99/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم
جریانات آذربایجان قبل از ظهور امام زمان
موضوع: جریانات آذربایجان قبل از ظهور امام زمان
بحث ما پیرامون شاخصههای حکومت امام زمان بود، عنوان جزئی بحث ما ویژگیهای پرچم بود. ولی به دلیل اصرار بعضی از دوستان و تماسهای متعدد در مورد جریانات آذربایجان در آخر الزمان بحث خواهیم کرد البته این بحث ممکن است به بحث اصحاب امام زمان ربط داده شود و همچنان که ممکن است روایت آذربایجان مربوط به بحث شاخصههای حکومت امام زمان هم باشد؛ زیرا در این روایت محل ظهور را بین رکن و مقام بیان میکند. همچنین این روایت ممکن است مربوط به دشمنان حضرت نیز باشد که مخالفان حضرت چه کسانی هستند و این روایت به این مطلب هم اشاره دارد وَيْلٌ لِلعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ و ما بحث خواهیم کرد که مراد از عرب در روایت مردم و ملیتهای عرب نمیباشند؛ زیرا اکثر ملتهای عرب همراه امام زمان هستند؛ بلکه مربوط به اقلیتها و شاید حکام عرب است.
علت انتخاب این مبحث در این مقطع، درگیریها و حوادثی است که الآن در آذربایجان پیش آمده است. از خداوند عزّ و جلّ میخواهیم که این آتش جنگ و فتنه را هر چه زودتر خاموش کند. روشن است که پشتپرده این اتفاقات یهود و صهیونیستها هستند. آنها این آتش را روشن کردند که حواس مردم را از جنایات خودشان پرت کنند و از طرفی اسلحههای خودشان را هم به فروش برسانند.
جریانات آذربایجان، قبل از ظهور امام زمان
روایاتی که دربارۀ آذربایجان هست، شش روایت از خاصه و عامه است. از جمله روایاتی که در مورد آذربایجان خیلی مطرح است، روایتی است که مرحوم نعمانی در دو جای کتاب شریف الغیبة نقل میکند:
روایت اول:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ ابْنُ عُقْدَةَ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ الْجُعْفِيُّ أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ وَ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ إِنَّهُ قَالَ لِي أَبِي علیهالسلام لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِيجَانَ لَا يَقُومُ لَهَا شَيْءٌ وَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَكُونُوا أَحْلَاسَ بُيُوتِكُمْ[1] وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا فَإِذَا تَحَرَّكَ مُتَحَرِّكُنَا فَاسْعَوْا إِلَيْهِ وَ لَوْ حَبْواً وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ يُبَايِعُ النَّاسَ عَلَى كِتَابٍ جَدِيدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ وَ قَالَ وَيْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ.[2]
«ابو بصير از امام صادق علیهالسلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: "پدرم- امام باقر علیهالسلام - به من فرمود: ناگزير آتشى از ناحيه آذربايجان زبانه خواهد كشيد كه هيچ چيز در مقابلش نتواند ايستاد، چون چنين شود تحرک نداشته باشید و وارد معرکه نشوید و تا آنگاه كه ما در خانه نشستهايم شما نيز خانهنشين باشيد. اما وقتی كسى از طرف ما حركت كند، به سوى او بشتابيد (مهم در این روایت این است که فتنه آذربایجان جزو علائم ظهور شمرده شده است.) اگر چه بر دست و زانو. به خدا سوگند گوئى هم اكنون به او مىنگرم كه ميان ركن و مقام به فرمانى جديد (مراد از کتاب جدید، قرآن جدید نمیباشد؛ بلکه مراد دستورات و روش خاص است.) از مردم بيعت مىگيرد. فرمانى كه بر عرب سخت گران است، و (پدرم) فرمود: واى بر سركشان عرب از شرّى كه روى نموده است."»
مرحوم مجلسی نیز این روایت را نقل کرده است امّا در نقل علامه تعبیر « لابد لنار » نیست بلکه تعبیر « لابد لنا » است. اگر تعبیر « لابد لنا » باشد، در این صورت این روایت هیچ ربطی به قضایای امروز آذربایجان ندارد بلکه حضرت باقر علیهالسلام اصحاب امام عصر علیهالسلام را تبیین میکنند که در کجا هستند، گاهی در مورد طالقان و گاهی در مورد قم و کوفه میفرمایند و در این روایت هم دربارۀ آذربایجان میفرمایند « لابد لنا » به صورت حتمیت میفرمایند. اهل آذربایجان اکثرا شیعه هستند و حکومت هم خیلی تلاش میکند که اعتقاد آنها را تغییر بدهد، متأسفانه حکومت آنها ضد مذهب است.
منابع روایت:
الغیبة نعمانی: ص 194 و ص 263
بحار الانوار: ج 52، ص 135 و ص 294
اثبات الهداة: ج 5، ص 158
4. المعجم الموضوعی لأحادیث المهدی علیهالسلام: ص 687
توضیح روایت:
بحث ما پیرامون این روایت در چند محور است:
محور اول اینکه تعبیر روایت « لا بد لنا » است یا « لا بد لنار »
محور دوم اینکه مراد از آذربایجان کدام منطقه است، آیا مراد همین آذربایجانی است که یکی از استانهای کشور ما است یا اینکه مراد جمهوری آذربایجان است که زمانی جزء ایران بود و بر اثر بی کفایتی مسئولین آن زمان از ایران جدا شده است.
آنچه در این متن آمده « لا بد لنار » است، مرحوم مجلسی این روایت را در دو جا و از مرحوم نعمانی هم نقل میکند امّا تعبیر در نقل ایشان « لا بد لنا » است. مرحوم مجلسی مرد متتبع و محققی بود و کتابهای خطی را از شرق و غرب عالم جمع کرده بود، ممکن است در نسخهای که نزد ایشان بوده تعبیر « لا بد لنا » بوده است.
اما از معاصران، صاحب کتاب المعجم الموضوعی چنین عنوان میدهند ( حرکة الترک الممهدة فی آذربایجان ) یعنی این روایت اشاره به یاران امام زمان دارد، در روایت هست که قم زمینهساز حکومت امام عصر علیهالسلام است. از این روایت استفاده میشود که در آذربایجان کسانی هستند که زمینهساز حکومت امام زمان هستند.
سپس ایشان میفرماید:
أهم الحرکة الایجابیة للترک و أصحها سندا تحرک ترک آذربایجان ایران فی سنة الظهور.
«مهمترین حرکت مثبت ترک و صیحیحترین آن از جهت سند (خواهید دید که روایات اصحاب از حیث سند اصح سند نیست، ممکن است به یک نحوی روایات را حسنه بدانیم اما صحیح نیست)، حرکت ترک آذربایجان ایران (ایشان بحث را در آذربایجان ایران مطرح میکند) در سال ظهور است.»
بعضی نسبت به این روایت خیلی امیدوار شدند به خاطر این است که میگویند تحرک ترکها که زمینهساز ظهور امام زمان است در سال آخر غیبت و سال ظهور است البته ما نیز همین الآن و هر آن منتظر هستیم الآن ما امیدوار هستیم، ایشان بحث را محدود به آذربایجان ایران میکند، مراد آذربایجان شرقی است چون در روایات تعبیر تبریز، مراغه و خوی دارد پس ایشان دایرۀ این روایت را منحصر به آذربایجانی که از استانهای کشور عزیز ما است، میکند و مستند ایشان همین روایت است که از آن تعبیر اصح سندا میکند. ایشان روایت را از دو نقل نعمانی نقل میکند ولی در هر دو نقل تعبیر « لابد لنا » در نقل ایشان است و «ر» را در پرانتز میگذارند در حالی که نقل غیبت «لنار» است.
سپس میفرماید:
فقد رواه فی الغیبة عن ابی بصیر و روت بعض المصادر هذا الحدیث بلفظ « لابد لنار من آذربایجان».
بعضی از مصادر این حدیث را به لفظ « لابد لنار من آذربایجان » نقل کردند ( مسئله اصلی همین است شما غیر این را از کجا نقل کردید و کاش منبع نقل خود را بیان میکردید، در بحار الانوار لفظ « لابد لنا » در هر دو نقل آن میباشد و اگر این نقل صحیح باشد، روایت اشاره به اصحاب و ملیت آنها دارد.
و میفرماید:
و قد تصورها ابن طاووس و غیره ان المراد منها فتنة و الصحیح انها حرکة ممهدة.
«ابن طاووس و غیر او تصور کردهاند ( ظاهر عبارت ایشان این هست که ابن طاووس این روایت را درفتن آورده است در حالی که ما پیدا نکردیم) که مراد آتش و فتنهای است که در آنجا بپا میشود اما صحیح آن است که این روایت اشاره به حرکت و قیام زمینهسازان دارد.»
قم زمینهساز هستند، آنها هم زمینهساز هستند. ترکها خیلی به اهل بیت علیهمالسلام ارادت دارند، در نوجوانی در نجف اشرف عزاداری ترکها را تماشا میکردیم و دوست داشتیم، با اینکه ترکی میخواندند و معنای آن را نمیدانستیم، ولی حفظ بودیم. با چه سوزی میخواندند. عزاداری ترکها از عزاداریهای متمایز بود، خیلی سنگین حرکت میکردند، سادات را در جلوی دسته قرار میدادند و شالهای سبز میانداختند و شمع دست میگرفتند، عزاداری آنها ابهت داشت. روضههای آنها را متوجه نمیشدیم ولی خیلی دوست داشتیم، با یک سوزی میخواندند که اگر بگویم سنگ را هم به گریه میانداختند مبالغه نکردم. الآن هم همان ارادت را نسبت به اهل بیت علیهمالسلام دارند و به تاریخ هم که نگاه میکنیم از آنها جزء یاران امام حسن علیهالسلام نیز بوده است، ترکها حق عزاداری را ادا میکنند و اینها زمینهساز حکومت امام عصر علیهالسلام هستند خوشا به سعادتشان. تاریخ معاصر را نگاه بکنید میرفت که آذربایجان از ایران جدا بشود و شوروی هم خیلی روی این قضیه سرمایهگذاری کرده بود و دولت شاه هم نمیتوانست کاری بکند تا اینکه سید ابو الحسن اصفهانی رحلت کردند، با رحلت ایشان آذربایجان یکپارچه سیاهپوش و عزادار شد، همه مقلد، متدین و مذهبی، آنها فرار کردند، هر چه نیروی کادر بود فرار کردند، بعدها مسئولین رژیم آن روز گفته بودند: ما هیچ راهی نداشتیم که آذربایجان را به کشور بازگردانیم، رحلت سید ابو الحسن آذربایجان را دوباره به کشور ما برگرداند.
و میفرماید:
و لفظ الحدیث یکون « لابد لنا من آذربایجان و لیس « لنار » و فیه توجیه للشیعة یکون حرکتهم بعد ظهور هذه الحرکة و هذا هو القیام الموعود للإیرانیین.
« و لفظ حدیث "لابد لنا من آذربایجان" (حتما در آذربایجان ما یار داریم، این تعبیر نسبت به جاهای دیگر نیست که حتما یار داریم.) است و « لنار » نمیباشد، دلیل آن سیاق و نظم روایت است، سیاق این روایت قرینه است که در مقام نقل علامات ظهور است و ضمنا پیامی برای شیعه دارد که حرکت شما بعد از ظهور این حرکت باشد (یعنی تمام حرکات زمینهساز باید پشت سر حرکت آذربایجان باشد) و این آن قیامی هست که برای ایرانیها وعده داده شده است.»
این روایت مؤیدات هم دارد:
عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهالسلام أَنَّهُ قَالَ: كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ.[3]
امام باقر علیهالسلام مىفرمايد: «گويا قومى را مىبينم كه در مشرق قيام كردهاند و حق را مىطلبند؛ ولى حق را به آنان نمىدهند. بار ديگر طلب مىكنند؛ ولى باز به آنان واگذار نمىكنند. در اين حالت، شمشيرها را از نيام كشيده، بر شانه مىگذارند كه در اين هنگام، دشمن خواسته آنان را مىپذيرد؛ ولى آنان نمىپذيرند و قيام مىكنند و حق را واگذار نمىكنند، مگر به صاحب أمر. كشتگان آنان شهيد هستند و اگر من آنان را درك مىكردم، خودم را براى صاحب اين امر آماده مىكردم.»
پس بعضی این روایت امام باقر علیهالسلام را مستند قرار دادند که این روایت اشاره به درگیری فعلی جمهوری آذربایجان دارد یعنی فتنه و جنگی در آذربایجان میشود منتها باید این روایت را بررسی سندی بکنیم و از جهت دلالی هم بحث کنیم و از همه مهمتر بحث تطبیق است که اولا مراد از آذربایجان کدام آذربایجان است، آذربایجان ایران یا کشور آذربایجان ثانیا آیا میتوان تطبیق قطعی داد.