« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1403/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

مدرک قاعده لاضرر

موضوع: مدرک قاعده لاضرر

دلیل بر این قاعده روایتی است که از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم وارد شده که لازم است قبل از هرگونه اظهار نظری پیرامون سند و دلالت نقلهای مختلف این روایت را مورد ملاحظه و بررسی قرار دهیم:

موثقه زراره از امام باقر علیه السلام:

(محمد بن یعقوب) وعن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن أبيه، عن عبد الله بن بكير، عن زرارة، عن أبي جعفر عليه السلام قال: إن سمرة بن جندب كان له عذق في حائط لرجل من الأنصار، وكان منزل الأنصاري بباب البستان، فكان يمر به إلى نخلته ولا يستأذن، فكلمه الأنصاري أن يستأذن إذا جاء فأبى سمرة، فلما تأبى جاء الأنصاري إلى رسول الله صلى الله عليه وآله فشكا إليه وخبره الخبر، فأرسل إليه رسول الله صلى الله عليه وآله وخبره بقول الأنصاري وما شكا وقال: إذا أردت الدخول فاستأذن فأبى فلما أبى ساومه حتى بلغ به من الثمن ما شاء الله فأبى أن يبيع، فقال: لك بها عذق يمد لك في الجنة فأبى أن يقبل فقال رسول الله صلى الله عليه وآله للأنصاري: اذهب فاقلعها وارم بها إليه فإنه لا ضرر ولا ضرار[1] .

لازم به ذکر است که منظور از "عدة من اصحابنا" در آغاز اسناد برخی از روایات کتاب کافی، تعدادی از مشایخ کلینی ره هستند که وی به جهت اختصار به نام آنها تصریح نکرده؛ زیرا اغلب آنان را افرادی شناخته شده تشکیل می دهند که در کتب رجالی شرح حال آنان آمده و از آنجا که در هر یک از عده های معلوم حداقل دو نفر راوی موثق در وجود دارد، چنین تعابیری خللی به اسناد این روایات وارد نمی کند و عده ای که از "احمد بن محمد بن خالد البرقی" که محدث و مورخ و عالم شیعی مورد وثوق در قرن سوم هجری قمری و از اصحاب امام جواد و امام هادی علیهما السلام است، نقل می کنند چهار نفرند که عبارتند از:

    1. ابوالحسن علی بن ابراهیم بن هاشم القمی (ثقه و مورد اعتماد و صحیح المذهب و صاحب کتاب تفسیر معروف است).

    2. محمد بن عبدالله بن اذینه (مجهول است).

    3. احمد بن عبدالله بن اُمیه (شاعر و رجالی قرن سوم قمری و از خاندان مشهور به شعر و ادب است).

    4. علی بن الحسین السعد آبادی (از رجالیون شیعی قم در قرن سوم قمری و از شاگردان احمد بن محمد بن خالد البرقی و استاد کلینی است).

این روایت را مشایخ ثلاثه در کتب اربعه خود نقل کرده اند و در سند همه آنان شخصیتی به نام "عبدالله بن بکیر" قرار دارد او هر چند فطحی مسلک است و به امامت عبدالله افطح پسر امام جعفر علیه السلام پس از شهادت امام ششم معتقد شده، ولی علاوه بر اینکه توثیق خاص دارد از اصحاب اجماع شمرده و توثیقات عامه (در اسناد نوادر الحکمة و تفسیر علی بن ابراهیم وارد شده و مشایخ ثقات از او نقل حدیث می کنند) نیز در مورد وی وجود دارند.

سمرة بن جندب از اهالی مدینه در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بود که از همین داستان هم معلوم می شود که شخصیت مثبتی نبوده و آنگونه که در منابع اهل سنت وارد شده است در زمان خلافت خلیفه دوم به صورت آشکار شراب می فروخت و وقتی عمر از شراب فروشی او با خبر شد گفت: خداوند سمره را بکشد، او از دشمنان اهل بیت علیهم السلام و در دستگاه بنی امیه بود و با دریافت مبالغ هنگفت از معاویه اقدام به جعل حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می کرد وی مدتی در زمان معاویه، والی کوفه و مدتی والی بصره شد.

معنای حدیث: سمرة بن جندب درخت خرمائی در باغ یک شخص انصاری (اهل مدینه) داشت و منزل انصاری دم در باغ بود (زن و بچه انصاری در آن زندگی می کردند به گونه ای که وقتی در باغ باز می شد ابتدا منزل انصاری و محل سکونت زن و بچه وی بود) سمرة بن جندب هر وقت می خواست به درخت خود سر بزند بدون اینکه اعلام کند یا اجازه بگیرد به طور سرزده وارد باغ می شد، پس انصاری با او سخن گفت و از او خواست که موقع داخل شدن در باغ، اجازی بگیرد، ولی سمرة از این کار خوداری کرد، وقتی سمره از درخواست انصاری خوداری کرد، انصاری نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمد و شکایت خودش از سمره را مطرح کرد و جریان را به اطلاع پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم رساند، پس پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم دنبال سمره فرستاد (وقتی سمره آمد) جریان شکایت را با او مطرح کرد و فرمود: زمانی که خواستی داخل باغ شوی اجازه بگیر، ولی سمره سخن آن حضرت را نپذیرفت، وقتی سمره از پذیرش فرمایش پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم سر باززد، پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم از راه معامله با او وارد شد و فرمودند: درخت خرمایت را به ما بفروش ولی سمره قبول نکرد، پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم هم قیمت را بالا برد تا اینکه به قیمت خیلی بالائی رسید ولی باز هم سمره حاضر به فروش درخت نشد، حضرت فرمود، این درخت را به ما واگذار کن و به جای آن درخت خرمائی را در بهشت برای تو تضمین می کنم که تو را کمک کند، ولی سمره این پیشنهاد را نیز قبول نکرد (وقتی سر سختی و لجاجت سمره به این جا رسید) پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم به شخص انصاری فرمودند: داخل باغ برو و درخت خرما را از ریشه در آورد و آن را نزد او بیاندازد، برای اینکه ضرر و ضراری نیست.

 


logo