1403/09/21
بسم الله الرحمن الرحیم
قدرت سخت از منظر اسلام/ بررسی قدرت/بررسی نظریه های روابط بین الملل

موضوع: بررسی نظریه های روابط بین الملل/ بررسی قدرت/ قدرت سخت از منظر اسلام
بحث در مورد نظریه های روابط بین الملل به موضوع «قدرت» رسید، در این نظریات «قدرت» از مفاهیم محوری هست، و عرض کردیم که «آقای جوزف نای» در این زمینه نظریاتی دارد و کتاب هایی هم تألیف کرده است، و طبق گفته ها نظریات و تئوری ایشان مورد توجه دولتمردان ایالات متحده آمریکا هست، و آنها به این نوع نظریات اهتمام ویژه می ورزند. ایشان کتابی دارد به نام «قدرت نرم» و در آن اثر و آثار دیگرش «قدرت» را تقسیم می کند به «قدرت سخت» و «قدرت نرم»، و بعد ترکیب این دو را به عنوان «قدرت هوشمند» مطرح میکند و میگوید: راه ادامه سلطه و استیلای آمریکا بر جهان، استفاده از «قدرت هوشمند» است که ترکیبی از «قدرت نرم» و «قدرت» سخت است.
در نوشته های پیشین هم مسئله قدرت حالت محوریت دارد، از «آقای مورگنتا» گرفته تا دیگرانی که در این زمینه نظریه پردازی کردند، و اساسا از نظریه آقای مورگنتا به عنوان «موازنه قدرت» نام برده می شود، پس معلوم می شود که این کلمه قدرت یا این مفهوم قدرت در این نظریات محوریت دارد، و لذا ما باید دیدگاه اسلام را راجع به قدرت بیشتر بررسی کنیم.
راجع به «قدرت نرم» در جلسه قبل به نکاتی اشاره کردیم، که البته اینها هر کدام میتواند موضوع بحث و بررسی میدانی و اجتماعی باشد، مثلا فرض کنید همین راهپیمایی ها ملی و مذهبی، مثل ۲۲ بهمن یا اربعین، یا همین نماز جماعت و نماز جمعه یا حج، اینها مظهر «قدرت نرم» هستند، که مکمل آن «قدرت سخت» هستند، و جایگاه خیلی مهمی دارند که وِجه و پایه دینی هم دارد. چرا دین به حج اینقدر اهمیت داده و گفته است: باید در یک زمان در یک تاریخ خاصی همه جمع بشوند، و نفرموده است: هر کسی برود و اعمالش را به تنهایی انجام بدهد و برگردد، پس همین اجتماع خودش خصوصیت دارد و مظهر قدرت است، پس بنابراین راجع به «قدرت نرم» و راجع به هر کدام از این موضوعات ما میتوانیم بحث و بررسی کنيم تا هم مبانی اسلامی آن را پیدا بکنیم و هم واقعا عملکردش را ببینیم که چه عملکردی داشته است، و در واقع و خارج چه آثاری داشته است، اینها را می شود بررسی کرد، و ما فقط اشاره کردیم.
بحث امروز را بیشتر روی بحث «قدرت سخت» متمرکز می کنیم که دیدگاه اسلام راجع به قدرت سخت چیست؟
«قدرت سخت» از نظر آقای جوزف نای
در تعریف قدرت سخت آقای جوزف نای گفته است: «روش مستقیم آمرانه إعمال قدرت از طریق به کارگیری تهدید، تنبیه و پاداش را قدرت سخت می گویند». پس بنابراین «قدرت نرم» آن است که شخص یا کشوری بتواند اصل افکار و ذهن طرف مقابل یا کشور مقابل را تغییر بدهد تا آن شخص یا کشور خواسته های ما را دنبال بکند، ولی «قدرت سخت» با روش آمرانه یا شبه آمرانه، چارچوب را طوری تعیین می کند که آن شخص یا کشور مقابل در آن چارچوب مجبور است پیش برود.
قدرت سخت از دیدگاه اسلام
باید ببینیم دیدگاه اسلام راجع به «قدرت سخت» چیست؟ در همین بحث، بحث های فقهی هم به طبع مطرح می شود، تهیه عِده و عُده که شامل تعداد سربازان، تهیه تجهیزات نظامی، آموزش نظامی و تربیت فرماندهان می شود، همه اینها داخل عنوان عِده و عُده هستند، و همچنین شامل ساخت تجهیزات می شود، تجهیزات و سلاح های متعارف و سلاح های غیر متعارف مثل بمب هسته ای، همه اینها داخل این بحث «قدرت سخت» می شود، باید ببینیم که از دیدگاه اسلام راجع به این موارد چه استفاده ای می شود؟ تا چه حدی ما باید «قدرت سخت» تهیه بکنيم؟ آیا مرزهایی دارد یا مرزهایی ندارد؟ إن شاء الله در آینده مثلا راجع به اسلحه های غیر متعارف که مطرح هست این بحث ها را باید مطرح بکنیم:
بحث اول: حکم ساخت
آیا باید اینها ساخته و آماده بشوند؟ ساخت اینها از نظر شرعی چه حکمی دارد؟
بحث دوم: حکم حفظ و خریداری
حکم حفظ و خریداری اینها چیست؟ اسلام میسازد یا نمیسازد؟ حالا فرض کنید که ساخته شده است یعنی ساختنش را شما جایز نمیدانستید ولی یک عده ای رفتند و سر خود ساختند آیا حفظش حرام است یا نه؟ چون حفظش غیر از ساختن است، دو تا مسئله است، مثلا مجسمه ساختنش حرام است ولی حفظش حرام نیست، فلذا علما فتوا نمی دهند که مجسمه را از بین ببرید، یا مثلا کسی تخلف کرد و این عروسک ها را ساخت کسی نمی گوید: اینها را شما باید سرش را قطع کنید یا خرابشان کنید، پس بنابراین ساخت یک بحث است و نگهداری یک بحث دیگر است، و خرید و فروش باز یک بحث دیگر است، ممکن است ساختش حرام باشد ولی خرید و فروشش جایز باشد.
بحث سوم: حکم کاربرد
مقام مقابله به مثل و کاربرد اینها چه حکمی دارد؟ یعنی فرض کنید که دشمن این را علیه شما به کار می برد و شما هم می خواهید مقابله به مثل کنید، آیا این حق را دارید یا نه؟ یعنی اگر آنها شما را زدند حق ندارید استفاده بکنید!
بحث چهارم: حکم استفاده در مقام دفاع
در مقام دفاع آیا حق دارید استفاده بکنید؟ یک وقت مقابل به مثل است یک وقت نه مقابل به مثل نیست ولی طوری هست که کیان اسلام، بیضه ی اسلام و دفاع از اسلام منوط است به استفاده از این سلاح ها، آیا جایز است در مقام دفاع از اسلام ما اینها را استفاده بکنیم؟
بحث پنجم: حکم استفاده در مقام جهاد ابتدایی
بحث بعدی حکم استفاده از اینها در مقام جهاد ابتدایی است، پس بنابراین بحث های مختلفی از نظر فقهی راجع به ساخت تجهیزات غیر متعارف باید مطرح بشود هم ساختش، هم نگهداری و خرید و فروشش، هم به کارگیری در مقام مقابله به مثل، هم به کارگیری در مقام دفاع، هم به کارگیری در مقام جهاد ابتدایی، پس اینها بحثهای فقهی است که در ذیل همین «قدرت سخت» باید از نظر فقهی مورد بررسی قرار بگیرد.
ما مطلع بحث را که إن شاء الله تعالی وارد این بحث های فقهی بشویم آیه کریمه زیر قرار می دهیم:
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ﴾[1] ، در این آیه کریمه که به نظر ما راجع به «قدرت نرم» نیست، راجع به «قدرت سخت» است، دیدیم برخی از مفسرین مانند صاحب فرقان گفتند: این آیه هم شامل قدرت سخت می شود و هم شامل قدرت نرم می شود.[2]
قول مختار
ولی ظاهرا این آیه کریمه فقط راجع به «قدرت سخت» است؛ به خاطر همان عبارت «تُرْهِبُونَ» که می فرماید: در دشمنان ترس ایجاد بکنید و «قدرت نرم» ترس ایجاد نمی کند، قدرت نرمی که مثلا شما بروید در میان آنها کم کم افکارتان را نشر بدهید معمولا در ظاهر ترس ایجاد نمی کند، این آیه قدرتی را بحث می کند که در دل دشمنان ترس ایجاد بکند. پس این آیه کریمه مربوط به إعداد قوّتی هست که آن قوت ترس ایجاد بکند و آن «قدرت سخت» است.
البته برخی از قدرت های نرم هم ترس ایجاد می کند مانند اجتماعات و به دست آوردن دانش و تکنیک بالا، نه دانشی که مستقیما در این راه به کار می گیرد، بلکه دانش عام، مثلا دولت تکنیکش بالا برود این ممکن است ترس ایجاد بکند، و لذا دیدید که دیروز آن ملعونین آمدند یک دانشمند شیمی را در سوریه ترور کردند[3] ، پس بنابراین اینها می ترسند، علم در یک کشور پیشرفت بکند اینها می ترسند پس ممکن است اینها را هم اضافه کنیم که برخی از قدرت های نرم هست که ارهاب ایجاد می کند، ولی آن ارهاب در اصل مربوط به قدرت سخت است و لذا این آیه در اصل مربوط به قدرت سخت می شود، بله ممکن است برخی از موارد قدرت نرم هم به آن اضافه بشود، همین مثال اجتماعات یا تکنیک بالا برود اینها قدرت نرم هستند ولی در حقیقت اینها هم ممکن است ترس ایجاد بکند.
پس در درجه اول چیزی که موجب ارهاب است «قدرت سخت» است، اما «قدرت نرم» هم همیشه یکنواخت نیست، ممکن است یک قسمی از قدرت نرم باشد که مثل یمنی ها مثلا صدها هزار نفر روزهای جمعه در صنعا به خیابان می آیند، می بینید که این کار حالت بازدارندگی نسبت به دشمنان ایجاد کرده است، فلذا می بینید که دشمنان به آنجا خیلی نمی توانند تعرض بکنند؛ چون می بینند که همه مردم یکصدا هستند، و همین اتحاد هم موجب پیروزی انقلاب اسلامی ایران شد، دشمنان دیدند که همه مردم به میدان آمدند و یک صدا «الله اکبر» و «مرگ بر شاه» می گویند، این باعث شد که در حکومت طاغوت خوف ایجاد بشود، پس «قدرت نرم» اقسامی دارد و یکنواخت نیست، یک قسمش ممکن است به همین قدرت سخت ملحق بشود، بله این را می پذیریم قدرت سخت محوری است، اصلا در کل قدرتها «قدرت سخت» قدرت محوری هست، و ارتکاز و انصراف هم بیشتر به آن کمک می کند، ولی وقتی دقت می کنیم می بینیم که قطعا برخی از قدرت های نرم هم به آن ملحق می شوند.
یک نقطه ای که راجع به آیه هست ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾[4] ، چرا به پیامبر (ص) خطاب نکرد به همه مسلمین و مومنین خطاب کرد؟ در حالی که إعداد و آمادگی وظیفه حکومت است و جا داشت به حاکم خطاب می کرد نه به همه مومنین؟ این یک نقطه ای هست که در تفاسیر هم به این مطلب پرداختند.
نظر و نکته مهم مرحوم علامه طباطبایی
و الذي اختاره الله للمجتمع الإسلامي بما أنزل عليهم من الدين الفطري الذي هو الدين القيم هي الحكومة الإنسانية التي يحفظ فيها حقوق كل فرد من أفراد مجتمعها، و يراعى فيها مصلحة الضعيف و القوي و الغني و الفقير و الحر و العبد و الرجل و المرأة و الفرد و الجماعة و البعض و الكل على حد سواء دون الحكومة الفردية الاستبدادية التي لا تسير إلا على ما تهواه نفس الفرد المتولي لها الحاكم في دماء الناس و أعراضهم و أموالهم بما شاء و أراد، و لا الحكومة الأكثرية التي تطابق أهواء الجمهور من الناس و تبطل منافع آخرين و ترضي الأكثرين (النصف+ واحد) و تضطهد و تسخط الأقلين (النصف- واحد).
و لعل هذا هو السر في قوله تعالى: ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾ حيث وجه الخطاب إلى الناس بعد ما كان الخطاب في الآيات السابقة موجها إلى النبي ص كقوله: ﴿فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ﴾[5] ، و قوله: ﴿فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ﴾[6] ، و قوله: ﴿وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَبَقُواْ﴾[7] ، و كذا في الآيات التالية كقوله: ﴿وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها﴾[8] إلى غير ذلك.
و ذلك أن الحكومة الإسلامية حكومة إنسانية بمعنى مراعاة حقوق كل فرد و تعظيم إرادة البعض و احترام جانبه أي من كان من غير اختصاص الإرادة المؤثرة بفرد واحد أو بأكثر الأفراد. [9]
ایشان نظرشان این است که اسلام نه «حاکمیت اکثریت» را مطرح می کنند که نصف به علاوه یک بر مقدرات همه حاکم باشند و آنها باید همه وظایف را انجام بدهند نه این را می پذید؛ و نه «حاکمیت استبدادی» که یک نفر به جای همه تصمیم بگیرد را می پذید، بلکه مدل حاکمیتی اسلام طوری هست که گویا اداره جامعه بر دوش همه است، البته این را باید چطوری تطبیق کرد و در عمل چگونه اجرا کرد آن یک بحث دیگری است، ولی نظر ایشان این است که می فرمایند: چون اسلام نه آن مدل اکثریت را قبول دارد؛ نه مدل استبداد را قبول دارد، و لذا نه خطاب به اکثریت است و نه خطاب به شخص است، خطاب به همه هست.
پس سِرّ اینکه اسلام خطاب را به همه قرار داده این است که اسلام حکومتش نه استبدادیه؛ و نه بر مبنای اکثریت؛ این یک نقطه ای است که راجع به این آیه قابل توجه است. و می بینیم در خیلی از موارد اصلا خطاب به فرد نیست بلکه به کل مجتمع هست.
بررسی مفردات آیه
بیان مرحوم علامه طبرسی
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾ هذا أمر منه سبحانه بأن يعدوا السلاح قبل لقاء العدو، ومعناه: وأعدوا للمشركين ما قدرتم عليه مما يتقوى به على القتال من الرجال وآلات الحرب.
وروى عقبة بن عامر عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم: أنّ القوّة الرمي، وعلى هذا فيكون معناه: أنه من القوة.
وقيل: إن القوة اتفاق الكلمة، والثقة بالله تعالى، والرغبة في ثوابه.
وقيل: القوة الحصون، عن عكرمة. [10]
معنای «قوّه»
در ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾ مراد از این «قوه» چیست؟ احتمالات مختلفی مطرح شده است:
احتمال اول: سرباز و سلاح
مراد سرباز و آلات حرب یعنی اسلحه است. و ﴿مِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ﴾ هم داخل همان «قوه» می شود یعنی ذکر الخاص بعد العام است، این ﴿مِّن قُوَّةٍ﴾ در درجه اول گفتند: شامل آلات حرب و سرباز است البته سرباز بالمعنی الاعم که شامل فرمانده هم می شود.
احتمال دوم: تیر اندازی
گفتند: مراد از «قوه» رمی است، یعنی تعلیم تیراندازی و فنون جنگ است، یعنی باید همه مسلمانان فنون جنگ را داشته باشند، همه یک نوع آموزش نظامی ببینند، اینطوری نیست که یک عده ای آموزش ببینند و یک عده ای آموزش نبینند، ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾ یعنی همه باید تیراندازی و فنون جنگ را یاد بگیرید، و روایتی هست که از پیامبر اکرم نقل شده که آن حضرت فرمودند: فَقَالَ النَّبِيُّ (ص): «أَلَا إِنَ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ ثَلَاثاً»[11] ، قوه در این آیه کریمه همان تیراندازی هست یعنی تیرانداز بتواند و بداند که چگونه از اسلحه و احیانا اسلحه های مختلف استفاده بکند، ولی همه یک نوع آموزش نظامی ببینند، مفاد آیه این است، یعنی شما فرض کنید که یک عده سرباز دارید ولی عموم مردم اصلا اهل جنگ نیستند، یا سلاح هم دارید ولی در روز مبادا کسانی نیستند که از آن سلاح به صورت صحیح استفاده بکنند، آنها به چه درد می خورند؟ ولی اگر همه ی مردم آمادگی داشته باشند این می شود: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾.
ما قبلا عرض کردیم: قدرت را گفتند: قدرت واقعی آن قدرتی هست که نفوذ پیدا بکند و بتواند در اراده طرف مقابل اثر گذار باشد، و الا قدرتی هست که فقط مقدمات قدرت هست و آقای مورگنتا و غیر مورگنتا آن را قدرت حساب نکرد، قدرت آن است که تاثیرگذار هم باشد قدرت غیر تاثیرگذار قدرت نیست، و لذا در این حدیث شریف که می فرماید: «الرمی» همان قدرت تاثیرگذار مراد است، اگر قدرت به حد تاثیرگذاری رسید آن مهم است و ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾ یعنی قدرتِ تاثیرگذار داشته باشد.
احتمال سوم: اتفاق الکلمة و الثقة بالله و الرغبة فی صوابه
همان افزایش ایمان که اتفاق الکلمة و وحدت و الثقة بالله یعنی اطمینان و توکل بر خدای متعال و تقویت ایمان، گفتند: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾ این جهات است.
قول مختار
عرض کردیم که چون ﴿تُرْهِبُونَ﴾ دارد نمی شود این احتمال را به تنهایی پذیرفت، بله آن «وحدت کلمه» شاید باعث ایجاد ترس بشود، اما موارد دیگر مثل ایمان بالا و اینها معلوم نیست «ارهاب و ترس» را ایجاد بکنند، اما اگر ایجاد بکنند بله آنهم داخل است، اگر آن سربازان مومن، فداکار و مصمم دارای عزم و اراده و یقین باشند، قطعا خیلی کارساز هستند نسبت به انسانهایی که فقط متکی به اسلحه هستند.
احتمال چهارم: حصون و دژها
گفتند: مراد از ﴿مِّن قُوَّةٍ﴾، حصون، دژها و سنگرهایی هست که می سازند به طوری که دشمن نتواند در آن سنگرها نفوذ پیدا بکند، به عبارت دیگر تقویت بنیه دفاعی هست که قلعه ها و سنگرها و دژهای محکمی در موارد و مواقع و مکانهای حساس که در اطراف مرزها ساخته می شود تا دشمن نتواند نفوذ بکند، و مثل پدافند هوایی و امثال اینها که در حقیقت همان حصونند، پس ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾ یعنی در دفاع، قوی باشید.
حدیث من لا یحضر
حدیثی در من لا یحضره الفقیه هست که می فرماید:
وَ قَالَ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ﴾ قَالَ: مِنْهُ الْخِضَابُ بِالسَّوَادِ، الحدیث.[12]
یعنی جنگجو اگر پیر است با رنگ سیاه خضاب بکند تا پیر دیده نشود بلکه جوان دیده بشود، این هم فرمودند إعداد است یعنی سربازان ما پیر نیستند و جوان هستند البته الان ریش ها را می تراشند و دیگر اصلا مشخص نمی شود، یعنی قدرت تبلیغاتی و ظاهرسازی را هم شما انجام بدهید. پس طبق این روایت اینکه خضاب یک نمایش قدرت آمیزی هست این هم داخل ﴿مِّن قُوَّةٍ﴾، هست. پس ما قوه را باید فراگیر معنا بکنیم یعنی هر چیزی که دشمن را بترساند، قدرت واقعا اسلحه باشد یا قدرت هایی که در پیرامون آن هست.
حدیث عیاشی
در تفسیر عیاشی هم حدیثی آمده:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ: ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾ قَالَ: سَيْفٌ وَ تُرْسٌ.[13]
امام علیه السلام می فرماید: شمشیر خوب و سپر، قوه هستند، اینکه روشن است و داخل همان احتمال اول می شود که اسلحه هست.
حدیث علی بن ابراهیم
﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾ قال: السلاح.[14]
در تفسیر علی ابن ابراهیم هم ﴿مِّن قُوَّةٍ﴾ را سلاح معنی کرده است که همان معنای اولی می شود.
پس بنابراین معنا و تفسیر ظاهری و أوّلی آیه کریمه: ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾ قطعا شامل آماده نمودن سرباز و اسلحه هست، در مرتبه بعدی آموزش نظامی فراگیر به همه، و در مرتبه بعدی شامل همه مواردی که در دل دشمن ترس ایجاد می کند می شود.
در این آیه کریمه ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ﴾[15] یک معنای قوی هست که در هیچ یک از آیات قرآن به این قوت ما سراغ نداریم، یعنی هرچه می توانید باید قوه و قدرت آماده بکنید، شما یک موضوع دیگری در قرآن بیاورید که با این شمول و به این قوت و به این شدت یک واجبی را به عهده مسلمین گذاشته باشد، و آیه ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ﴾[16] هم در زمینه ی توحید است، یعنی توحیدتان باید در حد بالا باشد، و در اموری که مربوط به اداره جامعه هست مهمترین مسئله همین إعداد عُده و صرف قدرت در این زمینه هست.