« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1403/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی فرمایش محقق حائری ره

موضوع: بررسی فرمایش محقق حائری ره

ایشان ره مفاد صحیحه ابی بصیر (من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده) را به زیاده حداقل یک رکعت اختصاص داده و فرمودند: زیاده باید چیزی باشد که عنوان صلوة بر آن اطلاق شود همانگونه که در مثل (زاد الله فی عمرک) زیاده از سنخ عمر باید باشد و عنوان عمر داشته باشد اما دو ملاحظه در فرمایش ایشان داریم:

    1. آنچه در مقام دعا برای طول عمر در لغت عربی به جشم می خورد استفاده از لفظ "طوّل"،(طوّل الله عمرک یا طول عمره) است و تعبیری که ایشان به کار بردند (زاد الله عمرک) به ندرت استعمال می شود مثل اینکه در دعائی برای سلامتی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در کتاب مفاتیح الجنان وارد شده است: اللهم و مُدّ عمره و زد فی أجله...

    2. ایشان برای اثبات مدعای خود در زیاده نماز آن را به زیاده در عمر تشبیه کردند در حالی که بین نماز و عمر تفاوت وجود دارد؛ زیرا عمر، امری است که همه اجزاء آن از سنخ زمان هستند و دارای اجزاء متفاوت نیست به طوری که هر لحظه ای که انسان در دنیا سپری می کند جزئی از عمر او به حستب می آید مثلا اگر نوزادی یک دقیقه پس از ولادت بمیرد می گویند: "عمر او یک دقیقه بود، بنابراین اگر زیاده بخواهد در چنین امری تحقق پیدا کند باید از همان سنخ باشد و چیز دیگر را نمی توان به عنوان زیاده در آن تصور کرد یعنی به تعبیر دیگر، عمر از دیدگاه عرف، امری غیر مرکب و بسیط است.

اما نماز، امر مرکب متشکل از اجزاء متعدد است به طوری که از نظر عرف اگر چیزی بر أجزاء آن افزوده شود عنوان زیاده بر آن صدق می کند بدون اینکه لازم باشد آن زائد عنوان مرکب را دارا باشد، همانگونه که اگر مرکب خارجی مانند معجونی که از ده جزء ترکیب شده و هر جزء آن دارای مقدار معینی (مثلا صد گرم) است، یکی از اجزاء آن به مقدار بیشتر (مثلا 150 گرم) باشد عنوان زیاده در مرکب صدق می کند و همین طور است اگر ماده‌ای که غیر از سنخ اجزاء تشکیل دهنده مرکب به آن افزوده شود یعنی از نظر عرف در صدق زیاده حتی لازم نیست زائد، از سنخ اجزای مرکب باشد بلکه بر غیر سنخ نیزعنوان زیاده از نظر عرف، صدق می کند.

در باب نماز اگر نمازگزار یک رکوع یا یک سجده اضافه کند عرف می گوید: "زاد فی صلاته" کما اینکه اگر چیز دیگری که از سنخ اجزاء نماز نیست مثل گفتن "آمین" که اهل سنت بعد از حمد می گویند و آن را به عنوان جزئی از اتیان نماز اتیان می کنند زیاده صدق کرده و موجب بطلان نماز می شود.

نتیجه: بر اساس مدلول صحیحه ابو بصیر، مطلق زیاده در نماز (خواه یک رکعت باشد و خواه جزء مسانخ و یا چیزی غیر مسانخ که به عنوان جزء ایتان شده باشد) موجب بطلان نماز و وجوب اعاده آن است.

روایت دوم: حدیث "لاتعاد":

این حدیث را مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب شریف وسائل الشیعه از کتاب گرانسنگ من لا یحضره الفقیه مرحوم صدوف اینگونه نقل می کند:

محمد بن علي بن الحسين باسناده عن زرارة عن أبي جعفر (عليه السلام) أنه قال لا تعاد الصلاة إلا من خمسة: الطهور والوقت والقبلة والركوع والسجود ...[1] .

هر چند مرحوم صدوق، راوی‌های سلسله سند بین خودش و بین زراره را ذکر نکرده و این حدیث از مرسلات صدوق ره است.

ولی به نظر می رسد با توجه به این که مرحوم صدوق در مقدمه کتاب من لا یحضره الفقیه فرموده اند هر چند در این کتاب می آورم به صحتش حکم می کنم و به آن فتوا می دهم لذا با این تضمینی که شیخ صدوق ره داده سند را تا زراره حجت می دانیم و شخص زراره از بزرگان و پیشگامان شیعه در زمان خود بوده و فقیه و متکلم و شاعر و ادیب است که رجالیون او را توثیق نموده اند علاوه بر این که وی از اصحاب اجماع بوده و روایات مادحه در موردش وارد شده است، بنابراین حدیث را از نظر سند بلا اشکال معتبر می دانیم.

در این حدیث، جهاتی از بحث وجود دارد که یکی پس از دیگری مطرح را مطرح می کنیم:

جهت اول: بحث از جهت سعه و ضیق موضوع حدیث، با توجه به اینکه مکلف بر 4 قسم است:

    1. عامد

    2. شاک

    3. جاهل به نحو جهل مرکب

    4. ناسی

به نظر می رسد که در مورد شمول صدر روایت نسبت به اقسام چهارگانه مکلف لازم است تفصیل قائل شویم.

اما عامد: شکی نیست که از حریم قاعده "عدم اعاده نماز" خارج است؛ زیرا لازمه شمول آن نسبت به عامد این است که به عامد اجازه داده شود که در غیر امور پنچگانه نماز را با یچه قرار داده و به دلخواه خود در آن بیافزاید یا کم کند و چنین چیزی بالضروره باطل است.

 


logo