1400/08/05
بسم الله الرحمن الرحیم
گونه شناسی روایات مهدوی احمد بن هلال عبرتائی/ بررسی مبانی و مسائل مهدویت /کلام
موضوع: کلام / بررسی مبانی و مسائل مهدویت / گونه شناسی روایات مهدوی احمد بن هلال عبرتائی
بحث ما پیرامون شاخصههای حکومت امام عصر علیهالسلام است، به بحث عدالت و مصادیق عدالت رسیدیم، روایتی در این زمینه از عبرتائی نقل کردیم که " اول ما یظهر من العدل ..." امام زمان امر میکند که کسانی که طواف مستحبی دارند، مطاف را تحویل کسانی که طواف واجب دارند، بدهند، در بررسی سند روایت به شناخت عبرتائی و نمونه روایات او پرداختیم، ما روایات او را به روایات قبل از انحراف و حالت استقامت و بعد از انحراف تفصیل دادیم و انصافا روایاتی که از ایشان نقل شده است، روایاتی است که با مبانی ما سازگار است و روایات او در حال استقامت روایات درستی است و مضامین مقبولی نقل کرده است.
روایت پنجم
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ غَزْوَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلیالله علیه و آله: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَ مِنَ الْأَيَّامِ الْجُمُعَةَ وَ مِنَ الشُّهُورِ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ مِنَ اللَّيَالِي لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ مِنَ النَّاسِ الْأَنْبِيَاءَ وَ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ الرُّسُلَ وَ اخْتَارَنِي مِنَ الرُّسُلِ وَ اخْتَارَ مِنِّي عَلِيّاً وَ اخْتَارَ مِنْ عَلِيٍّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ اخْتَارَ مِنَ الْحُسَيْنِ الْأَوْصِيَاءَ يَنْفُونَ عَنِ التَّنْزِيلِ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ، تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ وَ هُوَ ظَاهِرُهُمْ وَ هُوَ بَاطِنُهُمْ.[1]
« امام صادق علیهالسلام فرمود: رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: خداى تعالى از روزها روز جمعه و از ماهها ماه رمضان و از شبها شب قدر را اختيار كرد و از ميان همه انبياء مرا اختيار نمود و از ميان خاندان من عليّ را برگزيد و او را بر همه اوصياء برترى داد و از خاندان علىّ حسن و حسين را برگزيد و از خاندان حسين اوصياى از فرزندان او را انتخاب كرد و آنان از قرآن كريم تحريف غالين و نسبت نارواى مبطلين و تأويل مضلّين را دفع مىكنند و نهمين آنان قائم ايشان است و او ظاهر و باطن ايشان است.»
این روایت از روایاتی است که عبرتائی نقل میکند و مشکلی هم ندارد.
توضیح روایت:
الْأَوْصِيَاءَ يَنْفُونَ عَنِ التَّنْزِيلِ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ:
ابو حنیفه ادعا میکرد؛ ولی امام علیهالسلام به او فرمودند: "ما ورثک الله من الکتاب حرفا واحدا" یک حرف از قرآن بلد نیستی. چون اول ادعا کرد که من قرآن بلد هستم، تاریخ و تفسیر بلد هستم، فقه و فرائض بلد هستم. امام برای او نمونه میآورد و او هر بار شکست میخورد. بعد گفت: از این به بعد دیگر وارد این مسائل نمیشوم! امام علیهالسلام فرمود: " إنّ حب الدنیا لیس بتارکک" نه این کار را خواهی کرد! ولی بدان که یک کلمه از قرآن هم بلد نیستی! یا هنگامی که امام صادق علیهالسلام آن آیه را برای او خواند:
ابو حنيفه با حضرت صادق علیهالسلام غذا خورد وقتى امام دست از غذا كشيد، گفت: " الحمد للَّه رب العالمين اللهم ان هذا منك و من رسولك" « اين نعمت از خدا و پيامبر تو است.»
ابو حنيفه گفت: يا ابا عبد اللَّه با خدا شريك قرار دادى. امام علیهالسلام فرمود: واى بر تو خدا در قرآن ميفرمايد: " وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ." [2] و در آيه ديگر ميفرمايد:" وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ." [3] ابو حنيفه گفت: به خدا قسم مثل اينكه تا كنون اين دو آيه را در قرآن نخوانده بودم و نه تا حالا شنيده بودم.
حضرت صادق علیهالسلام فرمود: بلى من خواندهام و شنيدهام؛ ولى خداوند اين آيه را درباره تو و امثال تو نازل نموده " أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها"؛ «يا بر دلها قفل زده شده» و فرمود: " كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ "؛ «چنين نيست بلكه ظلمت ظلم و بدكاريشان بر آنها غلبه نموده.»
پس ائمه معصوم علیهمالسلام جلوی هر کسی که تحریف مبطلان و تأویل جاهلی داشت را میگرفتند.
تاسعهم قائهم و هو ظاهرهم و باطنهم:
حضرت مهدی علیهالسلام بقیة الله است و نمونه تمام عیار همۀ انبیاء و همۀ ائمۀ طاهرین علیهمالسلام است، تعبیری استاد ما آقای وحید داشتند، میفرمودند: بهترین گلهای عالم را جمع کنید و عصاره آنها را بگیرید و در یک شیشه کوچک بریزید، حضرت مهدی علیهالسلام یعنی خلاصه عطر بهترین گلهای عالم.
در نقل بحار الانوار چنین آمده است: "تاسعهم باطنهم ظاهرهم قائمهم و هو افضلهم" اولا از ما خواسته نشده بلکه از ما خواسته شده که در این زمینه ورود نکنیم که بگوئیم بعد امام حسین افضل ائمه علیهمالسلام چه کسی است، " امیر المومنین افضلنا" این حرف همه است، بعد از ایشان، امام حسن علیهالسلام است " أخی افضل منی"، " أبی خیر منی"، امام حسن علیهالسلام افضل بر امام حسین علیهالسلام است، آل عبا افضل الناس هستند، نسبت به امام زمان در روایات آمده است " لو أدرکته لخدمته طول حیاتی" که این روایت از امام صادق علیهالسلام است اما اینکه کدام یک از ائمۀ بعد امام حسین علیهالسلام افضل است، آیا از ما خواسته شده است که وارد این جهت شویم یا نه؟ مرحوم مجلسی میفرماید: نه بحث نکنید، شاید جهت آن این باشد که نعوذ بالله سر از تنقیص امامان علیهمالسلام در بیاورد. پس وارد این مباحث نمیشوند. اما اینکه آقا امام عصر روحی فداه افضلهم باشد، ظاهر روایت را شاید نتوانیم بپذیریم؛ چون شکی نیست که افضل ائمه علیهمالسلام امیر المومنین علیهالسلام است، راوی به امام عرض میکند:
حَدَّثَنِي أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ النَّيْشَابُورِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْيَمَانِيِّ عَنْ مَنِيعِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي وَهْبٍ الْبَصْرِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ الْمَدِينَةَ فَأَتَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَتَيْتُكَ وَ لَمْ أَزُرْ قَبْرَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام قَالَ بِئْسَ مَا صَنَعْتَ لَوْ لَا أَنَّكَ مِنْ شِيعَتِنَا مَا نَظَرْتُ إِلَيْكَ أَ لَا تَزُورُ مَنْ يَزُورُهُ اللَّهُ تَعَالَى مَعَ الْمَلَائِكَةِ وَ يَزُورُهُ الْأَنْبِيَاءُ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ [وَ يَزُورُهُ الْمُؤْمِنُونَ] قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا عَلِمْتُ ذَلِكَ قَالَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ كُلِّهِمْ وَ لَهُ ثَوَابُ أَعْمَالِهِمْ وَ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فُضِّلُوا.[4]
«يونس و او از ابى وهب بصرى نقل كرده كه وى گفت: داخل مدينه شده نزد حضرت ابا عبد اللَّه علیهالسلام مشرّف شده محضرش عرضه داشتم: فدايت شوم خدمت شما رسيدم ولى به زيارت قبر امير المؤمنين علیهالسلام نرفتهام.
حضرت فرمودند: بد كارى كردى اگر از شيعيان ما نبودى به تو نگاه نمىكردم، چرا زيارت نكردى كسى را كه خداوند با فرشتگانش زيارتش مىكنند، انبياء و مؤمنين زيارتش مىنمايند؟
عرض كردم: فدايت شوم به اين امر واقف نبودم.
حضرت فرمودند: بدان كه امير المؤمنين علیهالسلام نزد حقتعالى از تمام امامانعلیهمالسلام افضل و برتر بوده و ثواب اعمال ايشان براى آن حضرت منظور مىشود (يعنى غير از اينكه در قبال اعمال خود آن جناب حق تعالى ثواب لحاظ مىكند اعمال ائمه هدى علیهمالسلام نيز موجب حصول ثواب براى حضرتش مىباشد) در حالى كه حضرات ائمّه علیهمالسلام به مقدار اعمال صادره از خودشان فضيلت و برترى عائدشان مىشود.»
با توجه به این روایات شکی در افضلیت امیر المومنین علیهالسلام بر ائمه علیهمالسلام دیگر نداریم. پس این روایت که در مورد امام عصر علیهالسلام میفرماید " افضلهم" را باید توجیه کنیم به اینکه پیامبر صلیالله علیه و آله بعد از امام حسن و امام حسین علیهماالسلام فرمودند "و اختار من الحسین الاوصیاء" یعنی امام عصر علیهالسلام " افضل الاوصیاء من بعد الحسینعلیهالسلام" است نه اینکه افضل همه است. علی بن ابی طالب علیهالسلام " انفسنا و انفسکم" است و شکی در افضلیت محمد مصطفی صلیالله علیه و آله بر تمام انبیاء نیست، آیه نسبت به امیر المومنین علیهالسلام انفسنا و نسبت به حسنین علیهماالسلام " ابنائنا" و نسبت به فاطمه زهرا علیهاالسلام "نسائنا" میفرماید.
پس این روایت را نیز عبرتائی نقل میکند. البته آخر روایت کمی تأمل داشت، که ما آن را حل کردیم.
روایت ششم
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیهالسلام قَالَ: لَا بُدَّ مِنْ فِتْنَةٍ صَمَّاءَ صَيْلَمٍ تَظْهَرُ فِيهَا كُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِيجَةٍ وَ ذَلِكَ عِنْدَ فِقْدَانِ الشِّيعَةِ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِي يَبْكِي عَلَيْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ. ثُمَّ قَالَ مِنْ بَعْدِ كَلَامٍ طَوِيلٍ: كَأَنِّي بِهِمْ شَرُّ مَا كَانُوا وَ قَدْ نُودُوا ثَلَاثَةَ أَصْوَاتٍ، الصَّوْتُ الْأَوَّلُ: أَزِفَتِ الْآزِفَةُ يَا مَعْشَرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ الصَّوْتُ الثَّانِي: أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ، وَ الثَّالِثُ: بَدَنٌ يَظْهَرُ فَيَرَى فِي قَرْنِ الشَّمْسِ يَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ فُلَاناً فَاسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا.[5]
«امام رضا علیهالسلام فرمودند: ناگزير فتنهاى بسيار سخت و از پا درآورنده واقع مىشود كه در آن هر فرد رازدار و مورد اعتمادى سقوط مىكند و اين در زمانى است كه شيعيان سوّمين نفر از فرزندان (امام حسن عسکری ) مرا از دست مىدهند، بر او اهل آسمان و زمين مىگريند[6] و هر مرد و زنى كه تشنه ديدار او باشند و هر غمگين و حسرتزدهاى بر او مىگريد.
سپس فرمودند: پدر و مادرم فداى او باد، او همنام جدّم صلیالله علیه و آله و شبيه من و شبيه موسى بن عمران علیهالسلام است، بر او پيراهنهاى نور مىباشد كه از شعاع نور قداست و پاكى فروغ مىگيرد. سپس بعد از کلامی طولانی فرمود: برای فتنهگران شر آنچه بودند هست، و به تحقیق به سه صوت ندا دهند، صوت اول: هر چیزی که خواهد آمد (قیامت) نزدیک است ای گروه مومنان، صوت دوم: لعنت خدا بر ظالمان، و سوم: بدنى در نزديكى خورشيد ديده مىشود، صاحب صدا مىگويد: خداوند متعال فلان شخص را برانگيخته، حرف او را بشنويد و از او اطاعت كنيد.»
ما از این روایت نمیتوانیم بگذریم؛ اگر چه راوی آن افسق فاسقین باشد، که عبرتائی اینچنین هست. به قول مرحوم خوئی " لم یتدین بدین" اصلا دین نداشت اما اول اینگونه نبود و در آخر کار اینطور شد لذا بعضی از بزرگان وقتی حدیثی از او نقل میکنند، میگویند: "روی فی حال استقامته"
سؤال بعضی از فضلا: مرحوم مجلسی در بحار الانوار از الغیبة نقل کرده است:
وَ الصَّوْتَ الثَّالِثَ يَرَوْنَ بَدَناً بَارِزاً نَحْوَ عَيْنِ الشَّمْسِ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ كَرَّ فِي هَلَاكِ الظَّالِمِين.[7] « ندا و صوت سوم هم در حالىكه در طرف جرم خورشيد بدنى ديده مىشود، اين است: اين امير المؤمنين علیهالسلام است كه براى نابودى و هلاك ظالمان به دنيا بازگشته است.»
جواب استاد: یعنی امیر المومنین علیهالسلام رجعت میکنند، بعضی گمان میکنند رجعت امیر المومنین و ائمه علیهمالسلام بعد از رحلت امام زمان است. در حالی که اینگونه نیست. رجعت در دوران حکومت امام عصر علیهالسلام است. و روایات تشکیل حکومت ائمه علیهمالسلام متعدد نیست. اصل رجوع ائمه علیهمالسلام مسلم است؛ اما اینکه بعد از امام زمان تشکیل حکومت میدهند، مسلم نیست و سه روایت بیشتر ندارد. پس ما باید بین قول به تشکیل حکومت از طرف ائمه طاهرین علیهمالسلام و رجعت تفکیک کنیم. رجعت ائمه علیهمالسلام در زمان امام عصر علیهالسلام از مسلمات و جزو معتقدات ما است؛ اما جزئیات رجعت؛ مانند اینکه آیا همۀ ائمه برمیگردند یا اینکه رجعت آنها برای تشکیل حکومت است و نحوۀ رجوع آنها از اول به آخر است؛ اینها تفصیلات رجعت است؛ که اگر دلیل داشته باشیم، میپذیریم و الا به قول آقای وحید: « اگر بر جزئیات دلیل متقنی باشد، میپذیریم و الا اصل اعتقاد به رجعت ما را کفایت میکند.»
این حدیث منابع و مدارک متعددی دارد البته عبارات آن مقداری فرق میکند، "هذا امیر المومنین" فقط در نقل الغیبة شیخ طوسی آمده است.