« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1404/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

احتمال سوم در معنای هیئت ترکبیه در جمله "لاضرر و لاضرار"

موضوع: احتمال سوم در معنای هیئت ترکبیه در جمله "لاضرر و لاضرار"

جمعی از محققین اصولی متاخر (مانند مرحوم نائینی و مرحوم عراقی و مرحوم حائری) معتدند که در حدیث "لاضرر و لاضرار" هیچگونه تجوز و ادّعا و عنایتی در کار نیست بلکه استعمال چنین ترکیبی به نحو حقیقی است (به خلاف فرمایش شیخ اعظم ره و فاضل تونی ره) و هر یک از این بزرگان وجوهی را برای اقبات حقیقی بودن استعمال در این جمله، مطرح کرده اند که البته این وجوه به یکدیگر نزدیکند و از آنجا که فرمایش محقق نائینی ره مبسوط تر است و چنانچه کلام ایشان ره جواب فرمایش مرحوم عراقی و مرحوم حائری نیز روشن خواهد شد ما در اینجا خلاصه ای از فرمایش ایشان را مطرح کرده و مورد برررسی قرار می دهیم:

فرمایش محقق نائین ره[1] : ایشان ره برای اثبات مدعای خود مقدماتی را مطرح کرده که از تتن آنها دو مقدمه را که مهم‌ترند در بوته بررسی قرار می دهیم.

مقدمه اول: ما در صدد به دست آوردن معنائی هستیم که از حدیث "لاضرر" اراده شده است و بحث از این جهت همانند بحث از معنائی مراد از حدیث "رفع" است، در حدیث، "رفع" ملاحظه می کنیم که "رفع" به اموری مانند: "مالابعلمون" و "ما اتسکرهوا علیه" و "ما اضطروا الیه" و "نسیان" و... نسبت داده شده است و حال آنکه تحقق این مرفوعات در عالم خارج تردید نیست و چه بسا در عالم خارج، کسی را براز انجام دادن یک عمل، اکراه می کنند یا برای او اضطرار به انجام عملی پیدا می شود و یا چیزی را فراموش کرده و حالت نسیان برایش پیدا و یا در بعضی از موارد، حکم چیزی برای او مورد تردید یا جهل واقع می شود، لذا در بدو امر به نظر می رسد که رفع نمی تواند حقیقتا به این امور نسبت داده شود و از سوئی این جمله از زبان کسی صادر شده که احتمال کذب در کلام وی وجود ندارد به همین جهت لازم است در نحوه استعمال کلمات، تصرفی انجام داده و توجیه مناسبی ارائه دهین مثل اینکه قائل به مجازیت شده و یا عنوانی مانند "مؤاخذه" و امثال آن را در تقدیر بگیریم.

لکن پس از و امعان نظر معلوم می شود که این نظریه مبنی بر این است که لفظ "رُفعَ" (که به صورت فعل ماضی مجهول است) به صورت جمله خیریه و إخبار از واقعیت خاجیه معنی شود آنگاه در صورت مواجهه با موارد اضطراری "اکراه، نسیان، جهل و ... در خارج" و برای احتراز از کذب قائل لازم است در نحوه استعمال "رفع" تصرفی انجام داده و معنای مجازی برای آن در نظر بگیریم و یا اقدام به تقدیر گرفتن عناوینی مانند "مؤاخذه" نمائیم.

اما اگر قائل شدیم که فعل ماضی مجهول "رُفع" در مقان انشاء وارد شده و شارع مقدس با این بیان خود در صدد تشریع بر آمده و می خواهد رفع چنین اموری را انشاء نماید لازم است با توجه به تفاوتی که از جهت رفع در عالم تشریع بین این عناوین وجود دارد برای هر موردی معنای مناسب با آن را در نظر بگیریم مثل اینکه مواردی که خودشان مرفوع هستند رفع تشریعی به خود آنها به نحو حقیقی، تعلق بگیرد ولی مواردی که رفع تشریعی به خود آنها تعلق نمی گیرد و چیزی مانند لفظ "آثار" در تقدیر گرفته شود.

توضیح مطلب: عنوانی مانند "مالایعلمون" وقتی به معنای حکم مجهول باشد شارع می تواند در عالم تشریع بفرماید: "حرمتی که در شرب تتن برای شما مجهول است در عالم تشریع حقیقتاً مرفوع است" یعنی چنین حرمتی تحقق ندارد، ولی مراد از تحقق نداشتن آن، به این معنا نیست که در لوح محفوظ و به عنوان حکم واقعی هم تحقق ندارد بلکه مراد را عدم تحقق چنین حکمی، عدم وجود آن در مرحله حکم ظاهری است یعنی حالکه مکلف نسبت به حرمت شرب تتن جاهل است ارتکاب آن از نظر حکم ظاهری، حقیقتاً جائز است، ولی برخی از این عناوین آثارشان مرفوع می شوند، مثل اینکه اگر نسیان را به معنای "منسیّ" بدانیم، مراد از مرفوعیت "منسیّ" در عالم تشریع این است که اگر کسی نماز خود را فراموش کند، اثر نمازِ منسیّ، مرفوع است یعنی قضای آن لازم نیست (البته این مطلب با قطع نظر از وجود دلیل خاص بر قضای نماز فراموش شده است).

ایشان ره می فرماید: درست است که اگر در عالم تکوین گفته شود: "یا اشباه الرجال و لا رجال" پای تجوّز در میان است؛ زیرا نفی حقیقت رجال به نحو حقیقی صحیح نیست ولی در عالم تشریع، اگر اثر موضوعی رفع شد، معنایش این است که چنین چیزی اصلاً وجود ندارد؛ بنابراین در عالم تشریع، همانگونه که در صورت فقدان خود شئ، نفی، به نحو حقیقی استعمال می شود در مورد فقدان اثر یک شئ نیز، نفی به نحو حقیقی استعمال می شود و آن شئ، حقیقتاً منتفی به حساب می آید و همانگونه که گذشت در حدیث رفع، هر دو جهت وجود دارد نسبت به فراز "مالایعلمون" چنین عنوانی به نحو حقیقی در عالم تشریع رفع شد، ولی نسبت به نسیان درست است که آنچه رفع شده آثار آن است ولی با عنایت به اینکه رفع در فضای تشریع است در اینجا نیز رفع، حقیقی بوده و تجوزی در کار نیست.

ایشان ره در ادامه می فرماید: همین مطلب در مورد، "لاضرر" نیز صدق می کند یعنی هر چند تعبیر "لاضرر" در ظاهر به صورت نفی است و به نظر می رسد که کلام خبری است، ولی به حسب واقع جنبه انشائی داشته و در مقام تشریع، ضرر را نفی می کند و در مقابل تشریع بین نفی خود ضرر و نفی اثار ضرر تفاوتی وجود ندارد و نفی در هر دو صورت به نحو حقیقی است.

 


logo