1403/10/08
بسم الله الرحمن الرحیم
اشکال دوم بر جریان احتیاط
موضوع: اشکال دوم بر جریان احتیاط
این اشکال بر جریان احتیاط در اطراف علم اجمالی در جائی است که دوران امر بین متبائنین بوده و احتیاط، مستلزم تکرار یک عمل باشد وگرنه در دوران بین اقل و اکثر ارتباطی، وقتی مکلف، علم اجمالی به نماز 9 جزئی یا 10 جزئی داشته باشد، لازمه احتیاط، اتیان به اکثر (نماز 10 جزئی) است بدون اینکه نیازی به تکرار عمل باشد ولی در دوران امر بین متبائنین مثل علم اجمالی یکی از چند لباس، احتیاط، مستلزم تگرار بود.
در مورد احتیاطی که در اطراف علم اجمالی، مستلزم تکرار است از دو نظر اشکال شده است:
• از نظر اصل عنوان تکرار، در صورت تکیه بر این عنوان، اشکال اختصاص به عبادات پیدا نمی کند بلکه در توصلیات نیز دارد می شود.
• چنین اشکالی در مورد مسئله قصد قربت وارد می شود و به عبادات اختصاص دارد.
اشکال بر احتیاطی که مستلزم تکرار است:
تکرار یک عمل از سوی مکلفی که امکان اتیان تفصلی را دارد لعب به امر مولا و استمرار، به امر مولا شمرده می شود؛ زیرا وقتی راه علم تفصیلی برای مکلف باط است و او می تواند لباس خود را تطهیر کرده و در لباس طاهر واقعی نماز بخواند ولی به جای اینکار مثلا در ده لباس که علم اجمالی به طهارت یکی از آنها دارد نماز بخواند امر مولا (أقم الصلاة) را به استهزاء گرفته است، در باب توصلیات نیز جریان از همین قرار است، در صورتی که مولا به احضار یک نفر امر کرده ولی عبد به جای اینکه خصوصیات آن فرد را از مولا سؤال کند، ده نفر با خصوصیات مختلف را نزد مولا حاضر کند تا یقین به احضار فردی که مراد مولا بوده پیدا کند، چنین کاری استهزاء به امر مولا و مسخره مردن اوست.
نتیجه: تکرار عمل از باب احتیاط، مستلزم لعب به امر مولاست که در توصلیا، مجرد استهزاء است و با تحقق مأمورٌبه منافات ندارد ولی باب عبادات، علاوه بر این که استهزاء به حساب می آید به دلیل عدم سازگاری با قصد، با عبادت نیز منافات دارد.
پاسخ از اشکال دوم:
اولاً: درست است که تکرار عمل در برخی از موارد موجب استهزاء و لعب نسبت به امر مولاست ولی چنین مطلبی از کلیت برخوردار نیست و در بسیاری از موارد چنین لازمی بر تکرار عمل، مترتب نمی شود، مثلا: اگر مکلف دو لباس داشته باشد و اجمالاً نجاست یکی از آن دو را بداند و متوجه شود که تطهیر یکی از دو لباس نیاز به وقت فراوانی و هزینه سنگینی دارد به حکم عرف به جای اینکه وقت و هزینه را صرف تطهیر لباس کند نماز را در دو لباس می خواند تا یقین به خواندن نماز در لباس طاهر پیدا کند و روشن است که در چنین موردی از نظر عرف، لعب و استهزاء صدق نمی کند یا مثلا: استنباط حکم نماز جمعه نیازمند صرف ساعتها وقت است و یک مجتهد به جای اینکار، احتیاط کرده و در ظهر روز جمعه بین نماز ظهر و نماز جمعه می کند که نه تنها برای مجتهد آسانتر است بلکه او را بهتر به واقع می رساند؛ زیرا بر اساس اجتهاد به یک طرف ظن پیدا کرده و احتمال خلاف در آن وجود دارد در حالی که با عمل احتیاطی، یقین به انجام وظیفه واقعی پیدا می کند.
نتیجه: تکرار عمل در مقام جریان احتیاط در تمام موارد مستلزم لعب به امر مولا نیست بلکه چه بسا با انگیزه عقلائی صورت می گیرد.
ثانیاً: بر فرض که تکرار عمل در مقام احتیاط، مستلزم لعب به امر مولا باشد ولی آنچه از خارج برای ما مسلم است این است که در باب عبادات، لازم است اصل عمل برای خداوند انجام داده شود به طوری که اگر امر الهی نبوده بعث و تحریکی در مکلف نسبت به این عمل پیدا نمیش د ولی خصوصیات مربوط به عمل لازم نیست داعی و انگیزه الهی داشته باشد، مثل اینکه هر چند اصل نماز باید به قصد قربت خوانده شود ولی انتخاب مکان از جهت روشنی و تاریکی یا سردی و گرمی و... لازم نیست انگیزه الهی داشته باشد بلکه نمازگزار می تواند در زمستان برای حفظ از سرما در مکان گرم و یا در تابستان برای خنک شدن در مکان خنک نماز بخواند یعنی این خصوصیات در باب عبادات به هر نیتی ممکن است ایجاد شوند این سخن در باب تکرار عمل نیز جریان پیدا می کند، بلکه جریان این سخن در ما نحن فیه از وضوح بیشتری برخوردار است؛ زیرا مکلف، تکراری را که مستلزم لعب است در رابطه با کیفیت نماز انجام می دهد یعنی با وجود علم به وجوب یک نماز در ظهر روز جمعه، دو راه برای انجام اطاعت باز است:
• با انجام تحقیق علم تفصیلی به مأمورٌبه پیدا کند.
• تکراری که به قول مستشکل مستلزم لعب به امر مولاست انتخاب کند.
وقتی راه دوم انتخاب شود لعب در کیفیت اطاعت تخقق، به انگیزه امتثال امر مولا صورت گرفته و غیر از داعی الهی انگیزه دیگریندارد به عبارت دیگر: گویا در روز جمعه دوم مرحله مطرح است: یک مرحله اینکه انسان برای خواندن نماز اقدام می کند در این مرحله، چیزی غیر از انگیزه الهی دخالت ندارد، مرحله دیگر، نحوه و کیفیت اتیان مأمورٌبه در خارج است که این مرحله لازم نیست به انگیزه الهی تحقق پیدا کند.
نتیجه: بر فرض که لعب بودن تکرار را بپذیریم ولی صوق لعب در رابطه با کیفیت اتیان و اطاعت است که اشکالی ندارد و ربطی به مولا ندارد، اصل اطاعت که در رابطه با امر مولاست، غرض غیر از جنبه الهی و نیّتی غیر از تقرب به بارگاه ربوبی ندارد ولی همانگونه که بارها متذکر شدیم جنبه عبادیت و وجود انگیزه الهی در کیفیت اطاعت، معتبر نیست بنابراین، ورود چنین اشکالی بر احتیاط مستلزم تکرار را قبول نداریم.