1403/09/17
بسم الله الرحمن الرحیم
غنائمی که متعلق خمس هستند
موضوع: غنائمی که متعلق خمس هستند
ومن الغنائم التي يجب فيها الخمس الفداء الذي يؤخذ من أهل الحرب بل الجزية المبذولة لتلك السرية، بخلاف سائر أفراد الجزية، ومنها أيضا ما صولحوا عليه، وكذا ما يؤخذ منهم عند الدفاع معهم إذا هجموا على المسلمين في أمكنتهم ولو في زمن الغيبة فيجب إخراج الخمس من جميع ذلك قليلا كان أو كثيرا من غير ملاحظة خروج مؤنة السنة على ما يأتي في أرباح المكاسب وسائر الفوائد.[1]
مرحوم سید یزدی در این متن، چهار مورد را از غنائمی که خمس آن واجب است شمرده است که لازم است بحث مختصری پیرامون هر کدام از آنها داشته باشیم:
1. الفداء الذي يؤخذ من أهل الحرب: که مراد از آن فدیهای است که برای آزادی اسیر پرداخت میشود و وجوب خمس در آن جای تردید نیست؛ زیرا بدل از غنیمت است (اسیری که مسلمانان از کفار گرفتهاند و فداء را با انجام معامله جایگزین آن کردهاند).
2. الجزية المبذولة لتلك السرية: عبارت از چیزی است که به رزمندگان مسلمان پرداخت می شود تا جنگی که آغاز شده پایان یافته و صلح اعلان شود و یا اینکه جنگ، شروع نشود لذا مراد از جزئیه مبذوله در این جا غیر از جزیهای است که به عنوان مالیات از اهل کتابی که با شرائط ذمه در سایه حکومت اسلانی زندگی می کنند، دریافت می شود.
3. ما صولحوا عليه: عبارت از مالی است که عقد، صلح (خواه قبل از جنگ و خواه بعد از جنگ) از کفاره حربی گرفته می شود.
با توجه به اینکه در این دو مورد، تعلق خمس به حسب اختلاف مبانی مورد اختلاف است لذا لازم است مبانی چهارگانه را به اختصار مورد اشاره قرا دهیم:
1. خمس به غنائمی تعلق می گیرد که بعد از جنگ و پیروزی به دست مسلمانان بیفتد و مراد از پیروزی، تسلط کامل و موفقیت نهائی مسلمانان و شکست دشمن است همانگونه که در جنگ بدر اتفاق افتاد.
2. خمس به غنائمی که به صرف آغاز جنگ و روشن شدن آتش آن بدست می آید تعلق می گیرد هر چند هرکدام از دو طرف در جای خود هستند و پیروزی نهائی حاصل نشده است.
3. خمس به غنائمی که به صرف آمادگی سپاهیان اسلام برای ورود به جنگ به دست می آید تعلق می گیرد.
4. خمس به غنائمی که با هرگونه تسلط بر مال کفاره به دست آید تعلق میگیرد هر چند تسلط یابنده فرد یا افراد باشند درست همانند حلیت مال ناصبی.
به نظر می رسد که مبنای اول (پیروزی نهائی اسلان و شکست دشمن) معتبر نیست بلکه صرف آغاز جنگ و روشن شدن آتش آن، کفایت می کند؛ زیرا در صورتی که جنگ ادامه پیدا کند به آنچه که در حین جنگ قبل از پیروزی نهائی به دست می آید غمیمت گفته می شود همانگونه در محاصره طائف اتفاق افتاد به طوری که این شهر از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم مورد محاصره قرار گرفت و بعد از حدود یکماه که با نقشه های مختلف نتوانستند آن را فتح کنند و به دالادلی به مدینه بازگشتند[2] . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در مسیر بازگشت در جعرانه به تقسیم غنائم و آزاد کردن اسیران پرداختند و پس از تقسیم غنائم از جعرانه عازم عمره شدند (این اتفاق پس از جنگ حنین در ماه شوال سال هشتم روی داد).
برای اثبات این مدعا می توان ادله ای اقامه نمود:
• اطلاق آیه خمس
﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[3] .
• موثقه یا صحیحه ابو بصیر از امام باقر عبلیه السلام
وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن علي بن الحكم، عن علي بن أبي حمزة، عن أبي بصير، عن أبي جعفر عليه السلام قال: كل شئ قوتل عليه على شهادة أن لا إله إلا الله، وأن محمدا رسول الله صلى الله عليه وآله فإن لنا خمسه ولا يحل لأحد أن يشترى من الخمس شيئا حتى يصل إلينا حقنا.[4]
• صحیحه معاویة بن وهب از امام صادق علیه السلام
وعنه، عن أبيه، عن ابن محبوب، عن معاوية بن وهب قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: السرية يبعثها الإمام فيصيبون غنائم كيف يقسم؟ قال: إن قاتلوا عليها مع أمير أمره الإمام عليهم أخرج منها لله وللرسول، وقسم بينهم ثلاثة أخماس وإن لم يكونوا قاتلوا عليها المشركين كان كل ما غنموا للإمام يجعله حيث أحب.[5]
• مرسله عباس الورّاق
وبإسناده عن محمد بن الحسن الصفار، عن الحسن بن أحمد بن يسار (بشار) عن يعقوب، عن العباس الوراق، عن رجل سماه، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: إذا غزا قوم بغير إذن الإمام فغنموا كانت الغنيمة كلها للإمام، وإذا غزوا بأمر الإمام فغنموا كان للإمام الخمس.[6]
از آنچه گذشت روشن می شود که مبنای دوم سوم نیز قویتر است بنابراین که بین آن دو تفاوت وجود دارد؛ چرا که بنابر مبنای دوم، جنگ شروع شده و دشمن حاضر شده مبلغی را به عنوان جزیه به سپاهیان اسلام بپردازد یا صلح شود اما در مبنای سوم بدون اینکه جنگ آغاز شود دشمن در صدد است تا با پرداخت مبلغی از وقوع جنگ جلوگیری کند و در نتیجه احتمال دوم را قویتر از احتمال سوم می دانیم.
در خاتمه با توجه به صراحت برخی از خطابات وارده در مورد جنگ، معلوم می شود که ملاک صدق غنیمت بمعنی الاخض که موضوع خمس است دست یابی مسلمین بر اموال مفار در خلال جنگ است بنایراین وجهی برای تعمیم و شمول نسبت به موردی که بدون تخقق جنگ و صرفاً به جهت شکوه و قدرت مسلمانان، مفار را وادار به پرداخت جزیه بر سپاهیان اسلام یا صلح می کند، وجود ندارد بلکه چنین اموالی از غنیمت بمعنی الاعم به حساب می آیند و همانند فوائد بدست آمده قلمداد می شود.
اما مبنای چهارم، غنیمت بمعنی الاخص به حساب نمی آید و بر فرض که اخذ چنین مالی جائز باشد غنیمت فقیهی نخواهد بود.
ثمره اختلاف بین غنیمت بمعنی الاخص و بمعنی الاعم در اخراج هزینه های سال و جواز تاخیر تا سپری شدن یکسال است یعنی در غنیمت بمعنی الاعم، خمس پس از اخراج مؤونه سال، پرداخت می شود و می توان آن را تا پایان سال به تاخیر انداخت.