99/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
/ گونه شناسی روایات آخر الزمانی ابو هریره/شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان
موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان / گونه شناسی روایات آخر الزمانی ابو هریره/
بحث ما پیرامون نمونههای روایات ابو هریره در مباحث مهدویت بود، به روایتی رسیدیم که صحیح بخاری آن را نقل میکند که تحت عنوان ( لا تقوم الساعة ) بود که ظاهرا این روایت هیچ ارتباطی به قضایای مهدویت ندارد و اوضاع بد امنیتی و روآوردن مردم به دنیا در این روایت ترسیم شده است سپس اتفاقاتی که در آن ایام در عالم تکوین خواهد افتاد، را بیان میکند. ما بخشی از این روایت را نقل کردیم و گفتیم این روایت به این نص هیچ یک از کتابهای حدیثی ما نقل نشده و به آن اعتنا نکردند.
ادامه روایت نوزدهم به نقل از بخاری:
و حتّى يمرّ الرّجل بقبر الرّجل فيقول: يا ليتني مكانه، و حتّى تطلع الشّمس من مغربها، فإذا طلعت و رآها النّاس يعني آمنوا أجمعون، فذلك حين لا ينفع نفسا إيمانها لم تكن آمنت من قبل أو كسبت في إيمانها خيرا، و لتقومنّ السّاعة و قد نشر الرّجلان ثوبهما بينهما فلا يتبايعانه و لا يطويانه، و لتقومنّ السّاعة و قد انصرف الرّجل بلبن لقحته فلا يطعمه، و لتقومنّ السّاعة و هو يليط حوضه فلا يسقي فيه، و لتقومنّ السّاعة و قد رفع أكلته إلى فيه فلا يطعمها.[1]
« مردم از زندگی بیزار میشوند یعنی امید به زندگی دیگر ندارند و همیشه آرزوی مرگ دارند، تا اینکه خورشید از مغرب طلوع کند.[2] و هنگامی که طلوع کند همه میبینند یعنی همه ایمان میآورند.[3] و آن هنگامی است که ايمان كسى كه از پيش ايمان نياورده يا در ايمان خود كسب خير و سعادت نكرده باشد سود نبخشد.[4] و هر آینه قیامت بپا شود و پارچهفروش پارچهاش را پهن کرده تا خریدار ببیند پس به خرید و فروش نمیرسد و به جمع کردن هم نمیرسد و هر آینه قیامت بپا شود و مرد شیری که از حیوانش دوشیده در دست دارد نمیرسد که بخورد و هر آینه قیامت بپا شود و مرد در حال ماله کشی حوض آب است، نمیرسد که آن را آبگیری کند و هر آینه قیامت بپا شود و شخصی لقمه را از ظرف غذا برمیدارد که دهانش بگذارد و نمیرسد که آن را بخورد.»
این روایتی است که بخاری از ابو هریره نقل کرده است البته ممکن است بعضی از مضامین آن در روایات دیگر هم باشد.
روایت بیستم:
روایت بعدی را ثوبان نقل میکند، ثوبان غلام پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله است، پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله او را خرید و فرمود: من تو را آزاد میکنم، میخواهی بمان میخواهی نزد فامیلت برگرد و او نزد پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله ماند. عامه او را خیلی مدح میکنند. او خانههایی در مدینه و شام خرید و خانههایی هم داشت. از نظر ما ثوبان معلوم الحال نیست، نمیدانیم چقدر اعتبار دارد ولی از نظر عامه او خادم پیامبر و صحابی است. اصل این روایت را هر که نقل کرده از ثوبان نقل کرده مگر در غایة المقصد نور الدین حیدری در جلد 4 صفحه 243 که این روایت را از ابو هریره نقل میکند، میگوید: من نشسته بودم که پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله خطاب به ثوبان کرد و فرمودند:
يوشك أن تداعى عليكم الأمم من كلّ أفق، كما تداعى الأكلة على قصعتها، قال: قلنا: يا رسول اللّه، أمن قلّة بنا يومئذ؟ قال: أنتم يومئذ كثير، و لكن تكونون غثاء كغثاء السّيل، ينتزع المهابة من قلوب عدوّكم، و يجعل في قلوبكم الوهن. قال: قلنا: و ما الوهن؟ قال: حبّ الحياة و كراهية الموت.[5]
« نزدیک است که امتها علیه شما از سراسر دنیا همدست شوند، همچنان که خورندگان بر ظرف غذا همدست شوند. گفتیم: ای رسول خدا، آیا آن روز از کمی جمعیت ما است؟ فرمود: شما در آن روز در کثرت هستید، و لکن شما مانند غثاء (کف روی آب، خاشاک) روی سیل هستید، ترس از قلوب دشمنان شما کنده شده و در قلوب شما وهن قرار داده شده است. گفت: گفتیم: وهن چیست؟ فرمود: حب حیات و کراهت مرگ.»
این روایتی است که ثوبان نقل میکند ولی نور الدین هیتمی از ابو هریره نقل میکند البته کمی تفاوت دارد. این روایت یک منبع شیعی ندارد البته ممکن است مطلب درستی باشد. طیالسی این روایت را نقل میکند بعد از او احمد نقل میکند.
منابع روایت:
مسند الطيالسي: ص 133 ح 992
مسند أحمد: ج 5 ص 278
سنن أبي داود: ج 4 ص 111 ح 4297
أمالي الشجري: ج 2 ص 273
اما منابع ما این روایت را نقل نکردند.
روایت بیست و یکم:
عن ابی هریرة قال رسول الله صلیالله علیه و آله: « إنّ الإيمان بدأ غريبا، و سيعود كما بدأ، فطوبى يومئذ للغرباء إذا فسد النّاس، و الّذي نفس أبي القاسم بيده، ليأرزنّ الإيمان بين هذين المسجدين كما تأرز الحيّة في جحرها »[6]
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: « بدرستی که ایمان غریبانه شروع کند و باز هم غریبانه میشود (یعنی اهل دین و متدینین کم میشوند)، پس در آن روز خوشا به حال غرباء زمانی که مردم فاسد شوند، قسم به کسی که جان ابو القاسم در دست او است، ایمان بین این دو مسجد چنبره میزند همانگونه که مار در لانه خودش چنبره زند.»
این روایتی است که دو نفر از پیامبر صلیالله علیه و آله نقل کردند یکی عبد الله و دیگری ابو هریره. این روایت ده صفحه مدرک دارد و یک صفحه مدرک از شیعه دارد، تقریبا نظیر همان است اما طریق از خاصه است، راوی آن امیر المومنین علیهالسلام است. اساسا روایت را ابن حماد نقل میکند بعد او ابن ابی شیبه نقل میکند و بعد او هم احمد به پنج طریق این روایت را نقل میکند. اما از شیعه اولین کتابی که این روایت را نقل میکند جعفریات است، بعد از آن کمال الدین البته عبارات کمی فرق میکند، بعد از آن هم عیون اخبار الرضا علیهالسلام، بعد از آن نوادر راوندی، عوالی اللئالی، بحار الانوار ، منتخب الاثر
تقریبا این روایت مقبول واقع شده است ولی آن روایتی که از طریق ما است از امیر مومنان علیهالسلام نقل شده است و آن روایتی که از طریق عامه است از ابو هریره نقل شده است. مضمون روایت مورد تأیید است.