« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1404/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

اشکال بر فرمایش مرحوم آخوند ره

موضوع: اشکال بر فرمایش مرحوم آخوند ره

لفظ "صلوة" که در حدیث "لا صلوة لجار المسجد الا فی المسجد" به عنوان موضوع برای "لای نفی جنس" قرار داده شده، از صلاحیت موضوعیت برای آثار متعددی برخوردار است مثل اینکه لفظ، بر ماهیتی دلالت می کند که "معراج المؤمن" است "قربان کل تقی" و "ناهیه عن الفحشاء و المنکر" است کما اینکه آثار متعدد دیگری نیز بر "صلوة" مترتب می شود و همانگونه که جملات فوق، ماهیت نماز به عنوان موضوع، اخذ شده، در مثل "لا رجال" نیز از حضرت امیرالمؤمنین علیخ السلام صادر شده است، لفظ "رجل" که موضوع قرار داده شده بر ماهیت دلالت می کند که اتصاف به شجاعت و سخاوت و وفای به عهد و سائر اوصاف مردانگی دارد.

با عنایت به آنچه در استعمالات عرفی اینگونه از هیئات ترکیبیه، اراده می شود، جمله "لاصلوة لجار المسجد الا فی المسجد" ناظر به اثار است که بر صلوة مترتب می شوند منتهی وقتی ملاحظه می شود که صلاة همسایه مسجد در غیر مسجد، آثار و برکات مترتب بر صلوة نیست (البته این نماز، صحیح است و موجب سقوط اعاده و قضا می شود و واجد بخشی از آثار مترتب بر ماهیت نماز است ولی مرتبه کامل آثار مترتب بر ماهیت نماز در چنین نمازی تحقق ندارد) بنابراین، متکلم با استفاده از تعبیر "لاصلوة" ادعاءاً ماهیت صلوة را از آن نفی می کند گویا مدعی است که "صلوتی که فاقد این آثار یا فاقد مرتبه کامله این آثار باشد صلوة نیست و ناهیت صلوة از چنین عملی، سلب می شود.

بنابراین، هر چند به صورت کنایه و ادعاء حقیقت رجولیت را از آن افراد و حقیقت صلوة را از آن عمل نفی می کنیم و توجه نفی به ماهیتی که فاقد صفات است با تأکید و مبالغه همراه بوده و کلام بلیغ به حساب می اید، ولی سؤال این است که در تعبیر "لاضرر" چگونه می توان این معنا را پیاده نموده؟ یعنی نفی در چنین تعبیری به چه چیزی تعلق پیدا کرده است؟

روشن است که نفی در تعبیر "لاضرر" به ماهیت ضرر تعلق گرفته و همانگونه که در تعبیر "لاصلوة" ماهیت صلوة، نفی شده در اینجا نیز ماهیت ضرر نفی شده است ولی بین این دو ماهیت، تفاوت وجود دارد؛ زیرا نفی ماهیت در "لاصلوة" به اعتبار آثار صلوة بود در حالی که ضرر، دارای آثاری نیست تا بع اعتبار آنها، ماهیت ضرر نفی شده باشد، مگر ضرر، موضوع برای چه اثری قرار گرفته که متکلم در تعبیر "لاضرر" در صدد نفی ماهیت ضرر به لحاظ آن اثر باشد؟

درست است که "لزوم" از بیع غبنی و "وجوب" از وضوی ضرری سلب می شود ولی عدم لزوم بیع غبنی و عدم وجوب وضوی ضرری ارتباطی به ماهیت ضرر و آثار مترتب بر ماهیت ضرر ندارد تا در صورت عدم وجود آن آثار، ماهیت ضرر به لحاظ آن آثار، مورد نفی واقع شود.

بله، اگر در خطاب شرعی، تعبیراتی مانند: "لا وضوءَ ضروریاً" و "لا بیع غبنیاً" وارد شده بود می توانستیم بگوئیم: وضوی ضرری به لحاظ اثر مترتب بر آن (یعنی وجوب) نفی شده و بیع غبنی به لحاظ اثر مترتب بر آن (یعنی لزوم) نفی شده است، ولی شارع، ماهیت وضوی ضرری و ماهیت بیع غبنی را نفی نکرده، بلکه ماهیت خود ضرر را نفی کرده است، در حالی که ضرر (بما هو ضرر) نه به عنوان وضوی ضرری و معامله غبنی، آثاری ندارد تا تعبیر "لاضرر" با توجه به عدم ترتب آن آثار، صادر شده باشد.

نتیجه: فرمایش آخوند ره در رابطه با جملاتی که از لای نفی جنس و اسم و خبر آن تشکیل شده اند کلام جالبی است ولی قابل تطبیق بر تعبیر "لاضرر" نیست اراده نفی حکم از تعبیر "لاضرر".

ممکن است گفته شود که تعبیر "لاضرر" در نفی حکم ضرری به نحو مجاز و به علاقه سببیت استعمال شده؛ چرا که حکم شرعی سببیت برای ضرر دارد و مانعی ندارد که متکلمی لفظ "ضرر" را که مسبب از حکم است مجازاً در معنای حکم که سبب است استعمال نماید و مرادش از "لاضرر" نفی حکم ضرری باشد.

ولی باید توجه نمود، از آنچه ما در پاسخ کلام محقق نائینی ره مطرح کردیم اشکال بر چنین گفتاری نیز روشن می شود؛ زیرا از نظر ما، بین حکم شرعی و تحقق فعل ضرری در خاج، رابطه سببیت و مسببیت وجود ندارد بلکه صدور حکم از سوی شارع، تنها زمینه ساز اطاعت یا عصیان مکلف است و بدیهی است که با انکار سببیت، علاقه مجازیت وجود نخواهد داشت ت ااستعمال مجازی لفظ "ضرر" که مسبب است در "حکم" که سبب است، تجویز شود.

بنابراین، نمی توان، تعبیر "لاضرر" را به نحو کجازی در نفی حکم ضرری (به قرینه سببیت و مسببیت) استعمال نمود.

 

logo