1404/08/11
بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیّه / اصل استصحاب / بررسی صحیحه دوم زرارة در کلام مرحوم امام (ره)
فرمایش حضرت امام (ره) در دلالت صحیحه دوم زراره بر حجّیّت استصحاب
بحث در صحیحه دوم زراره است که کلام حضرت امام (رضوان الله علیه) را در این رابطه که این روایت شریفه به چه نحو دلالت بر حجیت استصحاب دارد. خب، عمده محل استدلال این روایت، آن فراز سوم و ششم آن است. در این فراز سوم، حضرت امام میفرمایند که چند تا احتمال است. حالا آن فراز را عرض میکنم. راوی میگوید که من گمان کردم که این نجاست، به لباسم اصابت کرد و یقین پیدا نکردم؛ نگاه کردم، چیزی را ندیدم. نماز خواندم، در لباس دیدم. حضرت فرمودند که آن نجاست را بشوی و نمازت را اعاده نکن. سؤال میکند که چرا؟ حضرت میفرمایند که «لِأَنَّکَ کُنْتَ عَلَى یَقِینٍ مِنْ طَهَارَتِکَ ثُمَّ شَکَکْتَ»؛ یقین بر طهارت داشتی و شک کردی که این طهارت هست، «فَلَیْسَ یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تَنْقُضَ الْیَقِینَ بِالشَّکِّ أَبَداً»؛ هیچگاه آن یقین به طهارتت را به شک در آن نقض نکن و نماز را اعاده نکن. نمازت صحیح است.
تبیین احتمالات چهارگانه در فهم روایت
چهار تا احتمال، حضرت امام در این عبارت میدهند که بررسی میکنند که کدام از این احتمالات با این روایت منطبق است. احتمال اینکه بعد از ظن به اصابه و نگاه کردن و ندیدن، این بدون اینکه علم یا اطمینان به نجاست پیدا بکند با نگاه کردن، این نماز را میخواند. وقتی که نماز را خواند، نجاست را میبیند و علم پیدا میکند به اینکه مظنون بوده و اینکه نمازش در نجاست واقع شده. این احتمال اول را بعداً ایشان تقویت میکنند. دوم اینکه بگوییم ظن به اصابت پیدا کرد و نظر کرد و احتمال داد که نجاست بعد از نماز حادث شده و اینکه باز احتمال میداد که در نماز این واقع شده. حضرت میفرمایند که به این احتمال، اعتنا نکن.
پرسش: بعد از نماز حاصل شده؟ چون این میگوید که فرض این است که وسط نماز حاصل شده.
پاسخ: احتمال میدهد دیگر. احتمالات است دیگر.
پرسش: وسط نماز متوجه شده یعنی چه بعد از نماز حادث شده باشد؟
پاسخ: یعنی نجاست بعد از نماز آمده. احتمال میدهد. این نگاه میکند و نمیبیند.
پرسش: نمازش را شروع میکند به خواندن؟
پاسخ: بله، نماز را میخواند بعد میگوید «فَرَأَیْتُ فِیهِ». این «فَرَأَیْتُ فِیهِ»، یعنی این بیان... احتمال دوم اینکه این بعد از نماز، احتمال میدهد که این بعد از نماز آمده.
پرسش: فرض راوی مگر این نبوده که وسط نماز... [نامفهوم] حضرت میفرمایند که اعاده لازم نیست.
پاسخ: بله.
پرسش: بعد از نماز انگار مثلاً یک نماز دیگر؟
پاسخ: ظهور روایت این است که در نماز این را میبیند. بعد حضرت میفرمایند که اعاده نکن. اما این احتمالات است که ایشان میدهد که...
پرسش: [نامفهوم] در نص روایت فاصله داشته باشیم که... [نامفهوم] نمیدانم حالا... [نامفهوم]
پاسخ: بله خب، حالا این را ایشان دیگر دارند میفرمایند. احتمال دوم است.
بررسی احتمالات و ارتباط آن با قاعده «یقین»
احتمال سوم اینکه این علم پیدا میکند به اینکه نجاست نیست؛ وقتی که نماز خواند، علمش مبدل میشود به اینکه این نجاست از اول امر بوده. یعنی وقتی که نگاه میکند علم به عدم نجاست دارد. «ثُمَّ صَلَّیْتُ فَرَأَیْتُ فِیهِ»؛ اینجا علم به عدم نجاست پیدا میکند و بعد از نماز علمش مبدل به علم به اینکه نماز در نجاست واقع شده است. احتمال چهارم هم این است که علم به عدم نجاست پیدا میکند با اینکه احتمال میدهد که بعد از نماز این حادث شده و اینکه در نماز این نجاست، خلاصه آمده. منتها ایشان میفرمایند که اینکه حضرت جواب را اینطوری فرمودند که «لِأَنَّکَ کُنْتَ عَلَى یَقِینٍ مِنْ طَهَارَتِکَ»، این با احتمال سومی منافات دارد که علم به عدم نجاست پیدا بکند وقتی که میبیند. علم به عدم نجاست پیدا میکند؛ وقتی که نماز خواند، این علمش مبدل به علم به وقوع نماز در نجاست میشود. و احتمال چهارمی را هم ایشان میفرمایند که بر قاعده یقین منطبق میشود؛ که علم به عدم نجاست پیدا میکند، بعدش احتمال میدهد که این نجاست بعد از نماز آمده. یعنی شک در همان مورد...
پرسش: فرمودید وسط نماز... [نامفهوم] احتمال چهارم.
پاسخ: نه... علم به عدم نجاست پیدا میکند وقتی که دید. وقتی که دید، علم به عدم نجاست. وقتی که نماز خواند این علمش مبدل به ضدش میشود.
چهارمی این است که علم به عدم نجاست پیدا میکند وقتی که میبیند. وقتی که نماز خواند احتمال میدهد که این نجاست در حال نماز حادث شده. که ایشان میفرماید که با قاعده یقین این منطبق است که شک به خود آن مورد یقین میکند.
پرسش: احتمال میدهد که وسط نماز عارض شده...
پرسش ۱: بعد از نماز... [نامفهوم]
پرسش ۲: خب باشد، مقصودم این است که منطبق بر قاعده استصحاب نیست...؟
پاسخ: قاعده یقین است دیگر. وقتی که نگاه میکند علم به عدم نجاست پیدا میکند، بعد از نماز احتمال میدهد که آن خلاصه بعد از نماز این حادث شده و احتمال هم این است که در خود نماز. یعنی این شک به خود علم به عدم نجاست در نماز میخورد که نکند در نماز آمده.
پرسش: نمیگوید که آن یقین قبلی اشتباه بوده. میگوید وسطش ایجاد شده.
پرسش: شک [نامفهوم] مشکل ندارد. [حرف در حرف است]
پرسش: الآن این میشود قاعده یقین؟ این فرمایشاتی که شما میفرمایید... [نامفهوم]
پاسخ: این را اولاً ایشان میفرمایند. میفرمایند که حالا این را به قاعده یقین حملش بکنیم بعید است. این احتمال چهارم به این صورت است دیگر؛ که ما به قاعده یقین این را حملش بکنیم. میفرمایند که چون اگر علم برایش آمده بود، خب باید سؤال میکرد که به هر حال در حکم این دخالت دارد و اینکه بگوییم از موضوع غافل شده و اینها، خلاف اصل است و علاوه بر اینکه «فَلَیسَ یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تَنْقُضَ» ظهور دارد بر اینکه شک با یقین هر دو فعلیت دارد، نه اینکه این شک به خود یقین بخورد.
اجمال روایت و پاسخ به اشکال تمسّک به قواعد دیگر
بنابراین ایشان میفرمایند که این «لا تنقض»، با فراز ششم منطبق است؛ دلالت بر قاعده یقین ندارد. پس این دو تا احتمال اول میماند که ما به روایت بزنیم. که احتمال اول این است که در خود نماز اطمینان به اینکه نجاست در نماز خلاصه واقع شده باشد پیدا نمیکند. احتمال را میدهد که نماز در نجاست باشد. در عین حال، حضرت میفرمایند که تو استصحاب بکن.
خلاصه ایشان میفرمایند که روایت از این نظر مجمل است. منتها اجمال، ضرر نمیزند به استناد به این قاعده و ظهور در آن احتمال اولی دارد. حالا اگر کسی اینجا اشکال بکند که حضرت علاوه بر استصحاب، به قاعده دیگر هم تمسک کردند و آن اقتضاء امر ظاهری، اجزاء است یا اینکه احراز طهارت شرط است؛ همان بیاناتی که مرحوم آخوند بیان کردند؛ یا احراز نجاست مانع است نه نفسش. ایشان میفرمایند که این اشکال، اشکال درستی نیست. خلاصهاش میخواهند بفرمایند که اینکه سؤال میکند که چرا من نباید با اینکه نجاست را دیدم اعاده نکنم... این سؤال، در دو فقره قبلی مطابق با قاعده است... اشکال این است که به هر حال حضرت که دارند اینجا استصحاب را بیان میکنند، این استصحاب با پشتوانه قواعد دیگر دارد این نماز را صحیح میکند؛ و آن اینکه امر ظاهری، اقتضاء اجزاء میکند یا احراز طهارت کافی است یا احراز نجاست مانع است، نه خود نجاست. ایشان میفرمایند که اینکه حضرت فرمودند «لِأَنَّکَ کُنْتَ عَلَى یَقِینٍ مِنْ طَهَارَتِکَ»، این علت آوردن به اینکه واجب نیست اعاده، بعد از اینکه علم به وقوع نماز در نجاست پیدا کرده، این جواز دخول در نماز را دارند حضرت بیان میکنند، نه مسئله عدم اعاده را. یعنی تو جواز دخول در نماز داشتی... این البته خب با استصحاب این نماز صحیح است. نتیجتاً اعاده صحیح نیست. اعاده لازم نیست.
مقایسه با فروض قبلی و توسعه در طهارت
بنابراین ایشان میفرمایند که آنی که ما از این روایت میفهمیم با ملاحظه با آن دو فراز قبلی، که دو فراز قبلی اینگونه بود که آنها موافق با قاعده بود. طرف حکمش شستن بود، فراموش کرده بود یا اینکه در نماز آن را دیدش.
صورت دوم این است که: «قُلْتُ فَإِنِّی لَمْ أَکُنْ رَأَیْتُ مَوْضِعَهُ وَ عَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَیْهِ فَلَمَّا صَلَّیْتُ وَجَدْتُهُ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ تُعِیدُ». یعنی در این دو صورت قبلی، علم به وقوع نجس... وقوع نماز در نجس از ابتدا پیدا نکرد. این قاعده این است. بله ببخشید... حکم به اینکه نمازت باطل است از ابتدا داشته. در دو فراز قبلی. اما در اینجا حکم به اینکه نماز در نجاست انجام شده نبوده. در واقع این تعلیل، دارد ایشان این را بیان میکند؛ این تعلیل برای این است که میخواهند توسعه بدهند در این طهارت. که این طهارتی هم که در آن با یقین آمدی، این هم قابل پذیرش است. بنابراین جواب امام در اینجا چون به هر حال حکم به عدم اعاده کردند، این بیانگر این است که حضرت دارند با حجیت استصحاب توسعه میدهند آن احکام واقعی را. که طهارت شرط است، اینجا فرمودند همین که احراز طهارت بکنی کافی است. در واقع بحث احراز را ایشان اینجا نیاوردند ولی نتیجتاً همان احراز است؛ یعنی توسعه در طهارت، که این توسعه در طهارت احکام اولیه را قید میزند و حاکم میشود. نتیجتاً این تعلیل راجع به این انشاء است که این خلاصه نمازت به هر حال طهارت را دارد.
جمعبندی بحث
بنابراین اینجا نمیخواهند حضرت بفرمایند که طهارت واقعی شرط است؛ میخواهند با استصحاب فقط بیان بکنند که همین که با طهارت شروع در نماز کردی و حکم اولیهات جواز ورود در نماز بوده، همین کافی است. برخلاف دو صورت قبلی، که دو صورت قبلی، جواز ورود در نماز نداشته، لذا حضرت دارند آن را بیان میکنند؛ آن طبق قاعده است. اما اینجا نه، قاعده به این صورت است که تو با طهارت شروع کردی دیگر لازم نیست. با اینکه الان فهمیدی که نجاست در نماز واقع شده، همان را ادامه بده؛ دارد توسعه میدهد در این طهارت. بنابر مانعیت نجاست هم ایشان یک جوابی دارند که حالا با اشکال دیگری که اینجا مطرح میکنند و آن اشکال را جواب میدهند، انشاءالله جلسه آینده عرض خواهیم کرد.