« فهرست دروس
درس مهدویت استاد نجم‌الدین طبسی

99/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

/ امنیت فراگیر/شاخصه‌های ظهور و حکومت امام زمان

موضوع: شاخصه‌های ظهور و حکومت امام زمان/ امنیت فراگیر/

بحث ما پیرامون امنیت در دوران ظهور امام عصر علیه‌السلام بود، امنیت قضائی، قضات چه کسانی هستند و مستندات آنها در قضاوت چی هست، قضات مسلط هستند، « عهدک فی کفک» یعنی چه؟ اگر مشکلی برای قاضی پیشامد کرد کف دستش را ببیند به چه معنا است؟ آیا مراد این است که آنقدر بر قضاوت مسلط هستند که مثل کف دست است یا اینکه سرعت ارتباطات بالا است یا معنای دیگری دارد. خود قضات چه کسانی هستند؟ افراد معمولی هستند یا افراد شناخته شدهای مانند سلمان فارسی، ابو ذر ( در مورد ابو ذر معهود نیست که مسئولیتی به او سپرده باشند)، مالک اشتر و مانند این افراد هستند. قضات چه کسانی هستند و سطح تسلط آنان تا چه حد میباشد. گسترۀ امنیت چقدر است، کجاها امن است، آیا زمان ظهور جایی هست که امن نباشد؟ امنیت فراگیر است، همۀ انسانها در برابر قانون امنیت دارند بلکه حیوانات احساس امنیت میکنند « تفرخ الطیور فی اوکارها» یعنی یک پرنده مطمئن است که مار یا پرندهای دیگر تخمها یا جوجههای او را نمیبرد، دیگر لجام به دهان حیوان نمیگذارند زیرا میدانند که حیوان به مزارع دیگران تعدی نمیکند. اینکه کودک با عقرب بازی میکند یعنی چه؟ یعنی اینها طبعشان تغییر میکند یا این کنایه است؟ یا مثلا آن کسی که اندوختهاش را در گونی انداخته میداند که موش آن را پاره نمیکند، شخص دستش را در دهان شیر میکند در حالی که مطمئن است شیر با او کاری ندارد! چه تحول و دگرگونی در دوران امام عصر علیه‌السلام میشود « لا عین رأت و لا أذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر» مطالب و قضایا و رخدادها و تحولاتی هست که به گوش کسی نخورده و به چشم کسی نخورده و به ذهن کسی خطور نکرده! یعنی این توصیفاتی که در روایات هست در چهارچوب کلمات و حروف و بیست و هشت حرف نمیتواند گویای تحولات دوران امام عصر علیه‌السلام باشد البته درست است برخی از این روایات از طرق عامه وارد شده است ولی روایات عامی وقتی متعدد شد و مطابق با کلیات و اطلاقات و روایات ما شد دلیلی ندارد که این روایات را رد کنیم. به تواتر به ما رسیده که وضعیت هنگام ظهور غیر از وضعیتی است که ما فکرش را بکنیم. و ما بحثمان را با آیه شریفه سوره نور شروع کردیم و عرض کردیم که اهل سنت به این آیه برای اثبات حقانیت خلفا استناد میکنند.

مرحوم علامه طباطبائی این آیه را که نقل میکند، آراء را میآورد و خود ایشان هم به این نتیجه نمیرسد که این آیه «نزلت فی القائم علیه‌السلام» و حال آنکه چندین روایت داریم که « نزلت فی الأئمة علیهم‌السلام»، « نزلت فی القائم علیه‌السلام و اصحابه» ولی ایشان به این نتیجه نمیرسد، میفرماید: مراد خداوند از استخلاف در زمین یک جامعۀ امنی را وعده داده است البته این جامعه امن مصداقش جامعهای است که در رأس آن مهدی آل محمد علیهم‌السلام باشد.

ادامه بیان مرحوم علامه طباطبائی پیرامون استخلاف جامعه امن در آیه شریفه:

و قد اشتد الخلاف‌ بين‌ المفسرين في الآية. فقيل إنها واردة في أصحاب النبي صلی‌الله علیه و آله و قد أنجز الله وعده لهم باستخلافهم في الأرض و تمكين دينهم و تبديل خوفهم أمنا بما أعز الإسلام بعد رحلة النبي في أيام الخلفاء الراشدين و المراد باستخلافهم استخلاف الخلفاء الأربعة بعد النبي صلی‌الله علیه و آله أو الثلاثة الأول منهم و نسبة الاستخلاف إلى جميعهم مع اختصاصه ببعضهم و هم الأربعة أو الثلاثة من قبيل نسبة أمر البعض إلى الكل كقولهم قتل بنو فلان و إنما قتل بعضهم.

و قيل هي عامة لأمة محمد صلی‌الله علیه و آله و المراد باستخلافهم و تمكين دينهم و تبديل‌ خوفهم أمنا إيراثهم الأرض كما أورثها الله الأمم الذين كانوا قبلهم أو استخلاف الخلفاء بعد النبي صلی‌الله علیه و آله على اختلاف التقرير و تمكين الإسلام و انهزام أعداء الدين و قد أنجز الله وعده بما نصر الإسلام و المسلمين بعد الرحلة ففتحوا الأمصار و سخروا الأقطار. و على القولين الآية من ملاحم القرآن حيث أخبر بأمر قبل أوان تحققه و لم يكن مرجوا ذلك يومئذ. و قيل إنها في المهدي الموعود علیه‌السلام الذي تواترت الأخبار على أنه سيظهر فيملأ الأرض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا و أن المراد بالذين آمنوا و عملوا الصالحات النبي صلی‌الله علیه و آله و الأئمة من أهل بيته علیهم‌السلام.

و الذي يعطيه سياق الآية الكريمة على ما تقدم من البحث بالتحرز عن المسامحات التي ربما يرتكبها المفسرون في تفسير الآيات هو أن الوعد لبعض الأمة لا لجميعها و لا لأشخاص خاصة منهم و هم الذين آمنوا منهم و عملوا الصالحات فالآية نص في ذلك و لا قرينة من لفظ أو عقل يدل على كونهم هم الصحابة أو النبي و أئمة أهل البيت عليهم الصلاة و السلام و لا على أن المراد بالذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات جميع الأمة و إنما صرف الوعد إلى طائفة خاصة منهم تشريفا لهم أو لمزيد العناية بهم فهذا كله تحكم من غير وجه.[1]

« مفسرين در اين آيه شريفه اختلافاتى شديد و زيادى دارند.

بعضى‌[2] گفته‌اند: درباره اصحاب رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نازل شده، و خدا وعده‌اى را كه به ايشان داد و محقق كرد، و زمين را در اختيار ايشان قرار داد، و دين ايشان را تمكين داد، و ترس ايشان را مبدل به امنيت كرد، آرى بعد از در گذشت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله در ايام خلفاى راشدين، اسلام را پيش برد، و عزت داد،[3] و در نتيجه آن ترسى كه مسلمين از كفار و منافقين داشتند، از ميان برفت.

و مراد از استخلاف ايشان استخلاف خلفاى چهارگانه بعد از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله، و يا تنها خلفاى سه‌گانه اول است، و اگر استخلاف را به همه نسبت داده، با اينكه همه مسلمين خليفه نبودند، و خلافت مختص به سه و يا چهار نفر بود، از قبيل نسبت دادن چيزى است كه مخصوص به بعض است به همه، مثل اينكه مى‌گويند: بنى فلان كشته شدند، با اينكه بعضى از آنان كشته شدند.

بعضى‌[4] ديگر گفته‌اند كه: اين آيه شامل عموم امت محمد صلی‌الله علیه و آله مى‌شود، و مراد از استخلاف امت وى و تمكين دين ايشان و تبديل خوفشان به امنيت اين است كه زمين را به ايشان ارث داد، آن چنان كه به امت‌هاى قبل از اسلام ارث داد. و يا مراد استخلاف خلفاى بعد از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله، و تمكين اسلام و شكست دادن دشمنان دين مى‌باشد، كه خداى تعالى بعد از رحلت آن جناب وعده خود را وفا كرد، و اسلام و مسلمين را يارى نموده، شهرها و اقطار عالم براى آنان فتح شد.

بنا بر اين دو قول، آيه شريفه از پيشگويى‌هاى قرآن خواهد بود، چون خبر از امورى داده كه هنوز در عالم تحقق نيافته، و حتى آن روز اميدش هم نمى‌رفت.

بعضى‌[5] ديگر گفته‌اند: اين آيه مربوط به مهدى موعود علیه‌السلام است، كه اخبار متواتر از ظهورش خبر داده، و فرموده كه: زمين را پر از عدل و داد مى‌كند همان طور كه پر از ظلم و جور شده باشد، و مراد از" الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌" رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و ائمه اهل بيت او علیهم‌السلام است.

مفسرين در اين آيه شريفه اختلافاتى شديد و زيادى دارند.

ولى آنچه از سياق آيه شريفه به نظر مى‌رسد صرف نظر از مسامحه‌هايى كه چه بسا بعضى از مفسرين در تفسير آيات قرآنى دارند، اين است كه بدون شك آيه شريفه درباره بعضى از افراد امت است نه همه امت و نه اشخاص معينى از امت، و اين افراد عبارتند از كسانى كه مصداق‌" الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" بوده باشند، و آيه نص در اين معنا است، و هيچ دليلى نه در الفاظ آيه و نه از عقل كه دلالت كند بر اينكه مقصود از آنان تنها صحابه‌ رسول خدا، و يا خود رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و ائمه اهل بيت علیهم‌السلام مى‌باشد نيست.[6]

و نيز هيچ دليلى نيست بر اينكه مراد از" الذين" عموم امت بوده، و اگر وعده در آيه متوجه به طايفه مخصوصى از ايشان شده به خاطر صرف احترام از آنان يا عنايت بيشتر به آنان بوده باشد، زيرا همه اين حرفها سخنانى خود ساخته و بى دليل است.

و مراد از استخلاف آنان در زمين نظير استخلاف نياكان و امم گذشته اين است كه اجتماعى صالح از آنان تشكيل دهد، كه زمين را ارث ببرند، آن طور كه نياكان و امم گذشته صاحبان قوت و شوكت ارث بردند، و اين استخلاف قائم به مجتمع صالح ايشان است، نه به افراد معينى از ايشان، هم چنان كه در امتهاى قبل از ايشان قائم به مجتمع بود.

و اما اينكه مراد از آن، خلافت الهى به معناى ولايت و سلطنت الهى، نظير سلطنت داود و سليمان و يوسف علیهم‌السلام بوده باشد، بسيار بعيد است، چون از قرآن كريم بعيد است كه از انبياء به عبارت" الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ‌" تعبير فرمايد، و اين تعبير به همين لفظ و يا به معناى آن در بيش از پنجاه مورد در قرآن كريم آمده، و در هيچ جا مقصود از آن انبياى گذشته نبوده، با اينكه گفتگو درباره انبياى گذشته در قرآن كريم بسيار آمده، بله در بعضى موارد به عبارت" رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ‌" يا" رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي‌" يا نظير اينها با اضافه كلمه قبل به ضمير راجع به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آمده است.[7]

و مراد از تمكين دين مرضى آنان در زمين- همان طور كه گذشت- اين است كه دين پسنديده ايشان را پاى بر جا بدارد، به طورى كه اختلافشان در اصول، و سهل‌انگارى‌هايشان در اجراى احكام، و عمل به فروع آن، دين آنان را متزلزل نسازد، و همواره اجتماعشان از لكه نفاق پاك باشد.»[8]

سؤال یکی از فضلای حاضر در درس:

شما روایت «امامی از ما نیست مگر اینکه مسموم یا شهید شود» را قبول ندارید؟

جواب استاد:

اولا این روایت از جهت سند مشکل دارد. ثانیا این روایت حمل بر غالب میشود. مرحوم شیخ مفید نسبت به شهادت بعضی از ائمه علیهم‌السلام بحث دارد.

 


[1] الميزان في تفسير القرآن ؛ ج‌15 ؛ 153.
[2] تفسير كشاف، ج3، ص252.
[3] ما بحث فتوحات را مطرح کردیم، بینی و بین الله بعضی کارهایشان قابل دفاع نیست و ما هنوز داریم هزینه کارهای آن‌ها را می‌دهیم، این کدام دین است که هفتاد هزار نفر را به بند بکشید و بعد هم سر ببرید تا دریای خون شود لذا برای ما روشن است که این‌ها مورد تایید ائمه علیهم‌السلام نبود زیرا ائمه علیهم‌السلام در فتوحات شرکت نکردند در حالی که حضرت امیر علیه‌السلام در آن زمان نه کهنسال بودند نه ناتوان بلکه بعد از خلفا در دوران حکومت خود با منافقین مبارزه کردند. طرح‌های خطرناکی در جنگ با ایران می‌دادند که اگر اجرا می‌شد سپاه اسلام ضربه سنگینی می‌خورد لذا امام علیه‌السلام. مشورت می‌دادند ولی خودشان شرکت نمی‌کردند
[4] مجمع البيان، ج7، ص152.
[5] مجمع البيان، ج7، ص152.
[6] این کلام ایشان که قرینه‌ای نمی‌باشد به چه معنا است در حالی که روایاتی ذیل این آیه نقل شده است، ظاهرا مرحوم علامه به اخبار آحاد عمل نمی‌کردند البته ما نمی‌پذیریم زیرا اخبار آحاد نیست بلکه روایات مستفیض است.
[7] اشکال این است که این جامعه صالح در رأس آن چه کسی باید باشد.
[8] کسانی که می‌گویند امام زمان را زنی ریش‌دار ترور می‌کند، جامعه‌ای که برای همۀ عالم، شرق و غرب عالم و دریا و زمین و برای همه امن است، می‌شود برای امام عصر علیه‌السلام امن نباشد، یک زن در زمان ظهور امنیت دارد ولی خود امام علیه‌السلام امنیت ندارد البته نمی‌خواهیم مقام شهادت را از امام نفی کنیم چون کسی که بر ولایت امام عصر علیه‌السلام از دنیا برود مات شهیدا چه رسد به خود امام زمان ، هر لحظه امام زمان . مقامش را خداوند داده است. اما روایتی پیرامون شهادت اصطلاحی امام نداریم و تنها کسی که گفته روایاتی در مورد به شهادت رسیدن امام داریم مرحوم حر عاملی است. ولی بدان اشاره هم نکرده است. امنیت فراگیر با در خطر بودن جان خود رهبر نمی‌سازد
logo