« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1404/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

صحیحه دوم زاره

موضوع: صحیحه دوم زاره

قبل از ذکر متن این حدیث، چند نکته را در رابطه با آن متذکر می شویم:

    1. مرحوم شیخ حرّ عاملی در متاب شریف وسائل الشیعه – آنگونه که عادت ایشان بوده – تقطیع نموده و با توجه به این که سؤلات مختلفی از سوی زراره مطرح شده هر چند قطعه ای از آن را در باب مناسب از ابواب کتاب الطهارة مطرح کرده است.

    2. این حدیث از کتاب تهذیب شیخ ره به سند صحیح از زراره نقل شده {محمد به الحسن باسناده عن الحسین بن سعید عن حمّاد عن حریز، عن زراره}[1] ولی این روایت نیز – همانند صحیحه اول زراره – به صورت مضمره است یعنی زراره، مرویٌ‌عنه را به صورت ضمیر آورده و مشخص نمی کند که این سؤالات را از چه کسی پرسیده است ولی همانگونه که قبلا نیز متذکر شدیم با توجه به مقام شامخ زراره که خودش فقیه وارسته ای است و نیز دقتی که در طرح سؤالات به کار گرفته شده نشانگر این است که این سؤالات از معصوم علیه السلام پرسیده شده است، لذا اضمار روایت خلیل در اعتبار سند، ایجاد نمی کند.

    3. شیخ صدوق ره این روایت را در کتاب علل الشرائع با سند صحیح از امام باقر علیع السلام نقل کرده است بدون اینکه إضماری در میان باشد و سندش به این کیفیت است {الصدوق ره عن ابیه، عن علی ابن ابراهیم، عن ابیه، عن حمّاد، عن حریز، عن زراره، عن ابی جعفر علیه السلام}[2] .

    4. این روایت طولانی، حاوی 7 سؤال است هر چند فقط 2 یا 3 فقره از آن مربوط به مسئله استصحاب است.

متن روایت:

    1. أَبِي (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّهُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمٌ مِنَ الرُّعَافِ أَوْ غَيْرِهِ أَوْ شَيْءٌ مِنْ مَنِيٍّ فَعَلَّمْتُ أَثَرَهُ إِلَى أَنْ أُصِيبَ لَهُ مَاءً فَأَصَبْتُ الْمَاءَ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ وَ نَسِيتُ أَنَّ بِثَوْبِي شَيْئاً فَصَلَّيْتُ ثُمَّ إِنِّي ذَكَرْتُ الَ تُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ تَغْسِلُهُ. (فرض علم تفصیلی)

باید توجه داشت که لفظ "غیره" عطف بر "رعاف" است و ضمیرش به رعاف برمی گردد وگرنه اگر بر لفظ "دم" عطف شود و ضمیرش به "دم" برگردد تقدیر عبارت، چنین می شود (أصاب ثوبی دمُ رعاف أو دم رعاف) و روشن است که "غیر دم رعاف" حتی اگر به کمک قرینه، منحصر در نجاسات نیز باشد عنوان عامی خواهد بود که شامل "شئ من منی" هم می شود، "واو"( پسندیده نیست، بنابراین "شو من منی" هم عطیف به "دم" خواهد بود.

    2. قَالَ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ أَكُنْ رَأَيْتُ مَوْضِعَهُ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَيْهِ فَلَمَّا صَلَّيْتُ وَجَدْتُهُ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ تُعِيدُ (فرض علم اجمالی).

تذکر: هیچ یک از دو سؤال و جوابی که گذشت فعلا ارتباطی به استصحاب ندارد.

    3. قَالَ قُلْتُ فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ ذَلِكَ فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً ثُمَّ طَلَبْتُ فَرَأَيْتُهُ فِيهِ بَعْدَ الصَّلَاةِ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ

یعنی لباس را باید برای نمازهای بعدی تطهیر کنی؛ زیرا نجاست را در آن مشاهده کردی ولی لازک نیست آن نماز قبلی را اعاده کنی.

زراره وقتی در پاسخ از سؤال سوم، با حکم به عدم إعاده مواجه می شود علّت را سؤال می کند که پاسخ امام علیه السلام را که با تطبیق قاعده استصحاب بر این مورد است مواجه می شود.

    4. قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ نَظَافَتِهِ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً

    5. قُلْتُ فَإِنِّي قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَدْرِ أَيْنَ هُوَ فَأَغْسِلَهُ قَالَ تَغْسِلُ مِنْ ثَوْبِكَ النَّاحِيَةَ الَّتِي تَرَى أَنَّهُ أَصَابَهَا حَتَّى تَكُونَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِهِ

روشن است که علّت شستن همه آنها ظرف، علم اجمالی به اصابت نجاست نسبت به همه اطراف آن طرف است.

    6. قَالَ قُلْتُ فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْءٌ أَنْ أَنْظُرَ فِيهِ فَأَقْلِبَهُ قَالَ لَا وَ لَكِنَّكَ إِنَّمَا تُرِيدُ بِذَلِكَ أَنْ تُذْهِبَ الشَّكَّ الَّذِي وَقَعَ فِي نَفْسِكَ

این بخش از روایت در مورد شبهه موضوعیه است که فحض در شبهات موضوعیه را لازم نمی داند به خلاف شبهات حکمیه که فحص در مورد آنها لازم است.

    7. قَالَ قُلْتُ فَإِنِّي رَأَيْتُهُ فِي ثَوْبِي وَ أَنَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ تَنْقُضُ الصَّلَاةَ وَ تُعِيدُ إِذَا شَكَكْتَ فِي مَوْضِعٍ مِنْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ فِيهِ وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ ثُمَّ رَأَيْتَهُ رَطْباً قَطَعْتَ وَ غَسَلْتَهُ ثُمَّ بَنَيْتَ عَلَى الصَّلَاةِ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي لَعَلَّهُ شَيْءٌ وَقَعَ عَلَيْكَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ بِالشَّكِّ الْيَقِينَ[3] .

پس از آشنائی با متن صحیحه دوم زراره فرازهائی را که در مورد مسئله استصحاب به آنها استدلال شده مرود بحث قرار خواهیم داد.


logo