1404/01/31
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه دوم محقق نائینی ره
موضوع: مقدمه دوم محقق نائینی ره
جملاتی که در خطاب زبان عربی استعمال می شوند از جهت تمحّض در انشاء یا إخبار بر سه قسم هستند.
قسم اول: جملاتی که تمحض در انشائیت دارند و هیچگونه شائبه إخبار در آنها وجود ندارد مثل امر (أقیموا الصلوة) و نهی (لاتشرب الخمر).
قسم دوم: جملاتی که تمحض در جزئیت دارند و هیچگونه شائبه إنشائیت در آنها وجود ندارد و آنها جملاتی هستند که موضوع آنها (در مقابل محمول) از جوامد بوده و کلماتی مانند "لیس" و "لا" بر سر آنها نیامده باشد و محمول آنها از ایقاعات (مثل طلاق و عتق و امثال آنهانباشد مانند جمله "زیدٌ قائمٌ" که موضوعش (زید) جامد است و بر سر آن کلماتی مانند "لیس" و "لا" و نظائر آن وارد نشده و محمول آن نیز یک عمل خارجی است و ربطی به ایقاع (در مقابل عقد) ندارد به خلاف جمله ای مانند "الوطئ فی العدة الرجعیة رجوع عن الطلاق" که هر چند موضوع آن (الوطی فی العده) جامد است و مصدّر به "لیس" و "لا" و امثال آنها نیست ولی محمولش از ایقاعات است؛ زیرا رجوع از طلاق، یکی از ایقاعات است که در اختیاز شوهر است.
چنین جمله ای هر چند در ظاهر به صورت جمله خبریه است ولی در واقع از باطن انشائی برخوردار است؛ چرا که شارع با القاء چنین کلامی این حکم را انشاء می کند که "نقش عنوان وطی در عدّه طلاق رجعی" موجب رجوع از اطلاق است حتی اگر زوج با این وطی قصد رجوع هم نکرده باشد.
قسم سوم: جملاتی که مشترک در إنشائیت و خبریت هستند مثل جملاتی که هر چند از ظاهر خبریت برخوردارند ولی در مقام إنشاء به کار می روند مثل اینکه از امام علیه السلام در مورد ارتکاب عملی در حال نماز شؤال می شود و آن حضرت در پاسخ می فرمائید: "یُعیدُ الصلوةَ" روشن است که فعل مضارع معلوم "یعید" که مورد تکلم واقع شده از نشانه های ظاهری انشائیت خالی است و در غالب موارد نیز در مقام اخبار، استعمال می شود ولی ولی به قرینه مقام، مراد امام علیه السلام از چنین جمله ای این است که، "یجب علیه إعاده صلوة" یعنی در مقام انشاء وجوب نماز به کار رفته است.
محقق نائینی ره پس از اشاره اجمالی به اقسام سه گانه جملات، در رابطه با قسم سوم (جملات مشترک) مطلب دیگری را مورد اشاره قرار داده و می فرمایند: گاهی انسان در مقام ایجاب عقد بیع و انشاء فروش چیزی مانند منزل از جمله "بَعتُ = فروختم" استفاده می کند و همچنین اگر همین فرد در مورد منزلش مورد سؤال واقع شود و کسی از او سؤال کند: خانه ات را چه کردی؟ باز هم همان جمله "فروختم = بعت" را در مقام إخبار از عملی که در عالم خارج در مورد منزل تحقق پیدا کرده است، به کار می برد.
ایشان ره در ادامه، بحثی را مطرح می کند که ایا اختلاف این دو "بعت = فروختم" در إفاده معنای إخبار یا انشاء، به وضع واضع، ارتباط پیدا می کند؟ یعنی آیا واضع در مقام وضع، یک لفظ را اینگونه وضع کرده که گاهی در مقام انشاء و گاهی در مقام إخبار استعمال شود؟ یا اینکه اختلاف مزبور در رابطه با مدلولهای سیاقی و قرار ئن در مقام استعمال است یعنی واضع وقتی در مقان وضع چنین لفظی بر آمده برای آن یک معنا در نظر گرفته و برای همان یک معنا وضع کرده است و سیاق ها و موقعیتهای مختلف موجب تفاوت معنا در استعمالهای گوناگون می شود و ربطی به وضع واضع ندارد.
محقق نائینی ره جهت دوم را اختیار کرده و اختلاف یک لفظ مانند "بعت = فروختم" را در دو مقام إنشائ و إخبار، در رابطه با مدلول سیاقی می داند نه در رابطه با وضع واضع، بنابراین می توان گفت: برخی از جملات (در عین حال که از سوی واضع برای دلالت بر یک معنا وضع شده اند) به جهت خصوصیت مورد، گاهی از جنبه إخباری و گاهی از جنبه انشائی برخوردار می شوند، لذا در مثل جمله "لاضرر و لاضرار" که از سوی رسول اکرم صلی الله علیه و اله وسلم صادر شده هر چند به اعتبار اشتمال بر "لای نفی جنس" و دخول آن بر اسن جنس، جنبه نفی جنس "کلام خبری" وجود دارد ولی اگر علی الفرض این جمله در جائی استعمال شود که جنبه نفی در آن قابل پیاده شدن نباشد مانعی نخواهد داشت که نسبت به آن مورد، جنبه نهی برای "لاضرر" در نظر گرفته شود، حال می گوئیم: هر چند یک خطاب "لاضرر" از رسول اکرم صلی الله علیه و اله وسلم صادر شده ولی از آنجا که به نظر ما انشائیت و إخباریت در رابطه با وضع واضع نیست (تا استعمال در یکی از آنها حقیقی و در دیگری مجازی باشد) بلکه اراده إخبار یا إنشاء از این جمله در رابطه با مدلول سیاقی است لذا مانعی از اختلاف معنای مستعمل فیه به اعتبار تعدد قرائن سیاقیه نیست به طوری که چنین ترکیببی در غالب موارد، مفید معنای نفی 0اخبار) باشد ولی در برخی از موارد که جنبه نفی، قابل توجیه نیست و قرائن سیاقی و شؤون استعمال، جنبه نهی را اقتضا می کند این هیئت ترکیبیه در معنای نهی (انشاء) استعمال شود و همانگونه که استعمال جمله "لاضرر" در معنای نفی به نحو استعمال حقیقی است به کار ردن آن در معنای نهی، استمعمال را از حقیقی بودن خارج نمی کند و استعمال آن در معنای نهی نیز استعمال حقیقی به حساب می آید.
محقق نائینی ره پس از طرح مقدمات (که عمده آنها همین دو مقدمهای است که ذکر کردیم) نتیجه می گیرد که تعبیر "لاضرر" هر چند به ظاهر، اخبار است ولی از آنجا که استعمال آن در خبر، قابل توجیه نیست در معنای انشائی (نهی از حکم ضرری) به نحو حقیقی استعمال شده و هیچگونه تجوزی هم در کار نیست.