99/10/16
بسم الله الرحمن الرحیم
/ امنیت فراگیر/شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان
موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان/ امنیت فراگیر/
منابع روایت هشتم:
غيبة الطوسي: ص 188 ح 149
بحار الانوار: ج 52 ص 241 از غیبة شیخ طوسی
3. معجم الأحاديث الإمام المهدي علیهالسلام: ج5 ص290
بررسی سند روایت:
مسئله امنیت در دوران امام عصر علیهالسلام یک امر مسلم و قطعی است که در دوران امام امنیت فراگیر است و این روایاتی که بعضی از آن از کعب الاحبار است که بعد از امام عصر علیهالسلام 200 سال ناامنی میشود یا در بعضی از کتابهای ما 50 سال آمده، هیچ کدام قابل قبول نیست چون اعتقاد ما است که حکومت امام عصر علیهالسلام آخرین حکومتها است و بعد از حکومت امام عصر علیهالسلام حکومتی نیست بلکه دنیا و جهانی نیست و منجر به قیامت میشود لذا زمانی و دنیایی نخواهد بود که گفته شود که دنیایی بدون امام عصر علیهالسلام و دنیایی آشفته است مخصوصا اگر بگوئیم که بعضی روایات حکومت امام عصر علیهالسلام را هفت سال میداند، این همه بشریت انتظار امام عصر علیهالسلام را میکشد و این همه روایات به حاکمیت امام عصر علیهالسلام بشارت میدهند برای هفت سال؟ اینگونه نیست مسئله ناامنی بعد از امام عصر علیهالسلام منتفی است لذا اصل امنیت از مسلمات است و روایات در این زمینه مستفیض است و آیه قرآن را نیز در این زمینه ذکر کردیم لذا اگر روایاتی از نظر سند اعتبار نداشت معنای آن این نیست که آن روایات را کنار نگذاریم، زیرا مسئله امنیت شواهد بسیار دارد.
أحمد بن إدريس، عن علي بن الفضل، عن أحمد بن عثمان، عن أحمد بن رزق، عن يحيى بن العلاء الرازي
احمد بن ادریس
مرحوم مامقانی میفرماید:
قال النجاشي- بعد عنوانه بما ذكرنا- ما لفظه: كان ثقة، فقيها في أصحابنا، كثير الحديث، صحيح الرواية، له كتاب نوادر، أخبرني عدّة من أصحابنا إجازة، عن أحمد بن جعفر بن سفيان، عنه. و مات أحمد بن إدريس بالقرعاء، سنة ستّ و ثلاثمائة من طريق مكّة، على طريق الكوفة. انتهى. و مثله بعينه في الخلاصة في القسم الأوّل بإسقاط: من طريق مكّة .. إلى آخره. و إبداله بقوله: رحمه اللّه، أعتمد على روايته. و مثله .. إلى ثلاثمائة، في رجال ابن داود. و قال ابن شهرآشوب: أحمد بن إدريس أبو عليّ الأشعري القمّي ثقة له: [كتاب] النوادر، و [هو] كتاب كثير الفائدة، و كتاب المقت و التوبيخ. انتهى. و قال في الفهرست: كان ثقة في أصحابنا، فقيها، كثير الحديث صحيحه، و له كتاب النوادر، كتاب كبير كثير الفوائد. انتهى. و عدّه في الحاوي في قسم الثقات، و نقل توثيقات الشيخ، و النجاشي، و .. غيرهما. و وثّقه في الوجيزة، و البلغة، و مشتركات الطريحي و الكاظمي و .. غيرها.[1]
« نجاشی گفت: او ثقه و فقیه در بین اصحاب ما بود و احادیث بسیاری نقل کرده است و روایات او صحیح است و برای او کتاب نوادر است که عدهای اجازه نقل آن را به من دادند، احمد بن ادریس در قرعاء به سال 360 در راه مکه به کوفه از دنیا رفت.
و مانند این مطلب را در خلاصه در قسم اول است و گوید: من بر روایت او اعتماد میکنم. و مانند این در رجال ابن داود است. و ابن شهر آشوب گفت: احمد بن ادریس ثقه است، برای او کتاب نوادر است و آن کتابی پر فایده است. و مرحوم شیخ در فهرست گفت: او در بین اصحاب ما ثقه، فقیه و کثیر الحدیث است. و در حاوی او را در قسم ثقات آورده است. و در وجیزه، بلغه و مشترکات طریحی و کاظمی او را توثیق کردند.»
فرزند مرحوم مامقانی میفرماید:
وثاقة المترجم و جلالته ممّا اتّفق عليها علماء الرجال من دون غمز فيه، فهو ثقة جليل، و رواياته تعدّ صحاحا من جهته.[2]
« وثاقت و جلالت راوی از چیزهائی است که علمای رجال بر آن اتفاق دارند پس او ثقه و جلیل است و روایات او از جهت او صحیح است.»
ایشان در اسانید بیش از 280 روایت میباشد. پس احمد بن ادریس ثقه هست.
علی بن فضل
مرحوم خوئی میفرماید:
قال النجاشي: «علي بن فضل الخزاز أبو الحسن: كوفي، له كتاب نوادر، أخبرنا الحسين، قال: حدثنا أحمد بن جعفر، قال: حدثنا حميد، قال: حدثنا أحمد بن ميثم بن أبي نعيم، عنه». و قال الشيخ: «علي بن الفضل: له روايات، رواها حميد، عن أحمد بن ميثم بن أبي نعيم، عنه». و طريق الشيخ إليه هنا مجهول، و طرق الشيخ إلى حميد كلها ضعيفة، نعم طريقه إلى كتاب حميد نفسه صحيح في المشيخة. و يأتي عن الشيخ: علي بن الفضل [الفضيل]، و هو مغاير للمترجم على ما نبين.[3]
« نجاشی گفت: علی بن فضل کوفی و صاحب کتاب نوادر است و طریق خود به کتاب او را بیان میکند. شیخ طوسی هم به کتاب او طریق دارد لکن طریق او مجهول است و همه طرق شیخ به حمید ضعیف است بله طریق او در مشیخه به خود کتاب حمید صحیح است.
مطلب دیگری در مورد ایشان نقل نشده است، اگر ابن فضیل باشد او یک شخص دیگری است اما آنکه مورد بحث ما است علی بن فضل است که چیزی در مورد او پیدا نکردیم.»
مرحوم مامقانی میفرماید:
ظاهره كونه اماميا لكنّه مجهول الحال.[4] « ظاهرا او امامی است لکن مجهول الحال است.»
پس ایشان علی بن فضل مطلق باشد یا علی بن فضل خزاز یا علی بن فضل واسطی به هر حال مجهول است.
احمد بن عثمان:
ایشان اگر احمد بن عثمان آدمی باشد مهمل است اما روایاتش حسن هست[5] و اگر احمد بن عثمان جبائی باشد، هم باز مهمل است و اگر احمد بن عثمان بروادی باشد از مشایخ صدوق و حسن است و اگر احمد بن عثمان بن حکیم باشد مهمل است و اگر احمد بن عثمان نفلی باشد مهمل است و اگر ابن نصیر بریزی باشد مهمل است اما روایتش خوب است و اگر ابن یحیی مقری باشد مهمل است.
پس در نتیجه ایشان مهمل است.
احمد بن رزق:
ایشان اگر احمد بن رزق کوفی باشد، مرحوم مامقانی میفرماید:
عدّه الشيخ رحمهالله في رجاله من أصحاب الصادق علیهالسلام، و ظاهره كونه إماميّا إلّا أنّ حاله مجهول.[6]
« شیخ رحمهالله او را از اصحاب امام صادق علیهالسلام شمرده است، ظاهرا او امامی است جز اینکه حال او مجهول است.»
اما اگر احمد بن رزق غشانی باشد، توثیق شده است، مرحوم مامقانی میفرماید:
و قال النجاشي: أحمد بن رزق الغمشاني، بجليّ، ثقة، له كتاب يرويه عنه جماعة و في الخلاصة، و الوجيزة، و البلغة، و الحاوي، و مشتركات الطريحي، و الكاظمي و .. غيرها أنّه: ثقة. لم يزد في الفهرست و معالم العلماء على قول: له كتاب.[7]
« نجاشی گفت: احمد بن رزق غمشانی بجلی ثقه است، او کتابی دارد که جماعتی آن را روایت کردند، و در خلاصه و وجیزه و بلغه و حاوی و مشترکات طریحی و کاظمی و غیر آن گفتند: او ثقه است. در فهرست و معالم العلماء جز اینکه او کتابی دارد چیزی اضافه نکرده است.»
فرزند مرحوم مامقانی میفرماید:
اتّفقت كلمات أرباب المعاجم على وثاقته من دون غمز فيه، فهو ثقة، و رواياته من جهته صحاح.[8]
« کلمات ارباب معاجم بر وثاقت او اتفاق دارند بدون اینکه ایرادی به او گرفته باشند پس او ثقه است و روایات از جهت او صحیح است.»
یحیی بن علاء رازی:
مرحوم خوئی توثیق او را نقل میکند[9] ، مرحوم خوئی در شرح حال یحیی بن ابی العلاء میفرماید:
قال الشيخ رحمهالله: «يحيى بن أبي العلاء الرازي، له كتاب، رويناه بهذا الإسناد، عن القاسم بن إسماعيل، عنه». و أراد بهذا الإسناد جماعة، عن أبي المفضل، عن حميد، عن القاسم بن إسماعيل. و عده في رجاله من أصحاب الباقر علیهالسلام، قائلا: «يحيى بن أبي العلاء الرازي». و لكن النجاشي قال: «يحيى بن العلاء البجلي الرازي أبو جعفر: ثقة، أصله كوفي، له كتاب، يرويه جماعة، أخبرنا أحمد بن عبد الواحد، قال: حدثنا عبد الله بن أحمد، قال: حدثنا محمد بن رياح، قال: حدثنا إبراهيم بن سليمان، قال: حدثنا زكريا بن يحيى، عن يحيى بن العلاء بكتابه». (انتهى). و كذلك ذكر في ابنه جعفر، و قال: «جعفر بن يحيى بن العلاء أبو محمد الرازي: ثقة، و أبوه أيضا. روى أبوه عن أبي عبد الله علیهالسلام. و هو أخلط بنا من أبيه و أدخل فينا، و كان أبوه يحيى بن العلاء قاضيا بالري، و كتابه يختلط بكتاب أبيه، لأنه يروي كتاب أبيه عنه، فربما ينسب إلى أبيه و ربما ينسب إليه.[10]
« شیخ گفته است: یحیی بن ابی العلاء رازی برای او کتابی است و شیخ در رجالش او را از اصحاب امام باقر علیهالسلام شمرده است لکن نجاشی گفته است: یحیی بن علاء بجلی رازی ثقه، اصل او کوفی است و کتابی دارد که جماعتی آن را روایت میکنند همچنین نجاشی در فرزند او جعفر ذکر کرده که جعفر بن یحیی بن علاء ابو محمد رازی ثقه است و پدر او نیز ثقه است. پدر او (یحیی بن علاء) از امام صادق علیهالسلام روایت کند. (آنکه توثیق دارد یحیی بن علاء است و آنکه کتاب دارد و توثیق ندارد یحیی بن ابی العلاء است) و او بیش از پدرش با ما در ارتباط بود، پدر او مدتی قاضی ری بود و کتاب او با کتاب پدرش اشتباه شده زیرا او کتاب پدرش را از خودش نقل میکرد و گاهی به پدرش نسبت میداد و گاهی به خودش نسبت میداد.»
سپس مرحوم خوئی میفرماید:
و الظاهر أن يحيى بن العلاء مغاير ليحيى بن أبي العلاء، و هما رجلان، و الشاهد على ذلك أن البرقي قال في أصحاب الصادق علیهالسلام: يحيى بن العلاء كوفي، ثم قال: يحيى أخو آدم، ثم قال: يحيى بن أبي العلاء أيضا كوفي. و هذا صريح في التعدد، و مقتضى كلام النجاشي أن الكتاب ليحيى بن العلاء الذي هو والد جعفر، و مقتضى كلام الشيخ أن صاحب الكتاب يحيى بن أبي العلاء، و لا خلاف بينهما في أن صاحب الكتاب ملقب بالرازي. ثم إن الظاهر أن يحيى بن أبي العلاء الذي عده الشيخ من أصحاب الباقر علیهالسلام، مغاير ليحيى بن أبي العلاء الذي ذكره في الفهرست، و ذلك لأن حميدا المتوفى سنة (310) يروي كتاب يحيى بن أبي العلاء بواسطة القاسم بن إسماعيل، و لا يمكن أن يروي حميد، عن أصحاب الباقر علیهالسلام، بواسطة واحدة، فلا محالة يكون من عده الشيخ في أصحاب الباقر ع مغايرا لمن عنونه في الفهرست.[11]
« ظاهر اینکه یحیی بن علاء با یحیی بن ابی علاء مغایر است و دو نفر هستند، و شاهد آن این است که برقی در اصحاب امام صادق علیهالسلام گفته: یحیی بن علاء کوفی است سپس گفته: یحیی برادر آدم سپس گفته است: یحیی بن ابی علاء نیز کوفی است و این صراحت در تعدد دارد. مقتضای کلام نجاشی این است که صاحب کتاب یحیی بن علاء است که پدر جعفر است و مقتضای کلام شیخ این است که صاحب کتاب یحیی بن ابی علاء است و اختلافی بین این دو نیست که صاحب کتاب ملقب به رازی است. »
نتیجه:
یحیی بن ابی علاء از اصحاب امام باقر علیهالسلام است و کتاب ندارد و یحیی بن ابی علاء رجل دیگری از اصحاب امام صادق علیهالسلام است و کتاب دارد. یحیی بن ابی علاء توثیق ندارد و یحیی بن علاء توثیق دارد، نجاشی او را توثیق کرده است پس ابن ابی علاء مجهول است و آنکه این روایت را نقل میکند یحیی بن علاء است و او ثقه است اما سه نفر در سند روایت مجهول هستند ولی ما روایت را به جهت قوت متن و شواهد زیاد میپذیریم.