« فهرست دروس
درس مهدویت استاد نجم‌الدین طبسی

99/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

/ گونه شناسی روایات آخر الزمانی ابو هریره/شاخصه‌های ظهور و حکومت امام زمان

موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان / گونه شناسی روایات آخر الزمانی ابو هریره/

 

بحث ما پیرامون روایات ابو هریره بود و عرض کردیم سنخ روایات ایشان با روایات اهل بیت علیهم‌السلام نمیسازد. روایات او رد گم کنی و پاک کردن صورت مسأله و بها دادن و محوریت دادن به غیر حضرت مهدی علیه‌السلام است یعنی تا اینجا که ما روایات او را بررسی کردیم، روایات خیلی شسته و صاف نیست یعنی کسی اگر این روایات را بخواند به مهدویت اعتقاد پیدا نمیکند بلکه به محوریت شخصی دیگر مانند حضرت عیسی علیه‌السلام اعتقاد پیدا میکند، روایات او غالبا بوی تفکر مسیحیت میدهد و گرفته شده یا متاثر از فکر مسیحیت است. البته بعضی روایات او هم بد نیست.

روایت بعدی روایتی است که هم از ابو هریره و هم از ابو سعید خدری نقل شده است و مضمون آن مشکلی ندارد هر چند در کتب شیعه کمتر به آن بها داده شده است.

روایت پانزدهم:

(المعجم الأوسط للطبراني: ج 6 ص 193 ح 5402) حدثنا محمد بن أحمد بن أبي خيثمة، قال: حدثنا أبو يزيد الحرمي، قال: حدثنا محمد بن مروان، عن هشام بن حسّان، عن محمد بن سيرين، عن أبي هريرة، أن رسول اللّه صلی‌الله علیه و آله قال: تنعم أمّتي في زمن المهديّ نعمة لم ينعموا مثلها قطّ، ترسل السّماء عليهم مدرارا، و لا تزرع الأرض شيئا من النّبات إلّا أخرجته، و المال كدوس، يقوم الرّجل فيقول: يا مهديّ أعطني، فيقول: خذ.[1]

پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: « امت مرا در زمان مهدی چنان نعمت در بر میگیرد که سابقه نداشته است، آسمان بر آنها باران پی در پی میبارد، و زمین دیگر لم یزرع و از کشت افتاده نیست، و اموال متراکم است (اموال زیاد است و کسی نیست تحویل بگیرد)، شخصی میایستد و میگوید: ای مهدی به من عطا کن پس میفرماید: بگیر.»

این مضمون مضمون گویایی است، به نقل فتن ابن حماد این متن را ابو سعید خدری نقل میکند، طبرانی همین روایت را در معجم اوسط از ابو هریره نقل میکند البته کمی تفاوت دارد، در آن است:

يكون في امتي المهديّ إن قصر فسبع، و إلّا فثمان، و إلّا فتسع، تنعم امّتي فيه ... و لا تدّخر ... النبات و المال ... خذه‌. « مهدی در امت من خواهد بود، اگر مدت حکومت او کوتاه باشد هفت سال است و الا هشت سال و الا نه سال، امت من در آن متنعم میشوند»

این روایتی است که ابو هریره نقل میکند و در بین کتب اهل سنت نقل کردند و مضمون آن هم برای ما مشکلی ندارد اما مصدر شیعی ندارد، اولین کسی که از شیعه این روایت را نقل کرده ابن طاووس است و ابن طاووس هم تصریح میکند که از فتن ابن حماد است، بعد از او هم کشف الغمة نقل میکند و تصریح میکند که از بیان شافعی است و بعد از آن هم بحار الانوار نقل میکند و تصریح میکند که از کشف الغمة است پس این روایت با اینکه مضمون آن مشکلی ندارد اما اصلا مصدر شیعی ندارد بله مرحوم نجفی در احقاق الحق در یازده جای احقاق الحق جلد 29 این روایت را نقل میکند اما در هر جا از یک کتاب اهل سنت نقل میکند. آیة الله صافی هم در منتخب الاثر از ابن طاووس نقل میکند پس این روایت هیچ منبع شیعی ندارد. ولی الحمد لله به روایتی از ابو هریره برخورد کردیم که مشکل متنی ندارد.

روایت شانزدهم:

(صحيح مسلم: ج 2 ص 701 ب 17 ح 1013) حدّثنا واصل بن عبد الأعلى، و أبو كريب، و محمد بن يزيد الرفاعي- و اللفظ لواصل-، قالوا: حدّثنا محمد بن فضيل، عن أبيه، عن أبي حازم، عن أبي هريرة، قال: قال رسول اللّه صلی‌الله علیه و آله تقي‌ء الأرض أفلاذ كبدها، أمثال الأسطوان من الذّهب و الفضّة، فيجي‌ء القاتل فيقول: في هذا قتلت، و يجي‌ء القاطع فيقول: في هذا قطعت رحمي، و يجي‌ء السّارق فيقول: في هذا قطعت يدي، ثمّ يدعونه فلا يأخذون منه شيئا.[2]

پیامبرصلی‌الله علیه و آله فرمود: « زمین هر ثروتی درونش دارد از طلا و نقره مثل سطونهایی بیرون بریزد. قاتل خودش به صراحت میگوید: به خاطر این بی گناهی را کشتم و قاطع رحم میگوید: به خاطر این قطع رحم کردم و سارق میگوید: به خاطر این دستم قطع شد. سپس هر سه را فرا میخوانند؛ ولی چیزی نمیگیرند.»

اولین مدرک این روایت صحیح مسلم است و ترمذی هم نقل میکند و مسند جامع نیز نقل کرده است.

در اینجا یک تعلیقهای است که این احادیث دلالت بر این دارد که امام عصر علیه‌السلام با دشمنان اسلام با وسایل عادی و طبیعی وارد معرکه میشود هر چند تاییدات الهی هم به دنبال دارد « منصور بالرعب منصور بالملائکة »، حال که طبق روال عادی وارد جنگ میشود نیاز به مسائل مالی و تدارکات و خرج دارد، وقتی که شرایط اینگونه شد یحرم علی کل ذی کنز کنزه یعنی هیچ کس حق تصرف در گنجش را ندارد.

بعضی میخواهند بگویند این قضیه ثروتها بعد از مرحلۀ پیروزیها است یعنی مرحله جنگها به همه اینها نیاز داریم یعنی میخواهد تقسیم بکند، قبل از مرحله پیروزی و بعد از مرحله پیروزی، قبل از مرحله پیروزی اصلا ممنوع است کسی در گنج خودش تصرف بکند، بعد که جنگها تمام شد و مرحله آبادانی و احیا و سازندگی شروع شد وضع به اینجا میکشد که بالاخره این گنجها مانند کوه عظیم جمع میشود، امام میفرماید: تعالوا الی ما قطعتم فیه ارحام؛ « بیائید به سوی آنچه به خاطر آن قطع صلۀ رحم کردید» یک چنین مضمونی است اما برخی میخواهند بگویند این بعد از پایان جنگ است.

روایت هفدهم:

يخرج في آخر الزمان خليفة، يعطي المال بغير عدد.[3] « خلیفهای در آخر الزمان خروج میکند که مال را بدون حساب میبخشد.»

عامه این روایت را نقل کردند، ابن حماد از ابو سعید نقل کرده و همین روایت را از جابر نیز نقل کردند، ابن ابی شیبه نقل کرده، احمد نقل کرده، این روایت منابع زیادی دارد اما یا از جابر است یا ابو سعید خدری است فقط جامع الاصول که از کتابهای دست اول نقل میکند این حدیث را از مسلم از ابو هریره نقل میکند، و آن روایت این است:

جامع الاصول: ج 11 ص 84 ح 7891- عن مسلم، عن أبي هريرة، و فيه: «يكون خليفة من خلفائكم في آخر الزمان يحثو المال و لا يعدّه»، و قال: «في رواية: يعطي الناس بغير عدد».[4]

« خلیفهای از خلفای شما در آخر الزمان خواهد بود مال را میدهد و نمیشمارد و گفت: در روایت است: به مردم بیحساب عطا میکند. »

این روایت را جامع الاصول از ابو هریره نقل میکند، این روایت منابع زیادی از عامه دارد چهار صفحه منابع دارد، شیخ طوسی همین روایت را با تفصیلات از ابو سعید خدری نقل میکند و طریقش هم عامی است، روایت این است:

أمالي الطوسي: ص 512 ح 1121- أخبرنا جماعة، عن أبي المفضّل، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن بشّار بن أبي العجوز السمسار، قال: حدثنا مجاهد بن موسى الخنلي، قال: حدثنا عبّاد بن عباد، عن مجالد بن سعيد، عن جبر بن نوف أبي الوداك، قال: قلت لأبي سعيد الخدري: و اللّه ما يأتي علينا عام إلّا و هو شرّ من الماضي، و لا أمر (أمير) إلّا و هو شرّ ممّن‌ كان‌ قبله‌، فقال أبو سعيد: (لو لا ما) سمعته من رسول اللّه صلی‌الله علیه و آله يقول (لقلت) ما يقول، و لكن سمعت رسول اللّه صلی‌الله علیه و آله يقول: «لا يزال بكم الأمر حتى يولد في الفتنة و الجور من لا يعرف غيرها حتى يملأ الأرض جورا، فلا يقدر أحد يقول اللّه، ثم يبعث اللّه عزّ و جلّ رجلا منّي و من عترتي، فيملأ الأرض عدلا كما ملأها من كان قبله جورا، و تخرج له الأرض أفلاذ كبدها، و يحثو المال حثوا، و لا يعدّه عدّا، و ذلك حتى (حين) يضرب الإسلام بجرانه.»[5]

« از جبير بن‌ نوف‌ بن ابى الوداك روايت نموده كه گفت: به ابو سعيد خدرى گفتم: بخدا قسم هر سالى كه بر ما ميگذرد از سال پيش بدتر است و هر اميرى كه بر ما مسلّط ميگردد از امير سابق ظالم‌تر ميباشد. ابو سعيد گفت: آنچه گفتى من از پيغمبر شنيدم، و هم شنيدم كه ميفرمود:

همواره وضع شما چنين خواهد بود تا گاهى كسى در فتنه و جور متولد گردد كه مردم غیر از فرهنگ ظلم و جور چیز دیگری را نشناسد، آنگاه زمين پر از ظلم شود تا وقتی که كسى قدرت ندارد نام خدا را ببرد. سپس خداوند عزّ و جلّ مردى از من و از اهل بيت مرا برانگیزد و او زمين را پر از عدل نمايد چنان كه ديگران پيش از وى پر از ستم كرده باشند، زمين آنچه در درون خود دارد را براى او بيرون ميدهد و مال را بیحساب میبخشد؛ و بدين گونه دين اسلام را پايدار ميدارد.»

شیخ طوسی این روایت را به طریق عامه از ابو سعید خدری نقل میکند ولی آن روایتی که از ابو هریره نقل شده در هیچ یک از مصادر ما نیامده است.

 


[1] معجم الأحاديث الإمام المهدي علیه‌السلام. ؛ ج‌1 ؛ ص269
[2] معجم الأحاديث الإمام المهدي علیه‌السلام. ؛ ج‌1 ؛ ص274
[3] معجم الأحاديث الإمام المهدي علیه‌السلام. ؛ ج‌1 ؛ ص275
[4] معجم الأحاديث الإمام المهدي علیه‌السلام. ؛ ج‌1 ؛ ص279
[5] معجم الأحاديث الإمام المهدي علیه‌السلام. ؛ ج‌1 ؛ ص283
logo