1404/09/15
بسم الله الرحمن الرحیم
فراز چهارم از صحیحه دوم زراره که برای اثبات حجیت استصحاب مورد استدلال واقع شده است
موضوع: فراز چهارم از صحیحه دوم زراره که برای اثبات حجیت استصحاب مورد استدلال واقع شده است
لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ نَظَافَتِهِ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً[1] (فرازی که در پاسخ از سؤال چهارم زراره ذکر شده است).
زراره وقتی در پاسخ سؤال سوم با حکم به عدم اعاده نماز مواجه شد " تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ " از جزئی چنین حکمی سؤال کرد و گفت: "لِمَ ذلک؟"
ما برای روشن تر شدن بحث، لازم است ابتدا احتمالاتی را که در این سؤال زراه وجود دارند مورد ملاحظه قرار دهیم و پس از روشن شدن ظهور آن و پی بردن به احتمالی که با استصحاب، هماهنگ است به ادله بحث از سؤال برمی گردیم.
از باب مقدمه یاد آور می شویم که لفظ "شک" در عبارت " فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً " به معنای تساوی طرفین نیست بلکه به معنای عدمالیقین است که علاوه بر تساوی طرفین، ظن بر وفق واقع و ظن بر خلاف واقع را نیز شامل می شود و شاهد چنین ادعائی وجود تعبیر " فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ " در متن سؤال سوم زراره است، همان تعبیری که امام علیه السلام آن را صغری برای کبری قرار داده و می فرماید: " لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طهارتک فشَكَكْتَ " ملاحظه می شود با وجود اینکه زراره فرض ظن به اصابت نجاست را مطرح کرده ولی امام علیه السلام در پاسخ، تعبیر به لفظ "شک" فرموده، لذا معلوم می شود که مراد از "شک" در بحث استصحاب، شک اصطلاحی نیست.
حال که زراره در متن سؤال خود، صورت شک در اصابت – به معنای اعم – را فرض کرده و می گوید: " فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ " سپس در ادامه می گوید: " فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً " در اینجا دو احتمال وجود دارد:
1. بعد از بررسی لباس و عدم رؤیت نجاست، حالت تردید نسبت به طهارت و نجاست لباس برای زراره باقی مانده است.
2. بعد از بررسی لباس و عدم رؤیت نجاست، زراره یقین به عدم اصابت نجاست به لباس پیدا می کند، چرا که اگر اصابت کرده بود حتماً پیدا می کرد.
زراره در ادامه می گوید:"فصلّیت فیه فرأیت فیه" یعنی پس از اینکه نماز را در همان لباس خواندم نجاست را در لباس دیدم، اینجا دو احتمال وجود دارد:
1. گاهی وقتی نجاست را در لباس بعد از نماز می بیند یقین پیدا می کند که این نجاست، همان است که قبل از نماز ظن به اصابتش پیدا کرده بود ولی در عین حال که بررسی کرده بود آن را ندیده بود یعنی معنای "فرأیت فیه" این است که همان نجاست را که مظنون بود دیدم.
روشن است که بنابراین احتمال، لباس در حال نماز، نجس بوده بعنی یقیناً نماز در لباس نجس خوانده شده است.
2. گاهی در صورتی که نجاست را در لباس بعد از نماز می بیند احتمال می دهد که این نجاست در حال نماز، همراه لباس بوده و نماز در لباس نجس خوانده شده کما اینکه احتمال می دهد که این نجاست بعد از نماز، به لباس رسیده باشد.
پس در جمله " فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً " دو احتمال و در جمله " فصلّیت فیه فرأیت فیه " نیز دو احتمال وجود دارد و در نتیجه چهار احتمال در این سؤال زراره وجود دارد.
حال لازم است این مطلب را مورد توجه قرار دهیم که کدام یک از این احتمالات بر قاعده استصحاب منظبق می شود.
در صورتی که جمله " فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً " را بر صورت علم به عدم نجس شدن لباس بعد از بررسی آن حمل کنیم، دو احتمال در جمله "فرأیت فیه" پیدا می شود:
• با بررسی لباس، قبل از نماز، یقین پیدا شده که لباس نجس بود و بعد از اتمام نماز، یقین پیدا شده که این نجاست همان نجاسة مشکوکه قبل از نماز است، فلذا پای دو علم در میان است: علم به عدم نجاست لباس قبل از نماز – علم به وقوع نماز در لباس نجس که پس از نماز تحقق پیدا کرده است.
روشن است که وجود این دو علم با تعلیلی که در پاسخ امام علیه السلام وارد شده " لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طهارتک فشَكَكْتَ " سازگار نیست و چون در این صورت، در رابطه با نماز شکی وجود ندارد بلکه پای دو علم در میان است لذا تطبیق نقض یقین به شک نمی ماند و با توجه به تعلیلی که از سوی امام علیه السلام در پاسخ از سؤال زراره "لم ذلک" ارائه شده، دلیل بر این است که مورد سؤال زراره، این احتمال نبوده است.
• هر چند با بررسی لباس قبل از نماز، یقین به عدم نجاست لباس پیدا شده ولی وقتی پس از نماز، نجاستی در لباس پیدا شده دو احتمال وجود دارد:
محتمل ایت که این نجاست در حال نماز هم بوده باشد کما اینکه محتمل است که این نجاست بعد از نماز به لباس اصابت کرده باشد.
در این صورت در رابطه با نماز، از سوئی قبل از نماز، یقین به عدم نجاست لباس پیدا شده که معنایش وقوع نماز در لباس غیر نجس است و از سوی دیگر پس از نماز دو احتمال وجود دارد که یکی از آنها همراه بودن نجاست لباس با نماز است، و روشن است که چنین موردی قاعده یقین است؛ چرا که یقین و شک به یک شئ تعلق گرفته اند و آن، این که: عدم نجاسة لباس که قبل از نماز، متیقن بوده، الآن مشکوک است بدون اینکه بین متیقن و مشکوک اختلافی از نظر زمان وجود داشته باشد و شک به نفس همان چیزی تعلق گرفته است که یقین به آن تعلق گرفته بود.