1404/09/18
بسم الله الرحمن الرحیم
توضیحی پیرامون قراز "فلیس تنقض الیقین بالشک"
موضوع: توضیحی پیرامون قراز "فلیس تنقض الیقین بالشک"
برای روشن تر شدن چگونگی استدلال به این فراز، لازم است مراد از "یقین" در اینجا معلوم شود و با توجه به اینکه این فقره با جمله " وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ ثُمَّ رَأَيْتَهُ رَطْباً "در ارتباط است به نظر می رسد که به معنای یقین به طهارت است و اگر چنین باشد که زراره قبل از نماز یقین به طهارت داشته باشد و در اثنای نماز نجاستی را در لباس ببیند و احتمال دهد که این نجاست از اول بوده، چنین تقریر با قاعده یقین سازگار خواهد بود و ارتباطی با استصحاب نخواهد داشت؛ زیرا در استصحاب، شک به حریم یقین سرایت نمی کند و سبب تزلزل متیقن نمی شود بلکه در حالت شک هم متیقن باقی است و شک، صرفاً به حالت لاحقه تعلق گرفته است.
بنابراین شکی قبل از نماز نبوده و با یقین به طهارت وارد نماز شده و با مشاهده نجاست در اثناء نماز، احتمال می دهد که این نجاست از اول نماز بوده و شک به عین ما تعلق به الیقین تعلق گرفته است و با این حساب، چه بسا این جمله قرینه می شود که جمله " فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً " را نیز که در پاسخ سؤال چهارم زراره "لم ذلک؟" وارد شده بود مربوط به قاعده یقین بدانیم نه با قاعده استصحاب؛ زیرا این دو عبارت یکی هستند و در یک روایت هم وارد شدهاند (و حال آنکه احتمال چنین صورتی را در فراز " فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً ثُمَّ طَلَبْتُ فَرَأَيْتُهُ فِيهِ " که به معنای یقین به عدم نجاست قبل از نماز، و احتمال حدوث آن بعد از نماز و یا همراه بودن آن با نماز باشد، بعید شمردیم و مبعدّاتی نیز ذکر کردیم).
اما حقیقت این است که جمله " وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ " را در فراز اخیر نباید اینگونه معنا کرد؛ زیرا اگرچه شک اصطلاحی به معنای تساوی احتمالین است ولی در مقام تعبیر، وقتی در صدد بیان متعلق شک بر میآئیم آن را در رابطه با طرفی که مانعیت دارد و موجب تغییر وضع می شود به کار می بریم درست همانگونه که زراره در تعبیرات خویش استعمال کرده است مثلا ایشان در سؤال سوم از تعبیر " فَإِنْ ظَنَنْتُ " استفاده کرد البته به قرینه جوابی که امام علیه السلام می دهند مراد از "ظن" همان شک است، منتهی ایشان در مقام بیان متعلق چنین ظنی، طرفی را که موجب تغییر وضع می شود مطرح کرده و می گوید: " فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ " اما چون احتمال عدم اصابت، موجب تغییر وضع نمی شود از تعبیر "فإن ظننت انه لم یصبه" استفاده نمی کند.
حال که چگونگی تعبیر از لفظ "شک" و بیان متعلق آن روشن شد، لازم است لفظ "شک" در عبارت امام علیه السلام که به عنوان بخش اول تفصیل در پاسخ سؤال هفتم زراره آورده و می فرماید: " تَنْقُضُ الصَّلَاةَ وَ تُعِيدُ إِذَا شَكَكْتَ فِي مَوْضِعٍ مِنْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ فِيهِ " مورد عنایت قرار داده شود که به اصابت نجاست تعلق گرفته و قرینه مقابله با بخش دوم تفصیل " وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ ثُمَّ رَأَيْتَهُ رَطْباً " باید شک به اصابت نجاست تعلق گرفته و معنای آن این باشد که اگر تردیدی در اصابت نجاست نداری یعنی اگر یقین به اصابت نجاست داری، در حالی که چنین معنائی نمی تواند مراد از روایت باشد؛ زیرا کسی که یقین به اصابت نجاست به لباس خود دارد نمی تواند وارد نماز شود و معنا ندارد که امام علیه السلام بفرماید: بخشی از نماز را که خوانده ای صحیح است و بقیه اش را بعد از تطهیر لباس ادامه بده.
راه حل چنین مشکلی این ایت که تعبیر " لَمْ تَشُكَّ " را به معنای "إن کنت غافلاً" بدانیم همانگونه که حضرت امام راحل ره در این رابطه می فرماید: أنَّ قوله: (و إن لم تشك) معناه أنّك إن كنت غافلًا و غير متوجّه إلى النجاسة، ثمّ رأيته رطباً، و احتملت كونها من أوّل الأمر، و حدوثها فيما بعد، و ليس معناه اليقين بعدم الطهارة[1] . یعنی اگر قبلاً به طهارت لباس یقین داشتی ولی در زمان ورود به نماز، هیچ توجهی به طهارت یا نجاست لباس نداشتی و بعد از وارد شدن در نماز و خواندن مقداری از آن، در اثتاء نماز نجاستی را در لباس دیدی که احتمال می دهی این نجاست، الآن بر لباس عارض شده و احتمال هم می دهی از قبل از ورود در نماز بوده و از آن غفلت داشتی، وقتی امام علیه السلام در اینجا می فرماید: " فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ " معنایش این است که آن یقین قبلی که نسبت به طهارت بوده است به دنبالش استصحاب طهارت جریان دارد و الآن که در نجاست لباس از اول نماز شک کردی بقای طهارت لباس را استصحاب کن.
به لحاظ چنین تقریری که یک یقین قبلی به طهارت ثوب، تحقق داشته و به هنگام ورود در نماز مورد غفلت واقع شده و سپس در اثنای نماز شک عارض شده که این نماز با طهارت لباس شروع شده یا با نجاست آن؟ این شک با آن یقین ارتباط پیدا می کند و محل جریان قاعده استصحاب است که امام علیه السلام در چنین مقامی فرموده است: " فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ " و چنین تعبیری صرفاً بر استصحاب منطبق است و نوبت به قاعده یقین نمی رسد.
این تقریر علاوه بر اینکه با استصحاب مطابق است با عناوین شک و ظن و یقین نیز که در روایت مطرح شده اند تطبیق می کند.
نتیجه: دو فقره از صحیحه زراره، ظهور در استصحاب دارد و می تواند دلیل بر حجیت استصحاب واقع شود:
1. فقره: فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً، که در پاسخ از سؤال چهارم زراره از سوی امام علیه السلام کبری برای جمله " فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ... " قرار داده شد.
2. جمله " فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ " که از سوی امام علیه السلام به عنوان تعلیلِ حکمِ وارد در بخش دوم تفصیل، در ذیل روایت، آورده شد.