« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1403/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

بیان تفصیلی ادلّه قائلین به جابریّت شهرت عملیّه

موضوع: بیان تفصیلی ادلّه قائلین به جابریّت شهرت عملیّه

با بررسی فرمایشان اعلام محقّقین دانسته می شود ادلّه مختلفی برای جابریّت شهرت عملیّه نسبت به ضعف سند بیان گردیده که باید به صورت جداگانه بیان گردیده و مورد نقد و بررسی قرار گیرد. دلیل اوّل یعنی تقویت ظنّ به صدق راوی به واسطه شهرت بیان گردیده و مورد نقد قرار گرفت. در ادامه به بیان دلیل دوّم و دلیل سوّم قائلین به جابریّت شهرت و نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت.

دلیل دوّم: وثوق به صدور روایت به واسطه شهرت

دلیل دوّم آن است که شهرت، موجب وثوق و اطمینان به صدور روایت می شود.

این دلیل را محقّق خراسانی در ضمن فرمایشات خود مطرح نموده و می فرمایند[1] : «إنّ الشهرة فی الصدر الأوّل بین الرواة و اصحاب الائمّة علیهم السلام، موجبةٌ لکون الروایة ممّا یطمئنّ بصدورها بحیث یصحّ أن یقال عرفاً انّها ممّا لا ریب فیها کما لا یخفی و لا بأس بالتعدّی منه الی مثله ممّا یوجب الوثوق و الاطمینان بالصدور، لا الی کلّ مزیّةٍ و لو لم یوجب إلا أقربیة ذی المزیة إلى الواقع من المعارض الفاقد لها».

حاصل فرمایش ایشان آن است که شهرت قدمائی یک روایت ضعیف السند در میان روات و اصحاب ائمّه علیهم السلام، عرفاً موجب وثوق و اطمینان به صدور این روایت می باشد، زیرا اگر این روایت صادر نشده بود، ائمّه علیهم السلام و یا اصحاب ایشان از نقل آن ردع و منع می نمودند.

نقد و بررسی دلیل دوّم

اوّلاً این استدلال مبتنی بر آن است که موضوع حجّیّت خبر واحد یا وجوب عمل به آن، مجرّد موثوق الصدور بودن خبر واحد باشد، نه نقل به واسطه ثقه، در حالی که همانطور که در پاسخ از پرسش اوّل بیان گردید، موضوع حجّیّت خبر واحد یا وجوب عمل به آن، موثوق الصدور بودن خبر واحد نیست، بلکه نقل به واسطه شخص ثقه می باشد و لذا صرف شهرت روائی، فتوائی و یا حتّی عملی، اگرچه موثوق الصدور بودن روایت را ثابت می نماید، ولی وثاقت راوی را ثابت ننموده و موجب حجّیّت و یا وجوب عمل به خبر واحد نخواهد گردید؛

ثانیاً بر فرض پذیرفته شود ملاک در حجّیّت خبر واحد عادل، موثوق الصدور بودن خبر است، شهرت نمی تواند موجب وثوق به صدور خبر گردد، بلکه نهایتاً موجب تقویت ظنّ به صدور روایت می گردد و این ظنّ یا ظنّ شخصی است که دلیلی بر حجّیّت آن وجود ندارد و یا ظنّ نوعی است که قطعاً بالاتر از ظنّ نوعی حاصل از خبر ثقه نبوده و همانطور که حجّیّت ظنّ نوعی حاصل از خبر ثقه، نیازمند دلیل می باشد، حجّیّت ظنّ نوعی به صدور روایت که حاصل از شهرت می باشد نیز نیازمند دلیل خواهد بود در حالی که هیچ دلیلی بر حجّیّت ظنّ نوعی به صدور روایت که حاصل از شهرت می باشد، وجود ندارد.

دلیل سوّم: کاشفیّت شهرت از قرینه موجب وثوق به صدور

دلیل سوّم آن است که شهرت، کاشف از وجود قرینه ای است که موجب وثوق و اطمینان به صدور خبر می گردد.

 

این استدلال، یکی از استدلال های مذکور در کلام محقّق نائینی «رحمة الله علیه» می باشد. ایشان می فرمایند[2] : «أمّا الشهرة الروائیّة، فلا ریب‌ ان‌ كثرة روایة أصحاب‌ الأئمة علیهم السلام لروایة معینة و لو كان فی سندها من لا یوثق به، یوجب الظن الاطمئنانی باحتفافها بقرینة أوجبت اشتهارها بین الأصحاب، لقرب عهدهم من زمان صدورها، فیكشف ذلك عن تثبتهم فیها و وقوفهم على ما یوجب اطمئنان النّفس بصدورها و حینئذ فالشهرة الروائیة توجب دخول الخبر الضعیف الغیر الموثوق بصدوره فی نفسه فی الخبر الموثوق بصدوره، فیكون بذلك حجة؛ نعم، شهرة الروایة بین المتأخرین البعیدین عن عصر الصدور لا یكشف عن ذلك و لا یدخل الروایة بها فی موضوع الحجیة و لذا قیدنا الشهرة الجابرة بكونها بین قدماء الأصحاب؛ و اما الشهرة الاستنادیة بین القدماء مع كون الروایة ضعیفة فی نفسها فیكشف بحسب العادة عن اطلاعهم على قرائن فیها أوجبت اطمئنانهم بصدورها حتى صارت مدركا لفتواهم، فلا محالة تكون الروایة بذلك داخلة فیما یوثق بصدوره فیشملها دلیل‌ الحجّیّة».

حاصل فرمایش ایشان آن است که شهرت یک روایت ضعیف السند، اعمّ از شهرت روائی و شهرت عملی در صورتی که شهرت قدمائی باشد، قرینه بر آن است که این روایت ضعیف السند عند القدماء محفوف به قرینه ای بوده که موجب اطمینان به صدور آن از معصوم (ع) می شده است، هر چند در زمان ما به جهت فاصله گرفتن از زمان معصوم (ع) و فوت قرائن، دست ما از این قرینه خالی می باشد؛ بنا بر این، این روایت ضعیف السند به جهت شهرت روائی و یا عملی عند القدماء، موثوق الصدور می باشد و حجّت بوده و یا عمل به آن واجب خواهد بود.

نقد و بررسی دلیل سوّم

اوّلاً این استدلال نیز همچون استدلال مذکور در دلیل دوّم، مبتنی بر آن است که موضوع حجّیّت خبر واحد یا وجوب عمل به آن، مجرّد موثوق الصدور بودن خبر واحد باشد، نه نقل به واسطه ثقه، در حالی که همانطور که در پاسخ از پرسش اوّل بیان گردید، موضوع حجّیّت خبر واحد یا وجوب عمل به آن، موثوق الصدور بودن خبر واحد نیست، بلکه نقل به واسطه شخص ثقه می باشد و لذا صرف شهرت روائی و یا عملی، اگرچه موثوق الصدور بودن روایت را ثابت می نماید، ولی وثاقت راوی را ثابت ننموده و موجب حجّیّت و یا وجوب عمل به خبر واحد نخواهد گردید؛

ثانیاً بر فرض پذیرفته شود ملاک در حجّیّت خبر واحد عادل، موثوق الصدور بودن خبر است، شهرت روائی یا عملی عند القدماء نهایتاً کاشف از قرینه ای است که موجب تقویت ظنّ به صدور روایت می گردد و این ظنّ یا ظنّ شخصی است که دلیلی بر حجّیّت آن وجود ندارد و یا ظنّ نوعی است که قطعاً بالاتر از ظنّ نوعی حاصل از خبر ثقه نبوده و همانطور که حجّیّت ظنّ نوعی حاصل از خبر ثقه، نیازمند دلیل می باشد، حجّیّت ظنّ نوعی به صدور روایت که حاصل از شهرت می باشد نیز نیازمند دلیل خواهد بود در حالی که هیچ دلیلی بر حجّیّت ظنّ نوعی به صدور روایت که حاصل از کشف شهرت از قرینه موجب تقویت ظنّ به صدور روایت می باشد، وجود ندارد؛

و ثالثاً بر فرض پذیرفته شود شهرت روائی یا عملی عند القدماء کاشف از احتفاف این روایت عند القدماء به قرینه ای است که موجب وثوق به صدور این روایت نزد قدماء می باشد، چه دلیلی بر این وجود دارد که این قرینه اگر نزد ما نیز اقامه می شد، موجب وثوق ما به صدور این روایت می گردید؟ بلکه ممکن است این قرینه، صرفاً عند القدماء موجب وثوق به صدور روایت بوده و اگر نزد ما اقامه می شد، اطمینان به صدور روایت برای ما حاصل نمی گردید.

 


[1] - کفایة الاصول، جلد 1، صفحه 447.
[2] - اجود التقریرات، جلد 2، صفحه 159.
logo