1404/08/25
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی تقریب محقق همدانی ره
موضوع: بررسی تقریب محقق همدانی ره
حضرت امام خمینی ره اشکالات متعددی بر این تقریب وارد کرده اند که از نظر می گذرانیم[1] :
اشکال اول: اگرچه یقین به حالت سابقه – نجاست قبل از ظهر – تعلق گرفته ولی چنین یقینی الآن در ظرف شک وجود دارد یعنی الآن نیز یقین به نجاست قبل از ظهر، از بین نرفته، بلکه به قوت خودش باقی است و در ظرف شک تحقق دارد و به نظر می رسد که همین مقدار از تحقق یقین سابق، از نظر عرف، مصحح اسناد نقض به یقین است؛ چرا که یقین متعلق به حالت سابقه، مقید به قبل از ظهر نبوده، بلکه قبل از ظهر، جنبه ظرفی دارد نه جنبه قیدی.
روشن است که زمان سابق، اگر جنبه قیدیت داشته باشد جای جریان استصحاب نخواهد بود؛ زیرا لازمه اش مغایرت بین قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه خواهد بود و حال آنکه یکی از شرائط جریان استصحاب عبارت از وحدت دو قضیه است، لذا اگر مولا خطابی مانند "اکرام زید یوم الجمعه واجب" را القاء کند و بنده بداند که لفظ "یوم الجمعه" در کلام وی، در کلام وی، جنبه قیدیت دارد، روز شنبه نمی تواند بقای وجوب اکرام زید را استصحاب نماید؛ زیرا در چنین صورتی پای دو موضوع مختلف در میان است (اکرم زید در روز جمعه – اکرام زید در روز شنبه) و در مسئله استصحاب حتی کسانی که استصحاب را در موارد شک در مقتضی نیز حجت می دانند، برای اتحاد دو قضیه متیقنه و مشکوکه، شرطیت قائلند و وحدت آن دو متوقف بر عدم تقید موضوع آنها به زمان است.
اشکال دوم: امام علیه السلام در فراز اخیر صحیحه می فرماید: " وإلا فإنه على يقين من وضوئه ولا تنقض اليقين أبدا بالشك " و همانگونه که در مباحث قبلی گذشت در رابطه با جمله " وإلا فإنه على يقين من وضوئه " سه نظر وجود دارد:
• شیخ اعظم ره این جمله را صغرای قیاس استدلال می داند که فاء داخل بر آن، برای تعلیل است، یعنی جمله " وإلا فإنه على يقين من وضوئه " صغری است و جمله " ولا تنقض اليقين أبدا بالشك " کبری است.
• از نظر محقق نائینی ره این جمله، جزای قضیه شرطیه است و چیزی هم در تقدیر نیست منتهی این جمله خبریه که در مقان بیان حکم وارد شده به جمله انشائیه تأویل می رود.
• محتمل است که این جمله به عنوان صغری قیاس و یا به عنوان جزای شرطیه نباشد بلکه به عنوان تمهید و مقدمه ای برای ذکر جزای شرطیه باشد که عبارت از جمله " ولا تنقض اليقين أبدا بالشك " است.
بنابر پذیرش نظر شیخ اعظم ره که اظهر احتمالات است، سؤال این است که: آیا لفظ "یقین" در جمله " فإنه على يقين من وضوئه " یقین تقدیری است یا یقین حقیقی؟ روشن است که در صغری، تعبد و اعتباری در نظر گرفته نشده است و مفادش این است که "هذا الشخص علی یقین من وضوئه" و از لفظ "یقین" نیز تعین حقیقی اراده شده است، حال وقتی در کبرای می فرماید: "ولا ینقض الیقین..." آیا مراد از یقین در این جمله" همان یقینی است که در صغری وارد شده و از آن به یقین حقیقی تعبیر می کنید؟ یا یقین دیگری که مغائر با این یقین است و از آن به یقین فرضی و تقدیری تعبیر می کنند اراده شده است؟
اگر مراد از یقین در کبری، یک یقین فرضی و تقدیری، مغائر با یقین وارد در صغری باشد معلوم می شود که این دو جمله ارتباطی به هم ندارند و نمی توان آن دو را صغری و کبری در نظر گرفت و قیاسی شکل داد؛ زیرا معنای کلامی این خواهد بود که امام علیه السلام فرموده باشد: "این شخص بر یقنی حقیقی از وضوست، و حق ندارد یقین تقدیری را با شک نقض کند در حالی که حد وسط در صغری و کبری وجود ندارد.
با توجه به اینکه بلاتردید مقصود از یقین در جمله صغری "فانه علی یقین من وضوئه" یقین واقعی است و یقین واقعی همان یقینی است که به حالت سابقه تعلق گرفته است یعنی همان یقینی است که در صحیحه، در هنگام تحقق وضو، متعلق به وضوست و در مثال شما متعلق به نجاست قبل از ظهر است در نتیجه وجهی برای فرض و تقدیر یقین در جمله "لاتنقض الیقین ابداً بالشک" وجود ندارد بلکه مراد از یقین در اینجا، یقین حقیقی است وگرنه صغری و کبری هیچ ارتباطی با هم نخواهد داشت.
در دو احتمال دیگر نیز همین بیان جاری است و اگر یقین در جمله " فإنه على يقين من وضوئه " یقین حقیقی باشد، با یقین تقدیری در جمله های دیگر ارتباطی نخواهد داشت؛ چرا که یقین تقدیری در مقابل یقین حقیقی است.
نکته ای که لازم است در این جا مورد توجه قرار گیرد این است که: آنچه بر اساس تقریر محقق همدانی ره پای یقین را در این مسئله باز می کند کلمه "نقض" است و در جمله اول " فإنه على يقين من وضوئه " کلمه نقض وجود ندارد و این جمله در افاده معنای خودش از استقلال برخوردار است در حالی که هیچ موجبی برای در نظر گرفتن یقین تقدیری (فرضی) وجود ندارد.
این مطلب کاملا متین است و به نظر می رسد که نمی توان خدشه ای بر آن وارد کرد.