« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1404/01/25

بسم الله الرحمن الرحیم

سومین آیه

موضوع: سومین آیه

سومین نمونه از آیات قرآن کریم که لفظ "ضرار" در آن استعمال شده: ﴿...لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ ...﴾[1] (نباید مادری به خاطر فرزندش به زیان افتد و نه فرزندی برای فرزندش).

مراد از ظاهر این فراز از فرمایش خداوند متعال این است که ما در رابطه با فرزندش نباید مورد ضرر و ناراحتی قرار داد و نیز پدر را در رابطه با فرزندش نباید مورد ضرر و ناراحتی قرار داد، یعنی گویا در این فراز، دو فعل نهی (لاتضار) مطرح است و از پدر به لفظ "مولود له" تعبیر شده است.

ممکن است گفته شود: با توجه به آنچه گفته شده، کلمه "لا تضار" بین پدر و مادر است که هرکدام از اسیب بر دیگری نهی شده اند فلذا "ضرار" دارای معنای بین اثنینی است.

اما پاسخ چنین گفتاری این است: درست است که گویا در حقیقت دو لفظ "لاتضار" در این فراز مطرح است ولی هرکدام از آنها از استقلال معنائی برخوردارند و ارتباطی به دیگری ندارند به این معنا که یک "لاتضار" مربوط به مادر در رابطه با فرزند است و یک "لاتضار" مربوط به پدر در رابطه با فرزند است به طوری که گویا گفته شده است: "لاتضارَّ والدة بولدها" و "لایُضارَّ مولودله بولده".

روشن است که بنابر چنین برداشتی، جدا کردن فرزند از مادر، موجب وارد شدن ضرر عاطفی بر اوست همانگونه که جدا کردن پدر از فرزند نیز چنین آسیبی را به دنبال خواهد داشت، و این همان معنائی است که در رابطه با معنای "ضرار" مطرح کردیم و جای توهم آسیب جانی یا مالی نیست.

البته این فراز از قول خداوند متعال، به گونه دیگری نیز تفسیر شده و روایاتی نیز بر طبق آن وارد شده است که در تفاسیر روائی مانند تفسیر برهان و تفسیر نورالثقلین و تفسیر علی ابن ابراهیم قمی و... جمع آوری شده است که فقط به 2 مورد از روایات اشاره می کنیم:

    1. في الكافي محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد بن اسمعيل و الحسين بن سعيد جميعا عن محمد بن الفضيل عن أبى الصباح الكناني عن أبي عبد الله عليه السلام قال‌ سألته عن قول الله عز و جل‌ لا ﴿تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ‌﴾[2] فقال: كانت المراضع مما يدفع إحديهن الرجل إذا أراد الجماع تقول. لا أدعك انى أخاف ان أحبل فأقتل ولدي هذا الذي أرضعه و كان الرجل تدعوه المرأة فيقول: أخاف ان أجامعك فاقتل ولدي فيدعها فلا يجامعها، فنهى الله عز و جل عن ذلك أن يضار الرجل المرأة و المرأة الرجل.[3]

یعنی برخی از زنان در ایام شیر دادن به فرزند شیرخوار، گاهی در این ایام شوهرانشان از آنها نقاضای بهره گیری جنسی و مجامعت می کردند ولی آنها تقاضای شوهر را نمی پذیرفتند و اینگونه عذر می آوردند که می ترسیم در خلال شیر دادن به این بچه، باردار شوم و با توجه به اینکه غالباً در زمان بارداری، شیر مادر تقلیل پیدا کرده و کم کم از بین می رود، چه بسا بارداری موجب تلف شدن این فرزند شیرخوار شود و من باعث مرگ او شده باشم، فلذا به خواسته شوهر تن نمی داد و سببب آسیب روحی به او می شد.

و گاهی این جریان به نحو برعکس تفاق می افتاد و خانمی که در ایام شیر دادن به فرزند شیرخوار بود از شوهرش تقاضای بهره گیری جنسی و مجامعت می کرد ولی شوهرش تقاضای او را قبول نمی کرد و عیناً همین عذر را مطرح می نمود.

در فراز مورد بحث از آیه شریفه، خداوند متعال هر کدام از زن و شوهر را از وارد کردن ضرر نهی فرموده یعنی مرد را از اینکه به جهت فرزندش ضرری به همسرش وارد کند و زن را از اینکه به جهت فرزندش ضرری به همسرش وارد کند نهی کرده است.

روشن است که در اینجا ضرر مالی یا جسمی بر زن یا مرد مطرح نیست بلکه مراد از ضرر در این فراز از آیه، عبارت از ضیق و فشاری است که بر اثر غریزه جنسی بر یکی از آن دو وارد می شود کما اینکه ضرریر که بین اثنینی باشد در این تفسیر، اراده نشده بلکه فشار صرفاً بر طرفی که مقتضای چنین عملی است وارد می شود و ظاهراً فشاری بر طرف مقابل وارد نمی شود.

    2. فَإِنَّهُ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‌ لَا يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ أَنْ يَمْتَنِعَ مِنْ جِمَاعِ الْمَرْأَةِ- فَيُضَارَّ بِهَا إِذَا كَانَ لَهَا وَلَدٌ مُرْضَعٌ، وَ يَقُولَ لَهَا لَا أَقْرَبُكِ فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكِ الْحَبَلَ فَتَقْتُلِينَ وَلَدِي- وَ كَذَا الْمَرْأَةُ لَا يَحِلُّ لَهَا أَنْ تَمْتَنِعَ عَنِ الرَّجُلِ، فَتَقُولَ إِنِّي أَخَافُ أَنْ أَحْبَلَ فَأَقْتُلَ وَلَدِي- فَهَذِهِ الْمُضَارَّةُ فِي الْجِمَاعِ عَلَى الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةِ[4] .

استشهاد به این حدیث عیناً همانند حدیث سابق است و نیازی به اعاده نیست.

هر دو روایت از اعتبار سندی برخوردارند و محمد بن فضیل که از اصحاب سه امام (هفتم، هشتم و نهم) بوده و از آنها روایت نقل کرده هر چند از سوی شیخ ره تضعیف شده ولی مفید ره در رساله عددیه اش او را از فقهای اعلامی که می توان حلال و حرام را از او دریافت کرده، شمرده و نیز توثسق عام در موردی وارد است.

ابوصباح کنانی نیز از اصحاب امام باقر علیه السلام بوده و امام صادق علیه السلام او را میزان وثاقت می نامیده و نیز توثیقات عامه در مورد وی وارد شده اند.

 


logo