« فهرست دروس
درس مهدویت استاد نجم‌الدین طبسی

99/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

جریانات آذربایجان قبل از ظهور امام زمان

موضوع: جریانات آذربایجان قبل از ظهور امام زمان

 

محدوده آذربایجان

بحث ما پیرامون حوادث آذربایجان از دیدگاه روایات بود، روایت اول را نقل و بررسی سندی کردیم و پیرامون تطبیق آن بر آذربایجان بحث شد، تتمه‌ای از این بحث مانده که به آن می‌پردازیم سپس متعرض روایت دوم در مورد ارمینیه و آذربایجان می‌شویم.

تتمه بحث این است که عرض کردیم که موقعیت جغرافیایی آذربایجان غیر از جمهوری آذربایجان است، به جمهوری آذربایجان در اصطلاحات جغرافیا ارّان می‌گفتند البته قبلا یکی بوده ولی اسم آن ارّان است. چنانچه یکی از قدیمی‌ترین کتاب‌های جغرافیا هم به این نکته اشاره کرده است، بد نیست با بعضی از کتاب‌های جغرافیا آشنا بشوید:

یکی از کتب جغرافیا کتاب صورة الارض است که مؤلف آن ابن حوقل متوفای 367 است یعنی در دوران غیبت صغرای امام زمان بوده است، یکی از کتب جغرافیا کتاب بلدان است که یک مجموعه جغرافیایی است که مؤلف آن ابن واضح یعقوبی متوفای 284 است، یکی دیگر از کتاب‌های جغرافیایی المسالک و الممالک به سال 330 هجری است، یکی دیگر از کتب جغرافیا الاعلاق النفیسه ابن رسته متوفای 301 هجری.

در کتاب البلدان ابن فقیه متوفای 365 یا 375 هجری، در مورد قم آمده است:

و روى أبو موسى الأشعري قال: سألت علي بن أبي طالب رضي اللّه عنه عن أسلم المدن و خير المواضع‌ عند نزول الفتنة و إظهار السيف. فقال: أسلم المواضع يومئذ أرض الجبل. فإذا اضطربت خراسان و وقعت الحرب بين جرجان و طبرستان فأسلم المواضع يومئذ قصبة قم، تلك التي يخرج منها أنصار خير الناس أبا و أما وجدّا وجدة و عما و عمة، تلك التي تسمى الزهراء، بها قدم جبريل يوم نزل إلى قوم لوط. و هو الموضع الذي ينبع منه الماء الذي من شرب منه أمن من الداء العضال. و من ذلك الماء عجن المسيح الطير الذي يعمل منه كهيئة الطير. و منه يغتسل المهدي‌. و خرج كبش إبراهيم عليه السلام، و عصا موسى و خاتم سليمان عليهم السلام. هي أعظم المدن شأنا و أكبرها سلطانا، فيها الأمن و الخصب و العز و السطوة و الظفر و صحة الأهل و طيب الهواء.[1]

« ابو موسى اشعرى روايت كرده كه از امير مؤمنان على بن ابيطالب علیه‌السلام پرسيد: به هنگام نازل شدن آشوب و فتنه و جنگ و درگيرى [در آخر الزمان‌]، مصون‌ترين شهر و برترين مكان كجاست؟ حضرت فرمود: در آن روز سرزمين جبل مصونترين مكان خواهد بود هرگاه خراسان دستخوش درگيرى و كشمكش شد و ميان مردم گرگان و مازندران، پيكار به وقوع پيوست و سيستان به ويرانه تبديل گشت، مصونترين مكان، قصبه (شهر) قم خواهد بود همان شهرى كه ياران وفادار شخصيتى كه پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ و عمو و عمّه‌اش از همه مردم برترند، از آن سامان قيام خواهند كرد. آن ديار زهراء نامیده شده و قدمگاه جبرئيل است و مكانى است كه از آن آبى جوشيد و هركس از آن آشاميد از بيمارى در امان ماند.

گِلى كه از آن، شكل پرنده‌اى [توسط حضرت عيسى‌] ساخته شده با همين آب خمير شد و [امام‌] رضا با همين آب خود را شستشو خواهد داد، آن‌جا جايگاه ظاهر شدن قوچ ابراهيم و عصاى موسى و انگشتر سليمان خواهد بود. این شهر از بقیه شهرها شأنش بالاتر و حکومتش بزرگتر است. آن شهر دارای امنیت، حاصلخیزی، عزت، پیروزی و مردمی سالم و هوایی پاک است.»

این روایت، روایت عجیبی است و راوی آن هم ابن فقیه سنی است و او این روایت را به سند خودش از ابو موسی اشعری نقل می‌کند. ابو موسی اشعری هم که حال او از جهت اعتقادات و موضعش نسبت به امام علی علیه‌السلام مشخص است. البته این روایت از اقاریر است و می‌پذیریم.

از دیگر کتب جغرافیا کتاب الخراج و صنعة الکتبة تألیف قدامة بن جعفر کاتب بغدادی متوفای 320 هجری، کتاب احسن التقاسیم مقدسی متوفای 380 هجری معاصر ابن حوقل، کتاب نخبة الدهر فی عجائب البر و البحر شمس الدین دمشقی و کتاب معجم البلدان.

برای تطبیق نام شهرها و... در مباحث مهدویت ابتدا باید به این کتاب‌ها مراجعه شود و نمی‌توان روایات را بر مصطلحات امروز تطبیق داد؛ مگر اینکه کتب جغرافیای قدیم دیده شود. وقتی در روایات، آذربایجان، قسطنطنیه و روم و غیر این‌ها گفته می‌شود، باید به کتب جغرافیای قدیم رجوع شود؛ که مراد کدام مناطق است؛ سپس بررسی شود که امروز طبق تقسیمات کشوری و جهانی کجا هستند.

بنا بر این برای ما مشخص شد که این آذربایجانی که در روایات آمده است، غیر از جمهوری آذربایجان فعلی است.

ابن حوقل سه عنوان می‌دهد: ارمینیة، آذربایجان و ارّان. سپس حدود یک یک آن‌ها را بیان می‌کند و نقشه هم می‌دهد. او می‌گوید:

و حدّ ناحية الران من أسفلها نهر الرس و عليه مدينة ورثان، و تقع عن يمين ورثان قرب النهر برزند... و كتب فى الساحة تحت‌ نهر الرس اذربيجان.[2] ‌ و أكمل هذه النواحى اذربيجان و أكبر مدنها اردبيل و أجلّها و إن كانت فى وقتنا قد رزحت أحوالها.[3] و يلى اردبيل فى الكبر المراغة.[4] و يلى المراغة فى الكبر ارميه.‌[5] و الميانج‌ و الخونج‌ و داخرقان و خوى‌ و سلماس و مرند و تبريز و برزند و ورثان‌ و موقان و البيلقان و الجابروان.‌[6] و مدينة برذعه فهى أمّ الران.‌[7]

« حد ناحیۀ ران از جنوب رود رس است و شهر ورثان بر آن است، از طرف راست ورثان نزدیک رود برزند واقع شده. و در ساحت زیر رود رس نوشته شده: آذربایجان. کاملترین این نواحی آذربایجان است و بزرگ‌ترین شهر آن اردبیل است اگر چه احوال آن در دوران ما تغییر کرد. و پس از اردبیل در بزرگی مراغه است. و پس از مراغه در بزرگی ارمیه است. و میانج و خونج و داخرقان و خوی و سلماس و مرند و تبریز و برزند و ورثان و موقان و بیلقان و جابروان. و شهر برزعه مرکز ران است.»

این استدراک و تتمۀ بحث ما نسبت به تعیین جغرافیایی یا مکان آذربایجان بود؛ که هیچ ربطی به کشور جمهوری آذربایجان فعلی ندارد.

امّا روایت دومی که در این زمینه نقل کردیم، روایتی بود که مرحوم نعمانی در الغیبة نقل می‌کند، از متن این روایت نمی‌توان گذشت اگر چه راوی آن کعب است، روایت، روایتی ارزشمند است. طریق این روایت عامی است و بعضی از روات آن مجهول هستند و به عبد الله بن ضمره برمی‌گردد که اهل سنت خیلی برای او ارزش قائل هستند، در مورد او گفتند: ثقة، عجلی او از قدما است و عامه او را توثیق می‌کنند، کعب الاحبار هم این روایت را به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله منتهی نمی‌کند چون او پیامبر صلی‌الله علیه و آله را ندیده است، ممکن است کعب این روایت را کتاب‌های خودش آورده باشد.

روایت دوم:

جَدِّي الْحُصَيْنُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ ضَمْرَةَ عَنْ كَعْبِ الْأَحْبَارِ أَنَّهُ قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ حُشِرَ الْخَلْقُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ صِنْفٌ رُكْبَانٌ وَ صِنْفٌ عَلَى أَقْدَامِهِمْ يَمْشُونَ وَ صِنْفٌ مُكِبُّونَ وَ صِنْفٌ عَلَى وُجُوهِهِمْ‌ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ‌ وَ لَا يُكَلِّمُونَ‌ وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ‌ أُولَئِكَ الَّذِينَ‌ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ‌ فَقِيلَ لَهُ يَا كَعْبُ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلى‌ وُجُوهِهِمْ‌ وَ هَذِهِ الْحَالُ حَالُهُمْ فَقَالَ كَعْبٌ أُولَئِكَ كَانُوا عَلَى الضَّلَالِ وَ الِارْتِدَادِ وَ النَّكْثِ فَبِئْسَ‌ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ‌ إِذَا لَقُوا اللَّهَ بِحَرْبِ خَلِيفَتِهِمْ وَ وَصِيِّ نَبِيِّهِمْ وَ عَالِمِهِمْ وَ سَيِّدِهِمْ وَ فَاضِلِهِمْ وَ حَامِلِ اللِّوَاءِ وَ وَلِيِّ الْحَوْضِ وَ الْمُرْتَجَى وَ الرَّجَا دُونَ هَذَا الْعَالَمِ وَ هُوَ الْعَلَمُ الَّذِي لَا يُجْهَلُ‌ وَ الْمَحَجَّةُ الَّتِي مَنْ زَالَ عَنْهَا عَطِبَ‌ وَ فِي النَّارِ هَوَى ذَاكَ عَلِيٌّ وَ رَبِّ كَعْبٍ أَعْلَمُهُمْ عِلْماً وَ أَقْدَمُهُمْ سِلْماً وَ أَوْفَرُهُمْ حِلْماً عَجِبَ كَعْبٌ مِمَّنْ قَدَّمَ عَلَى عَلِيٍّ غَيْرَهُ وَ مِنْ‌ نَسْلِ‌ عَلِيٍ‌ الْقَائِمُ‌ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يُبَدِّلُ الْأَرْضَ‌ غَيْرَ الْأَرْضِ‌ وَ بِهِ يَحْتَجُّ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ علیه‌السلام عَلَى نَصَارَى الرُّومِ وَ الصِّينِ إِنَّ الْقَائِمَ الْمَهْدِيَّ مِنْ‌ نَسْلِ‌ عَلِيٍ‌ أَشْبَهُ النَّاسِ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ سَمْتاً وَ هَيْبَةً يُعْطِيهِ اللَّهُ جَلَ‌ وَ عَزَّ مَا أَعْطَى الْأَنْبِيَاءَ وَ يَزِيدُهُ وَ يُفَضِّلُهُ إِنَّ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ علیه‌السلام لَهُ غَيْبَةٌ كَغَيْبَةِ يُوسُفَ وَ رَجْعَةٌ كَرَجْعَةِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ثُمَّ يَظْهَرُ بَعْدَ غَيْبَتِهِ مَعَ طُلُوعِ النَّجْمِ الْأَحْمَرِ وَ خَرَابِ الزَّوْرَاءِ وَ هِيَ الرَّيُّ وَ خَسْفِ الْمُزَوَّرَةِ وَ هِيَ بَغْدَادُ وَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ حَرْبِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مَعَ فِتْيَانٍ أَرْمِينِيَّةٍ وَ آذَرْبِيجَانَ تِلْكَ حَرْبٌ يُقْتَلُ فِيهَا أُلُوفٌ وَ أُلُوفٌ كُلٌّ يَقْبِضُ عَلَى سَيْفٍ مُحَلَّى تَخْفِقُ عَلَيْهِ رَايَاتٌ سُودٌ تِلْكَ حَرْبٌ يَشُوبُهَا الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ وَ الطَّاعُونُ الْأَغْبَر.[8]

عبد اللَّه بن ضمرة از كعب الأحبار نقل كرده كه او گفت: «چون روز قيامت فرا رسد بندگان به صورت چهار دسته محشور مى‌شوند: دسته‌اى سواره، دسته‌اى بر گامهاى خويش قدم برمى‌دارند، دسته‌اى به زمين خورده و به زانو درآمده، و دسته‌اى به روى درافتاده و كر و لال و كورند، آنان چيزى نمى‌فهمند و سخن نمى‌گويند و به آنان‌ اجازه داده نمى‌شود كه پوزش بخواهند، آنان كسانى باشند كه آتش صورت‌هاشان را بريان مى‌كند و در اين حال كه لبهايشان سوخته، كريه المنظر مى‌شوند. به كعب گفته شد: اى كعب، اينان كه به روى در افتاده محشور مى‌شوند و حالشان چنين است چه كسانى‌اند؟

كعب گفت: آنان بر گمراهى و ارتداد و پيمان‌شكنى بوده‌اند، پس بد چيزى است آنچه براى خويشتن از پيش فرستاده‌اند روز ديدار خدا كه با خليفه و وصى پيامبرشان و عالم و سرور و فاضل خود و پرچمدار و صاحب حوض و مورد اميد و اميدوارى در غير اين عالم (يعنى در دنيا) به جنگ پرداخته‌اند، او همان علمى است كه ناشناخته نمى‌ماند و شاهراهى است كه هر كه از آن بركنار رود هلاك مى‌شود و در آتش واژگون مى‌گردد، قسم به خداى كعب آن علىّ است كه دانشمندترين آنان از حيث علم و پيشقدم‌ترين ايشان در اسلام و سرشارترينشان از نظر بردبارى است[9] ، كعب در شگفت است از كسى كه ديگرى را بر علىّ مقدّم مى‌دارد.[10]

و آن مهدى قائم از نسل علىّ است كه زمين را به زمين ديگرى دگرگون مى‌سازد، و با وجود او است كه عيسى بن مريم عليه السّلام بر نصاراى روم و چين احتجاج مى‌كند، همانا مهدى قائم، خود از نسل‌ علىّ‌ است كه از حيث آفرينش و خوى و آراستگى قيافه و ظاهر و شكوه شبيه‌ترين مردم به عيسى بن مريم علیه‌السلام است.

خداى عزّ و جلّ آنچه به همه‌ پيامبران بخشيده به او عطا مى‌فرمايد بلكه بيشتر و برتر از آن به او ارزانى خواهد داشت، همانا قائم از فرزندان علىّ علیه‌السلام داراى غيبتى همچون غيبت يوسف است، و بازگشتى همانند بازگشت عيسى بن مريم علیه‌السلام دارد، پس از غيبتش با طلوع ستاره سرخ ظهور خواهد کرد همزمان با ويرانى زوراء كه شهر رى است، و فرو رفتن مزوره كه همان بغداد باشد، و خروج سفيانىّ، و جنگ فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربايجان چنان جنگى كه هزاران و هزاران نفر در آن كشته مى‌شوند، هر جنگجو شمشيرى زيور يافته به دست مى‌گيرد، پرچمهاى سياه بر آن به اهتزاز در مى‌آيد، آن جنگى است كه به مرگ سرخ و طاعون بسيار خطرناك آميخته است‌.»

توضیح روایت:

الَّذِي يُبَدِّلُ الْأَرْضَ‌ غَيْرَ الْأَرْضِ: امام عصر علیه‌السلام اساسا زمین را دگرگون می‌کند، گسترش فساد و ظلم کجا و گسترش عدل و قسط کجا (علی طرفی النقیض) یک وقت هر کجا می‌روی ظلم و فساد است « ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت ایدی الناس» یک وقت آنچنان تحول ایجاد می‌شود که هر کجا بروی امن و امان است، راه‌های هوایی، زمینی، دریایی، در شب یا در روز، پیر یا جوان، تنها یا جمعی، از هیچ کس احساس ناامنی نمی‌کنند.

أَشْبَهُ النَّاسِ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ سَمْتاً وَ هَيْبَةً: این تنها روایتی است که بیان می‌کند امام عصر علیه‌السلام شبیه‌ترین مردم به عیسی بن مریم علیه‌السلام است بلکه در روایات بیان شده که امام عصر علیه‌السلام شبیه‌ترین مردم از جهت خلق، اخلاق و شمایل به حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله است.

يُعْطِيهِ اللَّهُ جَلَ‌ وَ عَزَّ مَا أَعْطَى الْأَنْبِيَاءَ وَ يَزِيدُهُ وَ يُفَضِّلُهُ: این عبارت در روایات ما نیز هست که هر معجزه‌ای که هر نبی‌ای داشت حضرت مهدی علیه‌السلام برای اتمام حجت خواهد داشت و در روایت است که همراه او خاتم سلیمان و عصای موسی و هر چه که خداوند به انبیای سلف داده است به مهدی آل محمد علیهم‌السلام هم می‌دهد.

این مطلب مهم است، امام عصر علیه‌السلام معجرات دیگر انبیاء را دارد گاهی بعضی می‌گویند: قول به اینکه ائمه علیهم‌السلام اشرف از انبیاء علیهم‌السلام هستند، غلو است و حال آنکه غلو نیست و خود ائمه علیهم‌السلام هم این فضل و برتری را نقل می‌کنند.

البته ما از کنار این سنخ روایات نمی‌گذریم هر چند کعب مورد تأیید نیست، ول متن آن قوی است. البته نسبت به عبارت قبلف که بیان می‌کرد شکل و شمائل امام عصر علیه‌السلام به شبیه عیسی بن مریم علیه‌السلام است؛ در روایت قائل به تفکیک می‌شویم.

وَ رَجْعَةٌ كَرَجْعَةِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ علیه‌السلام: حضرت عیسی علیه‌السلام «ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبّه لهم» و در مورد امام زمان هم در کتب اهل سنت است: منهم من قال لم یولد، منهم من قال ولد و مات و... یعنی اهل سنت همان اختلافاتی که مسیحیان راجع به حضرت عیسی علیه‌السلام دارند، در مورد امام زمان هم دارند، حضرت عیسی علیه‌السلام حیات دارند و الآن هستند و هرگاه خداوند اراده کند، می‌آیند.

پس طبق تفصیلی که ذکر کردیم، آذربایجان در این روایت هم ربطی به جمهوری آذربایجان تازه استقلال یافته ندارد؛ بلکه مربوط به استان شمال غربی ایران است.

أُولَئِكَ كَانُوا عَلَى الضَّلَالِ وَ الِارْتِدَادِ: مرحوم صاحب جواهر و غیر ایشان می‌فرماید: اگر می‌گویند اهل سنت کافر هستند نه کفر در برابر اسلام بلکه کفر در برابر ایمان است، مرحوم صاحب جواهر به این مطلب تصریح می‌کند.

وَ هُوَ الْعَلَمُ الَّذِي لَا يُجْهَلُ: بعضی می‌گفتند: عالم، در روایات دقت کنید، ما گمان می‌کردیم این جمله از فراهیدی است « احتیاج الکل الیه و استغنائه عن الکل دلیل علی انه امام الکل » بلکه این جمله را صحابه هم گفتند و در کلمات صحابه هم هست که مولا تو از آن‌ها بی‌نیازی و آن‌ها همه به تو نیازمند هستند.

وَ خَرَابِ الزَّوْرَاءِ وَ هِيَ الرَّيُّ وَ خَسْفِ الْمُزَوَّرَةِ وَ هِيَ بَغْدَادُ: سابق ما پیرامون زوراء بحث کردیم اینکه کعب زوراء را همان ری می‌داند اشتباه است، زوراء در روایات بغداد است. بغداد در آن زمان مصطلح نبود، بغداد در زمان منصور دوانیقی ساخته شد، در روایات نبی مکرم صلی‌الله علیه و آله به آبادی در آن مناطق اشاره شده است ولی ظاهرا کلمه بغداد نیامده است و اگر هم آمده به عنوان پیشگوئی است.

وَ حَرْبِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مَعَ فِتْيَانٍ أَرْمِينِيَّةٍ وَ آذَرْبِيجَانَ: آیا این عبارت را به معنای حاکمیت مجدد بنی العباس بگیریم که روایاتی در این زمینه در کتاب نهج الخلاص نقل شده است و ما این بحث را مفصل بیان کردیم که آیا عباسیون برمی‌گردند و تشکیل حکومت می‌دهند البته با یک فرم و ادبیات جدید مثل جمهوری یا نه اشاره به این است که بین عباسیان و اهل این دو سرزمین درگیری می‌شود و در تاریخ هم اتفاق افتاده است، لازم نیست که علائم ظهور مقارن ظهور باشند مانند خود سقوط عباسیون که یکی از علائم ظهور است اما مقارن نبوده است، عباسیان 656 سقوط کردند و حال آنکه در روایات نقل شده که سقوط آن‌ها از علائم ظهور است، لازم نیست که مقارن باشد.

الآن به حسب ظاهر دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان درگیر هستند امّا پشت پرده چه فتنه‌ای نهفته، می‌خواهند سلاح‌هایشان را به فروش برسانند یا اینکه می‌خواهند شیعه را تضعیف کند یا اینکه مقدمه است برای تضعیف کشور عزیز ما، خواب‌هایی دیدند که خداوند شرشان را به خودشان برگرداند، می‌خواهند حاکمیت خودشان را در این منطقه تقویت کنند، هر چه هست ما نمی‌دانیم، ما می‌بینیم که دو کشور به حسب ظاهر با همدیگر درگیر هستند، قره‌باغ جزء بلاد اسلامی است و باید به بلاد اسلامی برگردد ولی آیا سازمان‌های جهانی هم همین را می‌گویند یا اینکه کرونا وضع اقتصادی آن‌ها را به هم ریخته، سلاح‌ها روی دستشان مانده، کارخانه‌ها متوقف شده و بیکاری زیاد شده ناچار هستند سلاح بفروشند، مرحوم صدر خیلی زیبا در «مقدمة فلسفتنا» بحث می‌کنند که مسئله دموکراسی که می‌گویند آزادی، از کجا آوردی، کجا خرج کردی، چطوری خرج کردی، آزادی فردی، آزادی اقتصادی، این‌ها را زیبا بیان می‌کند، که نتیجه آن فروش سلاح به جهان سوم و کشتار جهان سوم است، آزاد است، از هر طریقی می‌خواهند بیاورند و هر کجا هم خواستند مصرف کنند و هیچ هم مورد بازخواست قرار نگیرند، این معنای آزادی نزد آن‌ها است.

در مورد جنگ قره‌باغ هم ما نمی‌دانیم به چه انگیزه‌ای هست امّا می‌دانیم که انگیزۀ خیر در این‌ها نیست ولی بالاخره در این روایت هم ندارد که ارمنستان با آذربایجان درگیر می‌شود. بلکه هر دو از طرف عباسیان مورد تهاجم قرار می‌گیرند که یا باید بگوئیم راجع به تاریخ قبل است؛ که آمدند و رفتند؛ یا باید بگوئیم عباسیان دوباره روی کار می‌آیند. و این خیلی بعید است و ما روایات آن را مطرح خواهیم کرد و خواهید دید که این روایات نمی‌تواند شاهد بر بازگشت عباسیان باشد. روایاتی که از نظر سند صحیح است، دلالت آن‌ها ضعیف است و روایاتی هم که دلالت بر بازگشت عباسیان دارد، از جهت سند ضعیف هستند.

 


[1] البلدان، ابن الفقيه ؛ ص531.
[2] صورة الأرض ؛ ج‌2 ؛ ص333.
[3] صورة الأرض ؛ ج‌2 ؛ ص334.
[4] صورة الأرض ؛ ج‌2 ؛ ص335.
[5] صورة الأرض ؛ ج‌2 ؛ ص336.
[6] صورة الأرض ؛ ج‌2 ؛ ص336.
[7] صورة الأرض ؛ ج‌2 ؛ ص337.
[8] الغیبة للنعمانی؛ ص146.
[9] ابن ابی الحدید می‌گوید: این صبر امیر المومنین علیه‌السلام. بود که در برابر عایشه عکس العمل نشان نداد و او را تحمل کرد ولی اگر عایشه این کار را با عمر کرده بود، عمر او را می‌کشت و تکه تکه می‌کرد
[10] عجیب است کعب پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله را ندیده، او زمان خلیفۀ دوم مسلمان شد، خلیفۀ دوم او را دعوت کرد که از شام بیاید و او چشم بر خلافت عمر باز کرد و بر مشاهد و مواضع و جریانات امیر المومنین علیه‌السلام. اطلاع ندارد در عین حال اینگونه صحبت می‌کند لذا برخی او را شیعه می‌دانند البته ما نظر دیگری داریم، او یهودی بود و حضرت ابوذر با چوب بر سر او زد و گفت: ای یهودی‌زاده تو را چکار به اظهار نظر در احکام اسلامی. حدس ما این است که مرحوم تستری نسبت به کعب نظر مثبتی دارد چون کعب از این سنخ روایات نقل می‌کند و حدس ما این است که مرحوم نمازی هم نظر مثبت نسبت به ایشان دارد
logo