« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1404/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

احتمالات وارده در مورد هیئت "بعتُ"

موضوع: احتمالات وارده در مورد هیئت "بعتُ"

پس از اینکه در پاسخ از فرمایش محقق نائینی ره در مقدمه دومشان، گفتیم که در صیغه متکلم وحده از ماضی معلوم "بِعتُ" نیز همانند صیغه های دیگر فعل، علاوه بر ماده، هیئت نیز دارای وضع است حال می گوئیم: در مورد وضع هیئت "بِعتُ" دو احتمال وجود دارد:

    1. ممکن است در این صیغه "نسبت به هیئت، تعدد وضع مطرح باشد یعنی این هیئت یک بار برای معنای انشائی و یک بار برای معنای اخباری وضه شده باشد.

    2. ممکن است هیئت "بِعتُ" از باب مشترک معنوی برای معنائی که مشترک بین اخبار و انشاء است وضع شده باشد و از آنجا که تعیّن معنای مراد در مشترک معنوی نیازمند قرینه معیّنه است در اینجا نیز گاهی قرائن دیگر بر خصوصیت اخبار یا خصوصیت انشاء دلالت می کند.

هر چند در بدو امر، مانعی از این احتمال وجود ندارد ولی به نظر می رسد که احتمال اول قابل قبول است و برای روشن شدن مطلب، لازم است نظری به بحث وضع بیاندازیم.

در مورد معنای حرفی، آخوند ره همانند مشهور قائل به وضع عام و موضوعٌ‌له عام شد و فرمود: بین کلمه "من" و کلمه "الابتداء" از جهت وضع و موضوعٌ‌له و مستعملٌ‌فیه تفاوتی وجود ندارد و از هر سه جهت عامند و تفاوت حروف با اسماء به لحاظ مقام استعمال است یعنی اگر متکلم بخواهد مفهوم ابتداء را به عنوان حالت برای غیر در نظر بگیرد لفظ "مِن" را به کار می برد و اگر بخواهد آن را به عنوان مفهوم مستقلی لحاظ کند، لفظ "الابتداء" را به کار می برد وگرنه از نظر وضع و موضوعٌ‌له و مستعملٌ‌فیه تفاوتی بینشان نیست.

ولی ما به پیروی از اصولیین محقق متأخر گفتیم: موضوعٌ‌له در باب حروف، خاص است یعنی لفظ "مِن" برای مفهوم کلی ابتداء وضع نشده بلکه برای مصادیق آن (یعنی ابتداءهای خارجی حقیقی مثل ابتداء از منزل به مدرسه یا ابتداء از وطن برای مسافرت و یا ابتداء به ساختن فلان ساختمان) وضع شده است؛ چرا که همه این ابتداهای واقعی به دلیل اضافه به متعلقاتی مانند مدرسه به منزله و به مسافرت و تأسیس و.. دارای معنای حرفی هستند غرضی اینکه هر چند واضع در مقام وضع حرف "مِن" مفهوم کلی "ابتدائیت" را در نظر گرفته (وضع، عام است) ولی لفظ را برای دلالت بر آن مفهوم کلی وضه نکرده بلکه برای مصادیق آن کلی وضع کرده است که همان معنای حرفی محتاج به غیرند و عنوانِ حالت برای غیر دارند.

از سوئی می دانیم که "هیئت" نیز ملحق به حرف بوده و دارای معنای حرفی است، بنابراین می گوئیم: هیئت "بِعتُ" نمی تواند برای دلالت بر معنائی که قدر مشترک بین انشاء و إخبار است وضع شده باشد؛ زیرا چنین معنائی یک معنای کلی بوده و معنای اسمی خواهد بوده به خلاف معنای حرفی که عبارت از جزئیات و مصادیق واقعیه است (هر چند از ظاهرر فرمایش آخوند ره مصادیق ذهنیه فهمیده می شود) و چون بین مصادیق واقعیه نمی توان قدر جامعی فرض کرد بنابراین، معنای حرفی مساوق با جزئیت و تشخّص است و روشن است که جزئیت با جامعیت، سازگاری ندارد کما اینکه اگر چهار ابتدای خارجی را کنار هم بگذاریم مثل ابتدای حرکت از منزل، ابتدای مسافرت، ابتدا به خواندن کتاب و ابتدای تأسیس یک مؤسسه، نمی توان بین آنها قدر جامعی پیدا کرد، مگر اینکه مفهوم ابتداء را به عنوان یک مفهوم کلی که یک معنای اسمی است، در نظر بگیریم.

از آنچه گفتیم معلوم می شود که چاره ای غیر از قبول تعدد وضع در هیئت "بعتُ" نداریم که یکبار برای إفاده إنشاء و یک بار برای إفاده إخبار وضع شده است، منتهی باید توجه داشت که واضع به هنگام هر کدام از دو وضع، معنای کلی را لحاظ می کند ولی آن را برای مصادیق آن کلی وضع می کند مثل اینکه در وضع "بعتُ" برای معنای انشائی، معنای انشائی کلی "بعتُ" را لحاظ می کند ولی این لفظ را برای دلالت کلی ای که لحاظ کرده، وضع نمی کند (وگرنه چنین معنائی یک معنای اسمی است) بلکه برای مصادیق این کلی، وضع می کند که عبارتند از انشاء بیع صادر از عمرو در مورد منزل (انشاء بیع صادر از زید در فروش کتاب، انشاء بیع صادر از بکر در فروش ماشین و...) وضع "بعت" إخباری نیز همینطور است.

خلاصه: ما قائل به تعدد وضع در هیئت "بعتُ" شدیم و هیئت را هم دارای معنای حرفی می دانیم که موضوعٌ‌له آن به نظر ما خاص است یعنی در هر کدام از دو وضع، معنای حرفی را پیاده می کنیم و معتقدیم که هر چند واضع در مقان وضع، مفهوم کلی إخبار و یا إنشاء را تصور می کند ولی لفظ "بعت" را برای مصادیق و جزئیات إخبار و یا إنشاء، وضع می کند بنابراین نباید تصور شود که لازمه گفتار ما این است که وضع کردن هیئت "بعت" در وضع آن برای دلالت بر انشاء و یا در وضع آن برای دلالت بر إخبار، مستلزم کلی بودن موضوٌ‌له آن است؛ چرا که موضوعٌ‌له را در هر کدام از دو وضع، مصادیق قرار دادیم فلذا موضوعٌ‌له را خاص می دانیم.

نتیجه: ما انشادیت و إخباریت را در ارتباط با مقام وضع و موضوعٌ‌له می دانیم به خلاف محقق نائینی ره که إخباریت و إنشائیت را از مدالیل سیاقی و در ارتباط با قرائن مقام استعمال دانستند که ارتباطی به مقام وضع و موضوعٌ‌له ندارد.

 

logo