« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1404/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی معنای هیئت ترکبیه در جمله "لاضرر و لاضرار"

موضوع: بررسی معنای هیئت ترکبیه در جمله "لاضرر و لاضرار"

ابن اثیر در نهایه، لفظ "لا" ناهیه دانسته فلذا د معنای "لاضرر" می گوید: "لایضرّ الرجل أخاه فینقصه شیئاً" و در بیان معنای "لاضرار" می گوید: "لایجازیه علی إضراره بإدخال الضرر علیه" و روشن است که بر اساس چنین مبنائی، مفاد جمله "لاضرر و لاضرار" حکمی مانند "لاتشرب الخمر یا لاتغتب" و سائر عناوین حرامی است که مورد نهی قرار گرفته اند.

ولی ظاهر این است که این کلام از نظر قواعد ادبیات زبان عربی قابل پذیرش نیست؛ زیرا نهی نیز همانند امر از افعال انشائی است و همانگونه که امر در قالب فعل، انشاء می شود در انشاء نهی نیز لازم است "لا" ناهیه بر سر فعل داخل شود، و حال آنکه در جمله "لاضرر و لاضرار" لفظ "لا" بر اسم مصدر و مصدر که هر دو اسمند داخل شده است و تقدیر گرفتن فعل و با لحاظ جنبه فعلی "ضرر – ضررا" و به معنای (لایضرَّ – لایُضارَّ) در نظر گرفتن آنها بر خلاف ظاهر است.

لکن فقهای بزرگوار و نامدار تقریباً بر این معنا اتفاق دارند که "لا" در صورت دخول بر اسم در مرکباتی مانند: "لاصلوة الّا بفاتحة الکتاب" "لا علم الّا بالعمل" "لاضرر و لاضرار" "لارجل فی الدار" برای نفی جنس است و در چنین ترکیباتی احتمالاتی وجود دارد که مورد بررسی قرار می دهیم:

فرمایش شیخ انصاری ره(فرائد الاصول ج2ص534-535): ایشان ره معتقد است که تعبیر "لاضرر" در جمله "لاضرر و لاضرار" در معنای حقیقی آن استعمال نشده است؛ زیرا إخبار از عدم تحقق هیچ ضرری در اسلام، بر خلاف واقع است چون موارد متعددی از ضرر به حسب واقع دارد لذا لازم است ملتزم به عدم استعمال این ترکیب در معنای حقیقتش باشیم و برای آن معنای مجازی در نظر گرفته و بگوئیم: مراد از آن، عدم جعل حکم ضرری در شرع مقدس اسلام است یعنی شارع، حکم ضرری جعل نکرده نه به عنوان حکم وضعی و نه به عنوان حکم تکلیفی.

مثلاً اگر وضو گرفتن در هوای سرد زمستان موجب ضرر به سلامتی جسم انسان می شود شارع، وجوب را برای چنین وضوئی تشریع نکرده است و همینطوری روزه ضرری در احکام وصیغه نیز جریان از همین قرار است مثلا در معامله ای مانند بیع که مبنی بر لزوم بوده و وفای به عقد واجب است از آنجا که حکم به لزوم در صورت تحقق غبن، موجب ضرر بر مغبون است شارع چنین حکم وضعی ضرری (لزوم بیع ضرری) را جعل نکرده است یعنی مفاد "لاضرر" در اینجا این است که به جهت ضرری بودن وفاء به بیع غبنی، شارع مقدس حکم به لزوم بیع غبنب نرکده است و وفاء به چنین عقدی را لازم ندانسته است.

حال که از نظر شیخ اعظم ره، این ترکیب در معنای مجازی استعمال شده باید توجه کرد که چند احتمال در نحوه مجازیت مطرح است:

    1. این استعمال مجازی از باب اسنعمال مسبب در سبب است؛ زیرا چنین حکمی سبب برای ضرر است لذا لفظ "ضرر" گفته شده و سبب آن (یعنی حکم) اراده شده است یعنی هر چند شارع، لفظ "لاضرر" را استعمال کرده ولی آن را در این معنا به کاربرده که "سبب ضرر را جعل نکرده است".

    2. این استعمال از باب مجاز در حذف است یعنی گویا لفظی از این جمله حذف شده و در تقدیر است مثل اینکه فرموده است: "لاحکم ضرری".

    3. مراد شیخ ره از استعمال مجازی در اینجا همان حقیقت ادعائیه ای است که سکاکی در باب استعاره مطرح کرده است یعنی اگرچه در ظاهر نفی جنس ضرر کرده و می گوید که اصلا ضرری وجود ندارد ولی نفی جنس به نحو حقیقی نیست بلکه به نحو ادعائی و تنزیلی است؛ زیرا حقیقت این است که اصل ضرر در موارد عدیده ای از شرع وجود دارد مثل معامله ضرری، وضوی ضرری، وجوب ضرری، لزوم ضرری و... ولی از آنجا که آثار و احکام آنها مرتفع است پس گویا اصلاً هیچ اثری از آثار ضرر بر آن مترتب نیست بنابراین کأنّ اصل ضرر منتفی است.

فرمایش فاضل تونی ره (وافیه ص194): ایشان در رابطه با مرکباتی که با لای نفی جنس آغاز می شوند، معتقد است که در هر موردی صفتی از صفات که با آن مورد متناسب باشد در تقدیر است مثلا در جمله "لاعلم الّا بالعلم" لفظ "نافعاً" مقدر است یعنی مراد از این جمله این است که (لاعلم "نافعاً" الا بالعمل) و در مثل جمله "لاصلوة لجاز المسجد الا فی المسجد" لفظ "کاملة" به عنوان صفت در تقدیر گرفته می شود یعنی مراد از چنین جمله ای این است که (لا صلوة کاملة لجار المسجد الّا فی المسجد) و همینطور در جمله "لاضرر و لاضرار" لفظ "غیر متدارک" به عنوان وصف مقدر است، بنابراین گویا در واقع فرموده است (لاضرر غیر متدارک و لاضرار غیر متدارک) یعنی ضرر و ضراری که جبران نشود وجود ندارد نه اینکه اصل ضرری هست منتهی تدارک شده است مثلا بیع غبنی که موجب ضرر به حال مغبون است تحقق دارد و چه بسا متعاملین اقدام به انجام بیعی می کنند که یکی از دو طرف، مغبون واقع می شود ولی ضرر حاصل از بیع غبنی، با خیار غبن جبران شده است.

روشن است که تقدیر گرفتن وصفی مانند "غیر متدارک" که مجاز در حذف است و نیز اراده به ضرر غیر متدارک" از لفظ "ضرر" که به مجاز در کلمه است برخلاف ظاهر استعمالات عرفی است و بدون وجود دلیل، وجهی برای ارتکاب چنین خلاف ظاهری نخواهد بود.

 

logo