« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1403/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث "لاضرر" به نقل دیگر کلینی ره

موضوع: حدیث "لاضرر" به نقل دیگر کلینی ره

عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ الْغَنَوِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ فِي رَجُلٍ شَهِدَ بَعِيراً مَرِيضاً وَ هُوَ يُبَاعُ فَاشْتَرَاهُ رَجُلٌ بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ فَجَاءَ وَ أَشْرَكَ فِيهِ رَجُلًا بِدِرْهَمَيْنِ بِالرَّأْسِ وَ الْجِلْدِ فَقُضِيَ أَنَّ الْبَعِيرَ بَرَأَ فَبَلَغَ ثَمَنُهُ دَنَانِيرَ قَالَ فَقَالَ لِصَاحِبِ الدِّرْهَمَيْنِ خُذْ خُمُسَ مَا بَلَغَ فَأَبَى قَالَ أُرِيدُ الرَّأْسَ وَ الْجِلْدَ فَقَالَ لَيْسَ لَهُ ذَلِكَ هَذَا الضِّرَارُ وَ قَدْ أُعْطِيَ حَقَّهُ إِذَا أُعْطِيَ الْخُمُسَ.[1]

هارون بن حمزة الغنوی، در زمره رُواتی است که در کتب رجالی مختلف ذکری از او به میان آمده و گویا قبل از سال 150ق می زیسته، نجاشی در مورد او می گوید: الغنوي الصيرفي كوفي ، ثقة ، عين. روى عن أبي عبد الله عليه‌السلام. له كتاب يرويه جماعة.[2]

نظیر این گفتار در "خلاصه الرجال" علامه ره نیز آمده است، شیخ طوسی ره در کتاب رجالش او را گاهی از اصحاب امام باقر علیه السلام و گاهی از اصحاب امام صادق علیه‌السلام شمرده است.

محقق خوئی ره درباره وی می نویسد: نسب الوحيد(قدس سره) إلى الشيخ المفيد عده في رسالته العددية من الرؤساء و الأعلام، المأخوذ منهم الحلال و الحرام، الذين لا مطعن عليهم و لا طريق إلى ذم واحد منهم[3] .

و در ادامه خودِ محقق خوئی می نویسد: فإن هارون بن حمزة معروف و مشهور، و له روايات كثيرة... (و وقع) في أسناد عدة من الروايات تبلغ ثلاثين موردا .[4] (البته تعداد روایات او را تا 58 مورد نیز گفته اند).

ترجمه روایت: این حدیث در مورد مردی است که شتر مریضی را دید که برای فروش آورده بودند و مردی آن را به ده درهم خریداری کرد و آمد و شریکی برای خود پیدا کرد (با توجه به اینکه شتر مریض بود و هر چه زودتر باید ذبح می شد) آن شریک حاضر شد دو درهم در مقابل سر و پوست شتر بپردازد، از قضا شتر خوب شد (و قیمت آن بالا رفت) و به چند دینار رسید، هارون ابن حمزة گفت: صاحب شتر دو درهم گفت: یک پنجم قیمتِ فعلی شتر را دریافت کن (و سهم خودت را یک پنجم بوده واگذار کن) ولی او خودداری کرده و می گوید: من سر و پوست شتر را می خواهم.

امام علیه السلام فرمود: صاحب دو درهم (که از قیمت شتر مریض، یک پنجم را پرداخت کرده بود) نمی تواند بگوید: "اُرید الرأس و الجلد"؛ زیرا چنین درخواستی موجب ضرار است و در صورتی که یک پنجم قیمت فعلی به او داده شود، حق او داده شده است.

از این روایت استفاده می شود که در باب "ضرار" کبرای کلی به صورت "لاضرار" مسلّم است فلذا امام علیه السلام به بیان صغری اکتفا نموده است.

روایات دیگر مشتمل بر "لاضرر": علاوه بر روایات نه‌گانه‌ای که به نقلهای مختلف از منابع حدیثی نقل کردیم رویات دیگری نیز در رابطه با "لاضرار" وارد شده که به برخی از آنها اشاره می کنیم، البته غالب این موارد در مباحث فقهی در مقام استدلال به صورت مرسل آورده شده اند.

شیخ طوسی ره در کتاب "الخلاف" در باب خیار غبن به صورت مرسل فرموده است: دليلنا : ما روي عن النبي صلى الله عليه و آله انه قال: لا ضرر و لا ضرار[5] .

سید ابوالمکارم این زهره ره در کتاب "الغنیه" در بحث اثبات خیار عیب می فرماید: ويحتج على المخالف بقوله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم: لا ضرر ولا إضرار[6] ، یعنی در مقابل کسانی که خیار عیب را انکار می کنند می توان به حدیث "لاضرر و لا ضرار" از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم استناد کرد.

علامه حلی ره در کتاب گرانسنگ "تذکره" به صورت مرسل می فرماید: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام[7] .

ابن اثیر جزری متوفای 606 قمری در کتاب "النهایة = النهایة فی غریب الحدیث و الأثر" که از لغت نامه های عربی به عربی است و درباره "غریب الحدیث" نوشته شده و احادیث مرویه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم را معنی کرده، ایشان ره روایت "لا ضرر و لا ضرار" را نقل کرده است.

مرحوم فخرالدین طریحی در سال 1079ق برای پر کردن جای خالی "غریب الحدیث" شیعه یکی از کتابهای بی نظیر در زمینه لغات قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام به نام (مجمع البحرین و مطلع النیّرین) به رشته تحریر در آورده و این روایت را نیز نقل کرده است.

از نقل ابن اثیر (که احادیث اهل سنت را نقل می کند) معلوم می شود که حدیث "لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام" اختصاص به شیعه ندارد و علاوه بر منابع روائی شیعه در منابع روائی اهل سنت نیز وارد شده است که از باب نمونه به یک مورد اشاره می کنیم:

احمد بن خنبل (164-241ق) از فقهای چهارگانه اهل سنت و از محدثان آنان بود که فقه اش بیش از مذاهب دیگر، به ظاهر احادیث پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم و اقوال صحابه گرایش دارد، وی در مسندش روایت مفصّلی از عباده بن صامت (صحابی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و یکی از انصار و از حاضران در بیعت عقبه بود که در جنگ بدر و دیگر نبردها شرکت کرد و در زمان خلیفه دوم تا سال 34ق عهده دار منصب قضاوت در شام بود) درباره احکام صادر شده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده و در ضمن نقل احکام صادر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می گوید: و قضی ان لا ضرر و لا ضرار[8] .

نتیجه: تعبیر "لا ضرر و لا ضرار" اجمالا حدیثی است که شیعه و سنی آن را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسم نقل کرده اند و جائی برای مناقشه در اعتبار آن وجود ندارد.

 


logo