعی، و لهذا تعتبر كاشفةً عنه، و أمّا السیرة العقلائیة فمردّها كما عرّفنا الى میلٍ عامٍّ یوجد عند العقلاء نحو سلوكٍ معینٍ، لا كنتیجةٍ لبیانٍ شرعی، بل نتیجة لمختلف العوامل و المؤثّرات الاخرى التی تتكیف وفقاً لها میول العقلاء و تصرّفاتهم، و لأجل هذا لا یقتصر المیل العامّ الذی تعبّر عنه السیرة العقلائیة على نطاق المتدینین خاصّة؛ لأنّ الدین لم یكن من عوامل تكوین هذا المیل.

و على هذا الأساس یتّضح أنّ طریقة الاستدلال التی كنّا نستخدمها فی سیرة المتشرِّعة لا یمكننا استعمالها فی السیرة العقلائیة، فقد كنّا فی سیرة المتشرِّعة نكتشف عن طریق السیرة البیان الشرعی الذی أدّى‌ الى قیامها بوصفها نتیجةً للبیان الشرعی و ناشئةً عنه، إذ لم یكن من المحتمل أن یتّفق المتشرّعة جمیعاً على أداء صلاة الظهر فی یوم الجمعة مثلًا دون أن یكون هناك بیان شرعی یدلّ على ذلك؛ و أمّا المیل العامّ الذی تمثّله السیرة العقلائیة فهو لیس ناشئاً عن البیان الشرعی، و لا ناتجاً عن دوافع دینیةٍ لیتاح لنا أن نكتشف عن طریقه وجود بیانٍ شرعی أدّى‌ الى تكوّنه و قیامه».[5]

مرحوم مظفّر که از جمله طرّاحان بحث سیره به صورت مستقلّ هستند نیز در کتاب اصول الفقه[6] ، همین رویکرد را اتّخاذ می نمایند و سیره متشرّعه را قسیم سیره عقلائیّه قرار می دهند و منشأ حصول هر کدام از این دو سیره را متفاوت از یکدیگر می دانند.

 

فیتحصّل من مجموع ما ذکرنا: أنّ المقصود من السیرة فی المقام، هو السلوک الخارجی و التبانی العملی من الناس علی فعلٍ أو ترکٍ، سواءٌ کان تبانیهم ناشیاً من کونهم من العقلاء أو کان ناشیاً من کونهم متشرّعة.

در هر صورت به نظر می رسد تعمیم سیره عقلائیّه به نحوی که شامل سیره متشرّعه شود، هر چند توسّط شهید صدر در این دوره اخیر بحث خارج، مطرح شده است، ولی توجیه معقولی ندارد.

چون سیره عقلائیّه، به لحاظ ریشه شکل گیری آن، متفاوت از سیره متشرّعه بوده و هر کدام، متّکی به یک عنصر مختلفی می باشند، همانطوری که عرض شد، سیره عقلائیّه، عملکرد رائج در یک موردی به لحاظ آن است که این اشخاص، عقلاء هستند، و امّا سیره متشرّعه، عملکرد رائج گروهی در یک موردی به لحاظ تشرّع و تدیّن آنان می باشد.


[1] مرحوم شاهرودی در بحوث فی علم الاصول، جلد 4، صفحه 234. می فرمایند: «انَّ السیرة العقلائیة یمكن تقسیمها إلى ثلاثة أقسام:القسم الأول، السیرة العقلائیة التی تنقح موضوع الحكم الشرعی و لا تشرع الحكم و انَّما یثبت الحكم بمقتضى إطلاق دلیله من كتاب أو سنّة أو غیرها ... القسم الثانی، السیرة التی تنقح ظهور الدلیل و هذا یدخل تحته أعمال المناسبات العرفیة و المرتكزات الاجتماعیة المرتبطة بفهم النصّ، فإنَّنا سوف نذكر فی بحث الظواهر انَّ المرتكزات العرفیة و العقلائیة تتدخل أیضا فی تكوین الظهور و انَّها تعتبر بمثابة القرائن اللبّیة المتصلة بالكلام التی تتصرّف و تحدد من ظهور اللفظ و المراد منه توسعة أو تضییقاً ...القسم الثالث، السیرة المتشرعیة و هی التی یراد الاستدلال بها على كبرى الحكم الشرعی كالسیرة العقلائیة القائمة على أنَّ من حاز شیئاً من الأموال المنقولة المباحة ملكها».همچنین مرحوم عبد الساتر در بحوث فی علم الاصول، جلد 9، صفحه 193 می فرمایند: «أنّ السیرة العقلائیة یمكن تقسیمها إلى ثلاثة أقسام:القسم الأوّل، هو سیرة منقّحة لموضوع الحكم الشرعی، و لیست مشرّعة و ذلك بأن نفترض أنّ الدلیل دلّ على حكم شرعی مترتّب على موضوع كلّی، و السیرة العقلائیة توجب إثبات ذلك الموضوع، و حینئذٍ یلحقه حكمه لا محالة. فالحكم هنا لم یثبت بدلیلیة السیرة، بل ثبت بإطلاق دلیله الذی هو آیة أو روایة، و إنّما السیرة منقّحة لموضوع ذلك الحكم‌ ...القسم الثانی من السیرة، هی السیرة التی تنقّح الدلیل، لا موضوع الحكم أی أنّها تنقّح ظهور الدلیل، و هذا یدخل تحته إعمال المناسبات العرفیة و العقلائیة فی فهم الأدلّة الشرعیة، فإنّنا سوف نبین إن شاء الله فی بحث الظواهر أنّ الظهور كثیراً ما یتدخّل فی تكوینه و اقتناصه من الدلیل المرتكزات العرفیة و البناءات العقلائیة، و هی تشكّل قرائن لبّیة متّصلة، فكما أنّ القرائن اللّفظیة المتّصلة تتدخّل فی ظهور الدلیل، فكذلك اللّبّیة المتّصلة ...القسم الثالث، السیرة المتشرّعیة و هی السیرة التی یراد الاستدلال بها على كبرى الحكم الشرعی أی على التشریع الإلهی الكلّی الواقعی بحیث تكون هی مبدأ الدلیل، و هذا كما فی الاستدلال بالسیرة العقلائیة على التملّك بالحیازة بدعوى أنّ السیرة العقلائیة انعقدت على أنّ من یحوز شیئاً من الأموال المنقولة المباحة، كنقل الماء من النهر، و الاحتطاب من الغابات و نحوه، فإنّ السیرة العقلائیة انعقدت على أنّ هذه الحیازة سبب للتملّك، فیستدلّ بها على أنّ من حاز ملك. و كذلك الاستدلال بالسیرة العقلائیة على انفساخ البیع لو تلف المبیع قبل القبض، فإنّ السیرة العقلائیة انعقدت على أنّ العوضین إذا تلفا قبل القبض، بطلت المعاملة
[6] یشان در أصول الفقه مع تعليق زارعي السبزواري، المظفر، الشيخ محمد رضا، ج1، ص513..می فرمایند: «المقصود من السیرة كما هو واضح، استمرار عادة الناس و تبانیهم العملی على فعل شی‌ء أو ترك شی‌ء و المقصود بالناس إما جمیع العقلاء و العرف العام من كل ملة و نحلة، فیعم المسلمین و غیرهم و تسمى السیرة حینئذ السیرة العقلائیة و التعبیر الشائع عند الأصولیین المتأخرین تسمیتها ببناء العقلاء؛ و إما جمیع المسلمین بما هم مسلمون أو خصوص أهل نحلة خاصة منهم كالإمامیة مثلا و تسمى السیرة حینئذ سیرة المتشرعة أو السیرة الشرعیة أو السیرة الإسلامیة»
logo