1403/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی روایاتی که بر مطلوبیت نفسی تفقه در دین دلالت دارند
موضوع: بررسی روایاتی که بر مطلوبیت نفسی تفقه در دین دلالت دارند
1. نمونه ای از روایات، حدیثی است که امام باقر علیه السلام فرموده است: الكمال كل الكمال التفقه في الدين، والصبر على النائبة، وتقدير المعيشة[1] ، که ظاهراً نه تنها بر کمال بودن تفقه دلالت می کند بلکه آن را کلّ الکمال می شمارد لذا معلوم می شود که تفقّه از محبوبیت و مطلوبیت در بارگاه ربوبی برخوردار است و با توجه به اینکه در شرع مقدس مستحبات فراوانی وجود دارند که مطلوبیت نفسیه دارند جای تردیدی نمی ماند که تفقه با آن همه اهمیتی که دارد اگر هم واجب نباشد استحباب نفسی آن جای تردید نیست و نمی توان به آن، عنوان "تهیّوئی" داد.
نتیجه: دسته اول از آیات و روایات که مطلوبیت تفقه در دین از آنها استفاده می شود هیچگونه اشاره ای به جنبه تهیّوئی آن ندارند بلکه مطلوبیت نفسیه تفقه از آنها استفاده می شود.
2. روایاتی که توبیخ بر ترک تعلم از آنها استفاده می شود: مثل اینکه وقتی پیرامون آیه شریفه ﴿قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ...﴾[2] ، از امام صادق علیه السلام سؤال شد، آن حضرت فرمودند: إنّ الله تعالى يقول للعبد يوم القيامة : أكنت عالماً؟ فإن قال : نعم قال له : أفلا عملت بما علمت؟ وإن قال : كنت جاهلاً قال له : أفلا تعلمت حتّى تعمل؟ فيخصمه وذلك الحجّة البالغة.[3] یعنی ترک تعلم به عنوان عذر حساب نشده و مؤاخذه و توبیخ دارد.
3. و نیز روایات فراوانی از معصومین علیه السلام وارد شده که در صدد بیان علل سقوط انسان بود، و یکی از مهمترین علتهای هلاکت مردم را عدم علم به مسائل و عدم اقدام به سؤال برای تشخیص وظیفه و عمل به آن برای نجات از هلاکت می شمارند.
روشن است که مفاد چنین روایاتی، ارشاد به حکم عقل است؛ چرا که چیزی زائد بر حکم عقل در مسئله تفقه و تعلم ندارند همانگونه که عقل، تعلم و تفحص را بر مکلف لازم می کند و می گوید: مکلفی که در موارد احتمال وجود تکلیف، تفحّص و تعلّم را ترک کند در نزد مولای خود معذور نیست و ارشادی بودن روایت همانند آیه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ...﴾[4] است که اگر این آیه هم نازل نشده بود، خود عقل، مردم را به اطاعت خداوند و پیروی از دستورات او و فرستادگانش دعوت می کرد.
نتیجه: این دسته از روایات نیز بر "تهیّوئی" بودن وجوب تعلم و تفحص دلالت ندارند.
در این جا بحث ما با مرحوم مقدس اردبیلی ره و صاحب مدارک ره تمام شد و روشن شد که دلیلی بر تهیوئی بودن وجوب فحص و تعلم ندارند.
رجوع به اصل بحث: بحث در مورد شرائط جریان اصول عملیه به بررسی شرائط جریان برائت منتهی شد و گفتیم که جاهل در صورتی می تواند در موارد شک در حکم الزامی به اصالةالبرائة رجوع کند که در مظان وجود دلیل بر حکم از ناحیه مولا، فحص کند و با انجام تتبع عقلائی دلیلی بر وجود تکلیف پیدا نکند وگرنه در صورت عدم فحص، حق رجوع به برائت (خواه عقلیه و خواه شرعیه) ندارد و از چنین جاهلی به دلیل کوتاهی در تشخیص وظیفه به جاهل مقصر تعبیر می شود که با اقدام به جریان اصل برائت بدون انجام فحص مستحق عقوبت خواهد بود و اگر عمل او جنبه عبادی داشته باشد به دلیل جاری کردن اصل برائت بدون فحص، فاقد بعضی از خصوصیات معتبر در مأمورٌبه بوده و به جهت عدم مطابقت مأتیٌبه با مأمورٌبه، عملش باطل خواهد بود مثل اینکه مکلف در صورت شک در جزئیت سوره برای نماز، بدون اینکه در مظان ورود ادله ای که در مورد اجزاء نماز وارد شده اند، فحص کند اقدام به اجرای اصل برائت نسبت به جزئیت سوره کند و نماز خود را بدون سوره اتیان کند (و فرض کنیم که قصد قربت از او متمشی می شود وگرنه بنابر عدم تمشی قصد قربت، بطلان عبادت، روشن است) حکم به بطلان چنین نمازی می شود؛ زیرا او نماز بدون سوره را اتیان کرده در حالی که در واقع، سوره برای نماز، جزئیت دارد، در نتیجه، مأمورٌبه واقعی از سوی این مکلف، ترک شده و علاوه بر استحقاق عقوبت، عمل او هم باطل است.
دو مورد استثناء: در فقه به دو مورد برخورد می کنیم که قاعده بطلان عمل عبادی در صورت ترک فحص و ارتکاب خلاف واقع، نقص شده و حکم به صحت عبادت شده است که لازم است به بررسی این دو مورد بپردازیم:
1. در صورتی که مکلف به دلیل برخوردار از عنوان "مسافر" وظیفه اش اتیان نماز قصر است ولی از دوی جهل، نماز را تمام خوانده، چنین مکلفی هر چند جاهل مقصر است ولی دلیل شرعی (روایت صحیحه) بر صحت نماز او قائم شده و مشهور فقهاء نیز بر صحت چنین نمازی فتوی داده اند ولی در عین حال این مکلف را به جهت ترک نماز قصر (که وظیفه واقعی بوده) مستحق عقوبت می دانند به طوری که حتی اگر در وقت برای او کشف خلاف شده و معلوم شود که وظیفه اش نماز قصر بوده، نمی تواند با خواندن نماز قصر، استحقاق عقوبت را بر طرف کند.
لازم به ذکر است که این استثناء در رابطه با عکس مورد فوث (مکلفی که در موضع تمام، نماز را از روی جهل به نحو قصر خوانده باشد) جریان ندارد.