1404/10/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مفاد موثقه اسحاق بن عمار
وباسناده عن إسحاق بن عمار قال: قال لي أبو الحسن الأول عليه السلام: إذا شككت فابن على اليقين[1]
مفاد موثقه اسحاق بن عمار بنابر اختصاص آن به شک در رکعات نماز، هر چند این روایت از نظر ما در صدد بیان قاعدهای کلی است ولی اگر کسی صدور آن در رابطه با خصوص شک در عدد رکعات نماز را استظهار نماید، همانگونه که از حضرت امام خمینی ره نقل کردیم، دو احتمال در مورد معنای آن قابل تصویر است که لازم است مورد بررسی قرار گیرند:
1. مراد از "یقین" در این روایت، یقین به برائت باشد همانگونه که شیخ اعظم ره در رسائل می فرماید: " إذا شككت فابن على اليقين "[2] به این معناست که "هرگاه در عدد رکعات نماز شک کردی بنا را بر یقین بگذار" و منظور از یقین به برائت این است که بنا را بر اکثر گذاشته و یک یا دو رکعت مشکوک را به صورت منفصل اتیان کن، همان معنائی کع مقتضای موثقه عمار ساباطی است که درباره نماز احتیاط وارد شده است، عمار بن موسی ساباطی می گوید:
محمد بن الحسن باسناده عن سعد، عن محمد بن الحسين، عن موسى بن عمر عن موسى بن عيسى، عن مروان بن مسلم، عن عمار بن موسى الساباطي قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن شئ من السهو في الصلاة، فقال: ألا أعلمك شيئا إذا فعلته ثم ذكرت أنك أتممت أو نقصت لم يكن عليك شئ؟ قلت: بلى، قال: إذا سهوت فابن على الأكثر فإذا فرغت وسلمت فقم فصل ما ظننت أنك نقصت، فان كنت قد أتممت لم يكن عليك في هذه شئ، وإن ذكرت أنك كنت نقصت كان ما صليت تمام ما نقصت[3] .
اشکال بر احتمال اول: چنین احتمالی از دو جهت بر خلاف ظاهر است و قابل التزام نیست:
• دلیلی بر اراده چنین معنائی که برخلاف ظاهر فرمایش امام کاظم علیه السلام در جمله " إذا شككت فابن على اليقين " است، نداریم.
• ظاهر امر امام علیه السلام بر بناگذاری بر یقین " فابن على اليقين " این است که همین حالا که شک عارض شده، بنا را بر یقین بگذار، فلذا در صورتی که این موثقه به عدد رکعات نماز اختصاص داشته باشد لازم است نمازگزار همان لحظه ای که شک می کند بنا را بر یقین بگذارد و حال آنکه شیخ انصاری ره روایت را به معنای لزوم بنا بر یقین نمی داند بلکه مرادشان این است که: معنای روایت، لزوم تحصیل یقین به برائت است و روشن است که یقین به برائت در صورتی حاصل می شود که نماز احتیاط به صورت منفصل در خارج تحقق پیدا کرده باشد؛ چرا که بنا بر مبنای شیخ اعظم ره مراد از جمله
" إبن على اليقين " عبارت از "جعل الیقین بالبرائة" است که از طریق ضممیه کردن نماز احتیاط منفصل حاصل می شود و تا زمانی که نمازگزار شاک در رکعات از خواندن نماز احتیاط فارغ نشود یقین به برائت پیدا نمی کند و از این روست که فرمایش شیخ اعظم ره بر خلاف ظاهر روایت است.
2. مراد از "یقین" در این روایت، یقین به عدم اتیان رکعت مشکوکه باشد یعنی امام علیه السلام در صدد بیان این حکم است که: "اذا شککت فی عدد رکعات الصلوة فابن علی الیقن بعدم اتیان الرکعة المشکوکة" یعنی در اینجا استصحاب عدم اتیان رکعت مشکوکه مطرح شده است.
چنین برداشتی از جمله " إبن على اليقين " بر خلاف احتمال اول، بر خلاف ظاهر نیست ولی لازمه بناگذاری بر عدم اتیان رکعت مشکوکه، ایتان اتصالی رکعت مشکوک است که بر خلاف فقه شیعه مبنی بر انفصالی بودن نماز احتیاط است، لذا الزم است یکی از دو راه پیموده شود:
• هر چند مفاد این روایت، قول به اعتبار استصحاب است ولی با توجه به اینکه لازمه اش اتصالی خواندن رکعت مشکوکه است مخالف با فقه شیعه است که در شک در رکعات، پس از بناگذاری بر اکثر، سلان داده و مشکوک را به صورت منفصل اتیان می کنند، بنابراین، چنین روایتی در مقام بیان حکم تقیه ای وارد شده و از حجیت برخوردار نیست و نمی تواند در اثبات حجیت استصحاب مورد استدلال قرار گیرد.
• هر چند نتیجه تمرکز بر این موثقه با قطع نظر از روایاتی که در مورد نماز احتیاط وارد شده اند، این است که رکعت مشکوکه باید به رکعات متیقنه متصل شود ولی با توجه به اینکه روایات نماز احتیاز در این مورد وارد شده اند لازم است بین این روایت با آنها جمع شود همانگونه که در بحث از صحیحه سوم زراره اقدام به جمع بین حکم وارد در جمله "لاینقض الیقین بالشک" و روایات نماز احتیاط، کرده و گفتیم: اگر پس از احراز 3 رکعت در اتیان رکعت چهارم شک کنیم، در رابطه با اصل اتیان رکعت چهارم، استصحاب عدم اتیان رکعت چهارم را جاری می کنیم که نتیجه اش بناگذاری بر عدم اتیان آن است ولی لازم آن را که متصل خواندن رکعت چهارم است ملتزم نمی شویم بلکه در رابطه با کیفیت انجام آن، دست به دامن روایات نماز احتیاط شده و حکم به لزوم انفصالی بودن ررکعت مشکوک می کنیم.
نتیجه ای که بر چنین بیانی مترتب است این است: در صورتی که نمازگزار در ایتان رکعت چهارم شک کند نباید به شک خود بی اعتنا باشد بلکه باید بر اساس موثقه، بنا را بر یقین به عدم اتیان رکعت چهارم بگذارد که همان استصحاب است ولی در رابطه با کیفیت ایتان آن به مقتضای روایات نماز احتیاط عمل می کند نه به مقتضای استصحاب، یعنی در رابطه با اصل اتیان رکعت مشکوکه، استصحاب محکم است ولی در رابطه با کیفیت اتیان آن، اخبار احتیاط محکم هستند و روشن است که اگر روایت را اینگونه معنا کنیم، دلیل بر استصحاب خواهد بود و می توان آن را در ردیف یکی از ادله استصحاب قرار داد.