1403/08/12
بسم الله الرحمن الرحیم
شمول قاعده "لاتعاد" نسبت به مکلف شاک
موضوع: شمول قاعده "لاتعاد" نسبت به مکلف شاک
فرد شاک که گاهی از او به جاهل بسیط و نیز جاهل ملتفت تعبیر می شود و در آن اعتقاد به خلاف وجود ندارد و بر دو قسم است:
1. شک در مانعیت یا قاطعیت زیاده قبل از شروع در نماز است.
2. این شک بعد از اتمام نماز است.
یا توجه به این که موضوع حدیث لاتعاد، مکلفی است که با قطع به صحت وارد عبادت شده و پس از فراغت از آن احتمال بدهد که اخلالی در نماز صورت گرفته فلذا در موردی وی وجوب اعاده یا عدم وجوب اعاده صدق می کند و روشن است که چنین چیزی در مورد شاک قبل از اتیان عمل، صدق نمی کند بنابراین از شمول قاعده خارج است.
اما مکلفی که پس از اتمام عمل، در مانعیت یا قاطعیت زیاده شک کند وظیفهاش این است که اقدام به تعلم نماید تا شکش مرتفع شود نه اینکه با اخذ به این قاعده در حالت شک باقی بماند.
شمول قاعده "لاتعاد" نسبت به جاهل مرکب و ناسی: به نظر می رسد که هر چند عامد و شاک از بحث شمول این قاعده خارجند ولی جاهل مرکب و ناسی تحت شمول این قاعده باقی میمانند یعنی اگر مکلف در غیر پنج مورد مذکور، بعضی از اجزاء نماز را از روی جهل یا نسیان ترک کند لازم نیست نمازش را اعاده کند منتهی جهل و نسیان گاهی به حکم تعلق می گیرند.
نسیان حکم: مثل اینکه مکلف می دانسته فاتحةالکتاب در نماز جزئیت دارد و واجب است ولی آن را فراموش کرده است.
نسیان موضوع: مثل اینکه اتیان یک جزء مانند فاتحةالکتاب را در جای آن فراموش کند مثلا پس از تکبیرةالاحرام به خیال اینکه قرائت را خوانده، به رکوع رود و در رکوع متوجه شود که فاتحةالکتاب را نخوانده است.
جهل مرکب نسبت به حکم که در آن اعتقاد به خلاف وجود دارد: مثل اینکه مکلف اعتقاد داشته باشد که طهارت لباس، شرطیت برای نماز ندارد.
جهل مرکب نسبت به موضوع که در آن اعتقاد به خلاف وجود دارد: مثل اینکه مکلف اعتقاد به طهارت لباس که نماز را در آن می خواند داشته باشد در حالی که لباس او در واقع از طهارت برخوردار نبوده بلکه نجس بوده است.
فرمایش محقق حائری ره (کتاب الصلوة ص315-317): ایشان مورد حدیث "لاتعاد" را دو چیز می داند:
1. نسیان موضوع: مثل اینکه مکلف، اتیان فاتحةالکتاب، اتیان فاتحةالکتاب را در جای خودش فراموش کند.
2. جهل مرکب نسبت به موضوع: مثل اینکه مکلف، اعتقاد پیدا کند فاتحةالکتاب را قرائت کرده ولی پس از تجاوز از محل آن متوجه شود که فاتحةالکتاب را نخوانده است.
به اعتقاد اتشان، این قاعده، شامل جاهل به حکم و ناسی آن نمی شود.
مرحوم حائری ره اثبات مدعای خود را مترتب بر دو مقدمه قرار داده است که از نظر می گذرانیم:
1. ظاهر حدیث "لاتعاد" این است که در مقام درست کردن صحت واقعیه است یعنی در این صدد است که وقتی نماز بدون فاتحةالکتاب تحقق پیدا کرده – که قدر متیقن آن، صورت نسیان است – هر چند به نحو ناقص انجام داده شده ولی وصداق واقعی امتثال امر است، یعنی این نماز واقعاً صحیح است نه ایتکه حدیث در صدد اثبات ظاهری نماز باشد.
مؤید این مطلب: روایاتی که مدلولشات این است: هرگاه مکلف، فاتحةالکتاب را فراموش کرده و بدون خوانده آن به رکوع رفت "تمت صلاته" (وسائل الشیعه: ابواب 27، 28 و 29 از ابواب القراءة فی الصلوة) و روشن است که مستفاد از چنین تعبیری، تمامیت واقعیه و صحت واقعیه است.
2. تردیدی نیست که حدیث "لاتعاد" پس از فراغت از نماز پیاده می شود و در صورت توجه به نخواندن فاتحةالکتاب به این حدیث اخذ می شود، لکن می توان دائره آن را توسعه داده و گفت: در اثناء نماز نیز پس از تجاوز از محل جزء فراموش شده، این قاعده پیاده می وشد مثل اینکه اگر مکلف فاتحةالکتاب را فراموش کرده و به رکوع رفته از آن جهت که محل فاتحةالکتاب گذشته و قابل تدارک نیست می توان با اخذ به حدیث "لاتعاد" حکم به صحت نماز نمود، در نتیجه نمی توان از حدیث "لاتهاد در ابتدای شروع به نماز استفاده کرد.