99/10/01
بسم الله الرحمن الرحیم
/ امنیت فراگیر/شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان
موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان/ امنیت فراگیر/
بحث ما پیرامون روایاتی بود که در ارتباط با امنیت در عصر ظهور بود، روایت پنجم را مطرح کردیم روایتی که از علی بن عقبه است حاصل آن این است که با آمدن امام عصر علیهالسلام « ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْرُ وَ آمَنَتْ بِهِ السُّبُلُ » راهها امن و امان خواهد شد.
منابع روایت پنجم
الإرشاد: ص از علي بن عقبة، از پدرش
روضة الواعظين: ج 2 ص همان متن إرشاد، با کمی تفاوت، مرسلا، از علي بن عقبة.
إعلام الورى: ص 432 ف همان متن إرشاد، از علي بن عقبة.
كشف الغمّة: ج 3 ص از إرشاد با کمی تفاوت.
إثبات الهداة: ج 3 ص 528 ب 32 ف 22 ح از إعلام الورى أوّل روایت
بحار الانوار: ج 52 ص 338 ب 27 ح از إرشاد.
الأنوار البهية: ص همان متن إرشاد.
منتخب الأثر: ص 308 ف 2 ب 43 ح از إرشاد.
المهديّ: ص همان متن إرشاد به اختصار.
10. معجم الأحاديث الإمام المهدي علیهالسلام: ج7 ص85
ظاهرا همه منابع دیگر به ارشاد شیخ مفید بر میگردد.
بررسی سند روایت
مشکل اساسی این است که این روایت مقطوعه است، آیا روایت مقطوعه از اقسام روایات ضعیف است یا نه؟ البته ما این روایت را میپذیریم. روایات از جهت سند عبارتند از: روایات مضمر، موقوف، مقطوع، منقطع. در اینجا بحث خواهیم کرد که روایت مضمر یعنی چه و چقدر اعتبار دارد روایت موقوف یعنی چه و چقدر اعتبار دارد.
پس مدرک اول ما در این روایت کتاب شریف ارشاد است و روایت ارشاد به امام منتهی نمیشود البته مرحوم حر عاملی که از متاخر متاخرین است این روایت را از ارشاد از علی بن عقبه از امام صادق علیهالسلام نقل میکند اما در ارشاد (منبع اصلی) روایت موقوف است و به امام منتهی نمیشود.
علی بن عقبة: ایشان مشکلی ندارد.
نظر نجاشی رحمهالله:
علي بن عقبة بن خالد الأسدي أبو الحسن: مولى، كوفي، ثقة ثقة، روى عن أبي عبد الله علیهالسلام، له كتاب يرويه جماعة.[1] «علی بن عقبه بن خالد اسدی کوفی، ثقة ثقة روی عن ابی عبد الله علیهالسلام و کتاب دارد و جماعتی این کتاب را نقل کردند.»
آیا کتاب یا اصل داشتن دلیل بر وثاقت و اعتبار یا حسن مترجم است؟ زمانی بر اعتبار شخص به داشتن کتاب و اصل استدلال میکنیم که تنصیص به توثیق نداشته باشد اما ایشان توثیق دارد.
شیخ طوسی به کتاب ایشان طریق دارد و طریق آن هم صحیح است.
مرحوم برقی او را از اصحاب امام صادق علیهالسلام شمرده، میگوید: در ترجمه پدر او عقبة بن خالد روایت علی از پدرش از امام صادق علیهالسلام گذشت که بر این خاندان ترحم میکند.
مرحوم خوئی میفرماید: از او در کامل الزیارات روایت نقل شده است و در کتاب تفسیر قمی هم در تفسیر آیه «صراط الذین أنعمت علیهم» روایت دارد. مرحوم خوئی از اینکه او در کامل الزیارات و تفسیر قمی روایت دارد، وثاقت او را استفاده میکند.
پس علی بن عقبه ثقه است.
عقبة بن خالد: در مورد ایشان بحث است.
مرحوم خوئی میفرماید: ایشان کتاب دارد.
مرحوم نجاشی میفرماید: عقبة بن خالد کتاب دارد و من به این کتاب سند دارم.
شیخ طوسی میفرماید: من به این کتاب طریق دارم و طریق شیخ به این کتاب معتبر بلکه صحیح است هر چند در طریق آن شخصی است به نام محمد بن عبد الله بن هلال که مورد بحث است ولی مرحوم خوئی او را توثیق میکند پس طریق به کتاب او مشکلی ندارد.
ایشان از اصحاب امام صادق علیهالسلام است، برقی گفته است: او از اصحاب امام صادق علیهالسلام است. اصحاب امام صادق علیهالسلام چهار هزار نفر بودند، ابن عقده گفته است: همه اصحاب امام صادق علیهالسلام ثقه هستند. اگر ما این قاعده کلی را قبول کنیم که اصحاب امام صادق علیهالسلام همه ثقه هستند، این راوی ثقه میشود؛ ولی بعضی در این بحث دارند.
کشی برای اثبات حسن ایشان روایاتی را نقل میکند، اگر این روایات از نظر سند مشکل نداشته باشد دلالتش بد نیست هر چند مرحوم خوئی نسبت به بعضی از روایات ایراد میگیرند.
روایاتی که دلالت بر حسن عقبة بن خالد دارد:
1. حدثني محمد بن مسعود، قال: حدثني عبد الله بن محمد، عن الوشاء، قال: حدثنا علي بن عقبة، عن أبيه، قال: قلت لأبي عبد الله علیهالسلام: إن لنا خادمة لا تعرف ما نحن عليه، فإذا أذنبت ذنبا و أرادت أن تحلف بيمين، قالت: لا و حق الذي إذا ذكرتموه بكيتم، فقال: رحمكم الله من أهل البيت.[2]
« على بن عقبه از پدر خود نقل كرد که گفت: به حضرت صادق علیهالسلام گفتم من يك خادمی دارم كه اطلاع از اعتقاد ما ندارد وقتى كار بدى ميكند و بخواهد قسم بخورد ميگويد نه بحق آن كسى كه وقتى نامش را مىبريد گريه ميكنيد. امام علیهالسلام فرمود: خداوند شما را رحمت كند بپاداش محبتى كه با اهل بيت داريد.»
مرحوم خوئی میفرماید:
2. و تقدم في ترجمة عثمان بن عمران رواية عقبة بن خالد عن الصادق علیهالسلام، قوله له و لعثمان و المعلى لما رآهم: مرحبا مرحبا بكم .. الحديث. لكن الرواية ضعيفة كما مر.
«روایت عقبة بن خالد از امام صادق علیهالسلام در ترجمه عثمان بن عمران گذشت که امام به او و عثمان و معلی هنگامی که آنها را دید فرمود: آفرین بر شما آفرین بر شما... لکن روایت آن ضعیف است.»
3. و روى الكليني، عن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن ابن فضال، عن علي بن عقبة، عن أبيه، قال: قال لي أبو عبد الله علیهالسلام: يا عقبة لا يقبل الله من العباد يوم القيامة إلا هذا الأمر الذي أنتم عليه .. الحديث.
«عقبة بن خالد گفت: امام صادق علیهالسلام به من فرمود: ای عقبه خداوند روز قیامت از بندگان قبول نمیکند مگر این امری که شما بر آن هستید.»
مرحوم مامقانی این روایات را مفصلتر نقل میکند، میفرماید:
و فى باب ما يعاين المؤمن و الكافر من كتاب الجنائز من الكافى حديثا يدلّ ايض على ايمانه و حسن عقيدته و هو ما رواه عن عدّة من اصحابنا عن سهل بن زياد عن ابن فضّال عن علىّ بن عقبة عن ابيه قال قال لى ابو عبد اللّه عليه السّلم يا عقبة لا يقبل اللّه من العباد يوم القيامة الّا هذا الأمر الذى انتم عليه و ما بينكم و بين ان يرى ما تقربه عينه الا ان تبلغ نفسه الى هذه ثم اهوى بيده الى الوريد ثم اتكى و كان معى المعلّى فغمزنى ان اسأله فقلت يابن رسول اللّه فاذا بلغت نفسه هذه اى شىء يرى فقلت له بضع عشرة مرّة اى شىء فقال فى كلّها يرى و لا يزيد عليها ثمّ جلس فى اخرها فقال يا عقبة فقلت لبيّك و سعديك فقال ابيت الّا ان تعلم فقلت له يابن رسول اللّه انّما دينى مع دينك فاذا ذهب دينى كان ذلك كيف لى بك يابن رسول اللّه كلّ ساعة و بكيت فرقّ لى فقال يراهما و اللّه فقلت بابى انت و امّى من هما قال ذلك رسول اللّه صلیالله علیه و آله و علىّ علیهالسلام الحديث فانّه نصّ فى ايمانه و صلاحه و كونه مورد لطف الصّادق علیهالسلام و كونه ذا جاه عنده بحيث غمزه المعلّى ان يسئل و بالجملة فالرجل من الحسان اقلا فلا وجه لما فى التّنقيح من انّ عقبة بن خالد لا اعرف حاله. [3]
« در باب "آنچه مؤمن و کافر در هنگام قبض روح میبینند" از کتاب جنائز حدیثی نقل شده که دلالت بر ایمان و حسن عقیده او دارد و آن اینکه عقبة بن خالد گفت: امام صادق علیهالسلام به من فرمود: ای عقبه خداوند روز قیامت از بندگان قبول نمیکند مگر این امری که شما بر آن هستید. و فاصله بین شما و آنچه خواهید دید و چشمتان به آن روشن میشود به اندازه رسیدن جان به اینجا است سپس با دست مبارک به گردن گذاشت و تکیه داد. همراه من معلی بود، به من اشاره کرد که از امام سوال کنم پس گفتم: ای فرزند رسول خدا هنگامی که جان به اینجا رسد چه چیز میبیند و نوزده بار گفتم چه میبیند و در هر بار امام علیهالسلام میفرمود: میبیند و چیزی اضافه نکرد سپس در آخر نشست و گفت: ای عقبه گفتم: گوش به فرمان تو هستم، فرمود: اصرار داری که بدانی چه میبیند؟ گفتم: ای فرزند رسول خدا دین من همان دین شما است پس اگر دین من غیر از دین شما باشد که از بین رفتهام و گریه کردم. دل امام نسبت به من نرم گشت پس فرمود: به خدا قسم آن دو را میبیند گفتم: پدر و مادرم فدای شما آن دو چه کسانی هستند؟ فرمود: پیامبر خدا صلیالله علیه و آله و علی علیهالسلام. این حدیث نص در ایمان و صلاح او دارد و اینکه او مورد لطف امام صادقعلیهالسلام و دارای جایگاهی نزد امام بوده که معلی از او میخواهد که سوال کند و نتیجه اینکه پس این راوی لااقل از حسان است. پس وجهی برای آنچه در تنقیح بود نیست از اینکه حال عقبة بن خالد شناخته شده نیست.»
مرحوم خوئی اشکال میکند که این روایت مدح را خودش نقل میکند و این مستلزم دور است؟
عرض میکنیم که دلیلی ندارد کسی در آن زمان این سنخ روایات که نقل آن به ضرر خودش است را بازگو کند، در زمانی که اگر کسی میخواست با امام ملاقات کند به شکل یک خیار فروش به در خانه امام میرفت، در آن دوران تقیه نقل این روایات چه ثمرهای برای راوی داشته است پس اشکال دور وارد نیست. اگر میخواست کسب وجاهت دنیایی بکند چیزهای دیگری مثل نبوت معاویه را میگفت، مضافا بیش از پنجاه روایت در کتب اربعه دارد لذا به نظر ما علی بن عقبه و پدرش عقبة بن خالد هر دو معتبر هستند البته اعتبار پسر بیشتر است. اما مشکل سند حل نمیشود زیرا روایت مضمره است.