1403/08/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تنبیه دوم از تنبیهات اقل و اکثر: حکم زیادی عمدی یا سهوی در مأمورٌبه
قبل از ورود در بحث از حکم زیادی در مأمورٌبه که آیا عقل در چنین موردی حکم به بطلان می کند یا حکم به صحت؟
شایسته است به بحث از حقیقت زیاده بپردازیم تا معلوم شود که آیا از نظر عقل، زیاده در مأمورٌبه نیز همانند نقیصه قابل تصور است یا اینکه از نظر عقل، زیاده در مأمورٌبه، امکان ندارد.
بدیهی است که مسئله امکان تخقق نقیصه در مأمورٌبه جای تردید نیست؛ زیرا بعد از این که مولا در مقام تعلق امر به مأمورٌبه، عمل مرکب از امور متعدد را به عنوان یک شئ ملاحظه کرده و این مرکب اعتباری را متعلق امر قرار دهد، در واقع هر کدام از آن امور مختلف را به عنوان جزئی از اجزاء مأمورٌبه قرار داده به طوری که به دلیل اعتباری بودن مرکب (به خلاف مرکب حقیقی) هر کدام از اجزاء بعد از این که جزء مرکب اعتبار قرار گرفتند حقیقت خود را از دست نمی دهند بلکه همان ماهیتی را که در حال استقلال داشتند حفظ می کنند.
و روشن است که در عین حفظ ماهیت اجزاء در مرکب اعتباری، پس از اعتبار وحدت، عنوان جدیدی برای این اجزاء پیدا می شود و آن، جزئیت برای مأمورٌبه است مثلا قبل از اینکه شارع، رکوع یا سجود و ... را به عنوان جزء نماز لحاظ نماید هر کدام از آنها از استقلال وجودی برخوردار بودند بدون اینکه اتصاف به جزئیت داشته باشند ولی پس از لحاظ مرکب اعتباری از سوی شارع، هر کدام از آنها اتصاف به جزئیت برای مأمورٌبه پیدا می کنند.
حال، روشن است که اگر مکلف اقدام به خواندن نماز بدون رکوع یا سجده کند (در حالی که این امور جزئیت برای نماز دارند) هم از نظر عرف و هم از نظر دقت عقلی عنوان نقیصه (نقصان جزء) تحقق پیدا می کند یعنی عقل، تصور روشنی از نقیصه دارد.
بحث از امکان تصور زیاده از نظر عقل: با توجه به اینکه مقصود از زیاده و نقیصه در این بحث، زیاده و نقیصه در مأمورٌبه است. لذا مراد از "زیاده در مأمورٌبه" این است که این زیاده در عین حال که زیاده است مأمورٌبه هم باشد، نه اینکه چیزی خارج از دائره مأمورٌبه زیاد شود و از این روست که در برخی از روایات عنوان "مَن زاد فی صلاته" مطرح شده است که مراد از آن، صدق عنوان صلاتیت و جزئیت برای مأمورٌبه بر زیاده است.
وقتی چنین خصوصیتی در معنای زیاده معتبر است برای عقل با إعمال دقت نظر این سؤال پیش می آید که چگونه ممکن است چیزی هم زیاده و هم جزء مأمورٌبه باشد؟ یعنی از نظر عقل، جمع بین این دو خصوصیت، قابل تصور نیست ولی از دیدگاه عرف که اهل مسامحه است جمع بین جزئیت و زیاده بودن قابل تصور است و مانعی ندارد.
البته باید توجه نمود که عرف در همه جا اینگونه حکم نمی کند مثل اینکه اگر مولا جزء مأمورٌبه (مثل رکوع) را به شرط "لا" نسبت به طیاده أخذ کند یعنی رکوع را با قید وحدت و عدم تعدد به عنوان جزء مأمورٌبه اخذ کندو عرف عنوان زیاده را جاری نمی داند ولی اگر مولا طبیعت رکوع را به نحو "لابشرط" نسبت به زیاده به عنوان جزئی از اجزاء مأمورٌبه اخذ کند در این جا عرف زیاده را در مورد آن تصور می کند و در چنین فرضی اگر مکلف در نماز به جای یک رکوع دو رکوع انجام دهد عرف می گوید: "زاد فی صلاته" البته از دیدگاه عقلی در همین جا نیز تصور زیاده امکان پذیر نیست؛ زیرا رکوع دوم نمی تواند هم عنوان جزئیت برای نماز داشته باشد و هم عنوان زیاده بر آن صدق کند.
نظریه محقق عراقی ره: ایشان معتقدند که تصور زیاده در جزء یا شرط مأمورٌبه از نظر عقلی امکان دارد و برای اثبات این ادعا چند مقدمه ذکر کرده اند:
مقدمه اول: اعتبار مسانخ بودن زائد با مزیدٌعلیه، مثلا در صورتی که به ظرف سه کیلو روغن دارد یک کیلو شیره افزوده شود در این جا می توان به یکی از دو نحو تعبیر کرد:
1. در ظرفی که سه کیلو روغن داشت زیاده تحقق پیدا کرده، چنین تعبیری صحیح است چون زیاده روی عنوان ظرف و مظروف رفته روی عنوان روغن و شیره و روشن است که روغن و شیره از حیث مظروف بودن برای این ظرف، سنخیت دارند.
2. و روغن که سه کیلو بود زیاده پیدا کرده، چنین تعبیری صحیح نیست چون زائد از چنس مزیدٌعلیه نیست (چنین تعبیری را از باب مسامحه می توان صحیح دانست).
حال با توجه به اینکه نماز یک مرکب قصدی است لازم است نمازگزار آن را با تمام اجزائش به قصد نماز اتیان کند لذا برای صدق عنوان زیاده باید همانگونه که رکوع اول را به قصد نماز انجام می دهد، رکوع دوم را نیز به همان قصد و عنوان انجام دهد تا بتواند با سائر اجزاء سنخیت داشته باشد.