1404/08/26
بسم الله الرحمن الرحیم
اشکال سوم امام راحل ره بر تقریب محقق همدانی ره
موضوع: اشکال سوم امام راحل ره بر تقریب محقق همدانی ره
حضرت امام خمینی ره اشکالات متعددی بر این تقریب وارد کرده اند که از نظر می گذرانیم[1] :
اشکال اول: اگرچه یقین به حالت سابقه، - نجاست قبل از ظهر – تعلق گرفته ولی الآن در ظرف شک وجود دارد یعنی الآن نیز یقین به نجاست قبل از ظهر، از بین نرفته، بلکه به قوت خودش باقی است و در ظرف شک تحقق دارد و به نظر می رسد که همین مقدار تحقق سابق، از نظر عرف، مصحح اسناد نقض به یقین است؛ چرا که یقین متعلق به حالت سابقه، مقید به قبل از ظهر نبوده، بلکه قبل از ظهر، جنبه ظرفی دارد نه جنبه قعدی.
روشن است که زمان سابق، اگر جنبه قیدیت داشته باشد جای جریان استصحاب نخواهد بود؛ زیرا لازمه اش مغایرت بین قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه خواهد بود و حال آنکه یکی از شرائط جریان استصحاب عبارت از وحدت دو قضیه است، لذا اگر مولا خطابی مانند "اکرم زیدٌ یوم الجمعه واجب" را القاء کند و بنده بداند که لفظ "یوم الجمعه" در کلام وی، جنبه قیدیت دارد، روز شنبه نمی تواند بقای وجوب اکرام زید را استصحاب نماید؛ زیرا در چنین صورتی پای دو موضوع مختلف در میان است (اکرم زید در روز جمعه – اکرم زید در روز شنبه) و در مسئله استصحاب حتی کسانی که استصحاب را در موارد شک در مقتضی نیز حجت می دانند، برای اتحاد دو قضیه متیقنه و مشکوکه، شرطیت قائلند و وحدت آن دو متوقف بر عدم تقید موضوع آنها به زمان است.
اشکال دوم: امام علیه السلام در فراز اخیر صحیحه می فرماید: "والا فانه علی یقین من وضوئه و لاینقض الیقین ابداً بالشک" و همانگونه که در مباحث قبلی گذشت در رابطه با جمله "فانه علی یقین من وضوئه" سه نظر وجود دارد:
• شیخ اعظم ره این جمله را صغری قیاس استدلال می داند که "فاء" داخل بر آن، برای تعلیل است، یعنی جمله "إنه علی یقین من وضوئه" صغری است و جله "ولاینقض الیقین ابداً بالشک" کبری است.
• از نظر محقق نائینی ره این جمله، جزای قضیه شرطیه است و چیزی هم در تقدیر نیست منتهی این جمله خبریه که در مقام بیان حکم وارد شده به جمله انشائیه تاویل می رود.
• محتمل است که این جمله به عنوان صغرای قیاس و یا به عنوان جزای شرطیه نباشد بلکه به عنوان تمهید و مقدمه ای برای ذکر جزای شرطیه باشد که عبارت از جمله "ولاینقض الیقین ابداً بالشک" است.
بنابر پذیرش نظر شیخ اعظم ره که اظهر احتمالات است، سؤال این است که: آیا لفظ "یقین" در جمله "فإنه علی یقین من وضوئه" یقین تقدیری است یا یقین حقیقی؟ روشن است که در صغری، تعبد و اعتباری در نظر گرفته نشده است و مفادش این است که "هذا الشخص علی یقین من وضوئه" و از لفظ "یقین" نیز یقین حقیقی اراده شده است، حال وقتی در کبری می فرماید: "ولاینقض الیقین..." آیا مراد از یقین در این جمله، همان یقینی است که در صغری وارد شده و از آن به یقین حقیقی تعبیر می کنند؟ یا یقین دیگری که مغائر با این یقین است و از آن به یقین فرضی و تقدیر می کنند اراده شده است؟
اگر مراد از یقین در کبری، یک یقین فرضی و تقدیری، مغائر با یقین وارد در صغری باشد معلوم می شود که این دو جمله ارتباطی به هم ندارند و نمی توان آن دو را صغری و کبری در نظر گرفت و قیاسی شکل دارد؛ زیرا معنای چنین کلامی این خواهد بود که امام علیه السلام فرموده باشد: "این شخص بر یقین حقیقی از وضوست، و حق ندارد یقین تقدیری را با شک نقض کند در حالی که در صغری و کبری وجود ندارد.
با توجه به اینکه بلاتردید مقصود از یقین در جمله صغری "فانه علی یقین من وضوئه" یقین واقعی است و یقین واقعی همان یقینی است که به حالت سابقه تعلق گرفته است یعنی همان یقینی است که در صحیحه، در هنگام تحقق وضو، متعلق به وضوست و در مثال شما متعلق به نجاست قبل از ظهر است.
در نتیجه وجهی برای فرض و تقدیر یقین در جمله "لاتنقض الیقین ابداً بالشک" وجود ندارد بلکه مراد از یقین در اینجا، یقین حقیقی است وگرنه صغری و کبری هیچ ارتباطی با هم نخواهد داشت.
در دو احتمال دیگر نیز همین بیان جاری است و اگر یقین در جمله "فانه علی یقین من وضوئه" یقین حقیقی باشد، با یقین تقدیری در جمله های دیگر ارتباطی نخواهد داشت؛ چرا که یقین تقدیری در مقابل یقین حقیقی است.
نکته ای که لازم است در اینجا مورد قرار گیرد این است که: آنچه بر اساس تقریر محقق همدانی ره پای یقین تقدیری را در این مسئله باز می کند کلمه "نقض" است و در جمله اول "فانه علی یقین من وضوئه" کامه نقض وجود ندارد و این جمله ندارد و این جمله در افاده معنای خودش از استقلال برخوردار است در حالی که هیچ موجبی برای در نظر گرفتن یقین تقدیری (فرضی) وجود ندارد.
این مطلب کاملا متین است و به نظر می رسد که نمی توان خدشه ای بر آن وارد کرد.