« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1403/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه مقصد هفتم: طرق موصله به امور صادره از شارع در مقام تشریع

موضوع: ادامه مقصد هفتم: طرق موصله به امور صادره از شارع در مقام تشریع

بیان گردید بحث در این مقصد در قالب چند مطلب پی گیری می شود.

بحث از مطلب اوّل یعنی پیشینه تاریخی و مطلب دوّم یعنی رویکرد های مختلف در طرح بحث از طرق ایصالیّه گذشت. بحث در مطلب سوّم یعنی طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادر از شارع در مقام جعل شرعی بود که بیان گردید طرق مختلفی برای دسترسی به الفاظ، افعال و تقاریر صادر از شارع در مقام جعل شرعی وجود دارد که باید به صورت جداگانه مطرح گردیده و طریقیّت آنها مورد بحث و بررسی قرار گیرد. بحث از طریق اوّل یعنی کتاب الله و طریق دوّم یعنی أخبار گذشت. در ادامه به بیان طریق سوّم یعنی اجماع خواهیم پرداخت.

طریق سوّم: اجماع

یکی دیگر از طرق دسترسی به قول، فعل و تقریر شارع، اجماع می باشد که بحث از آن ذیل چند مطلب پی گیری می شود.

مطلب اوّل: پیشینه تاریخی

بحث از اجماع، یکی از جنجال برانگیزترین مباحث در اعصار مختلف بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) بوده و از قدیم در میان متکلّمین رایج بوده و در میان اصولیّون نیز به لحاظ کاشفیّت آن از مجعولات شرعیّه، مورد توجّه قرار گرفته است به گونه ای که برخی اصولیّین از طرفداران سرسخت حجّیّت اجماع بوده و برخی دیگر، مخالف سرسخت حجّیّت آن می باشند و برخی دیگر نیز در این رابطه مضطرب و سردرگم هستند.

پیشینه بحث از اجماع به دو دوره باز می گردد: دوره اوّل، دوره استناد به اجماع، فارغ از بررسی هویّت، گستره، شرائط و ادلّه حجّیّت آن می باشد و دوره دوّم، دوره تبیین حقیقت، گستره، شرائط و ادلّه حجّیّت اجماع.

در خصوص دوره اوّل، پیشینه استناد به اجماع در میان اهل سنّت به زمان رحلت پیامبر اکرم (ص) باز می گردد که اجماع را به عنوان یکی از اصول مسلّم دانسته و به صورت نا به جا در موارد مهمّی همچون خلافت به آن استناد نمودند که نباید مورد استناد قرار می گرفت و پیشینه استناد به اجماع در میان امامیّه به عصر قبل از غیبت یعنی عصر ائمّه اطهار (ع) و اصحاب آنها باز می گردد که با مطالعه فرمایشات معصومین علیهم السلام و کلام اصحاب آنها، نشانه هایی از استناد به اجماع مشاهده می شود که به چند نمونه از هر کدام اشاره می نماییم.

نمونه اوّل از موارد استناد ائمّه علیهم السلام به اجماع اینکه امام کاظم (ع) به هارون الرشید می فرمایند: «جمیع امور الدنیا امران: امرٌ لا اختلاف فیه و هو اجماع الأمّة علی الضرورة التی یضطرّون الیها و الاخبار المُجمَع علیها المعروض علیها کلّ شبهةٍ و المستنبط منها کلّ حادثة»[1] ؛

 

و نمونه دوّم از موارد استناد ائمّه علیهم السلام به اجماع آنکه امام هادی (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص) می فرمایند[2] : «لا تجتمع امّتی علی ضلالةٍ، فاخبر (ص) انّ جمیع ما اشتملت علیه الامّة و لم یخالف بعضها بعضا، هو الحقّ»؛

و امّا نمونه اوّل از موارد استناد اصحاب ائمّه علیهم السلام به اجماع اینکه شیخ مفید حکایت می کند فضل بن شاذان در مقام اثبات امامت امیر المؤمنین (ع)، علاوه بر استناد به کتاب الله و اخبار، به اجماع استناد نموده و می گوید[3] : «و امّا الاجماع، فإنّ امامته ثبتت من جهته من وجوهٍ و من هذه الوجوه أنّهم قد اجمعوا جمیعاً علی أنّ علیّاً (ع) قد کان اماماً و لم یختلف فی ذلک اصناف اهل الملّة؛ ثمّ اختلفوا فقالت طائفةٌ: کان اماماً فی وقت کذا دون کذا و قال طائفةٌ: کان اماما بعد النبی فی جمیع اوقاته و و لم تجتمع الأمّة علی غیره أنّه کان اماماً فی الحقیقة طرفة عینٍ و الإجماع أحقّ أن یتّبع من الخلاف»؛

نمونه دوّم از موارد استناد اصحاب ائمّه علیهم السلام به اجماع اینکه: شیخ طبرسی در کتاب الاحتجاج به نقل از مؤمن الطاق در پاسخ به سؤال مخالفین از استدلال ایشان بر امامت امیر المؤمنین (ع) می فرماید[4] : «فقال مؤمن الطاق: امّا من القرآن وصفاً فقوله عزّ و جلّ: «کونوا مع الصادقین»، فوجدنا علیّاً بهذه الصفة القرآن فی قوله عزّ و جلّ: «و الصابرین فی البأساء و الضرّاء و حین البأس» یعنی فی الحرب و الشغب «أولئک الذین صدقوا»، فوقع الاجماع من الأمّة بأنّ علیّاً اولی بهذا الأمر من غیره»؛

این استناد به اجماع در عصر قبل از غیبت توسّط ائمّه (ع) و اصحاب ایشان، در اعصار پس از غیبت نیز در میان علماء استمرار پیدا نموده است، قبل از آنکه از حقیقت و ماهیّت اجماع، شرائط حجّیّت و ادلّه حجّیّت آن بحث گردد.

شیخ صدوق «رحمة الله علیه» بعد از ذکر آیاتی در باب اثبات امامت ائمّه علیهم السلام و بیان وجه استناد به این آیات می فرمایند[5] : «فصار ما قلناه فی ذلک باجماع الأمّة»؛ بعد از ایشان شیخ مفید «رحمة الله علیه» در مقام استدلال بر طلاق واحد محسوب شدن وقوع سه طلاق در یک مجلس می فرمایند[6] : «الدلالة علی ذلک من کتاب الله و سنّة نبیّه و اجماع المسلمین»؛ کما اینکه ایشان از ابن زهره «رحمة الله علیه» در غنیه نقل می نماید که برای اثبات امامت ائمّه اطهار می فرمایند[7] : «و منها ما ذكره ابن زهرة فی الغنية حيث استدل على إمامة الأئمة بآيتين و بيّن وجه الاستدلال، ثم قال: فحينئذ ثبت بوجوب التعبّد بهما إلى يوم القيامة إمامتهم بالإجماع».

 


[1] - بحار الانوار، جلد 2، صفحه 240.
[2] - بحار الانوار، جلد 2، صفحه 225.
[3] - الفصول المختارة، صفحه 119.
[4] - الاحتجاج علی اهل اللجاج، جلد 2، صفحه 380.
[5] - کمال الدین و تمام النعمة، جلد 1، صفحه 14.
[6] - عوائد الایام فی بیان قواعد الاحکام، صفحه 697.
[7] - عوائد الایام فی بیان قواعد الاحکام، صفحه 697.
logo