گونه شناسی روایات مهدوی احمد بن هلال عبرتائی/ بررسی مبانی و مسائل مهدویت /کلام
موضوع: کلام / بررسی مبانی و مسائل مهدویت / گونه شناسی روایات مهدوی احمد بن هلال عبرتائی
بحث ما رسید به بررسی نمونههایی از روایات عبرتائی، انصافا روایات او را بررسی کردیم و چیزی مخالف با اعتقادات مهدوی ندارد و همان که نجاشی فرمودند: (صالح الروایة) روایات او صالح و مقبول است. پس این تفصیل را باید پذیرفت که بین روایاتی که قبل از انحراف و هنگام استقامت نقل میکند با روایاتی که بعد از انحراف نقل میکند، فرق بگذاریم.
سؤال بعضی از فضلا: اصلا روایاتی بعد از انحراف دارد؟
جواب استاد: بله باید بررسی کنیم که او بعد از انحرافش چقدر ماند، دوران غیبت صغری بود و او نیابت نائب دوم محمد بن عثمان را نپذیرفت و در سال 267 فوت شد، 12 سال از عمر شریف امام زمان و هفت سال از امامت حضرت را درک کرد، وفات نائب اول نیز در سال 267 میباشد. پس ایشان مدت زیادی پس از انحراف نبوده است و روایات او روایات صالح و هیچ نشانه انحرافی در آنها مشهود نیست. پس با توجه به فرمایش "صالح الروایه" که آقای خوئی از نجاشی نقل میفرماید و با توجه به صالحیت روایات او، ما بین خود او و روایات او تفکیک میکنیم، در مورد خود او فرمایش مرحوم خوئی را نمیپذیریم زیرا کسی که دین ندارد از کجا معلوم که موثق باشد ولی روایات او صدق خبری دارد و ما روایات او را میپذیریم لذا آن روایتی هم که در ارتباط با طواف و مطاف نقل کرده را میپذیریم البته نه به خاطر وثاقت راوی بلکه به جهت اینکه صدق خبری دارد، خود خبر موثوق است.
بعضی از روایات عبرتائی، روایاتی است که اصلا اعتقادات ما همین است.
روایت دوم
حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ سَدِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام يَقُولُ إِنَّ فِي الْقَائِمِ سُنَّةً مِنْ يُوسُفَ قُلْتُ كَأَنَّكَ تَذْكُرُ خَبَرَهُ أَوْ غَيْبَتَهُ فَقَالَ لِي وَ مَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَشْبَاهُ الْخَنَازِيرِ أَنَّ إِخْوَةَ يُوسُفَ كَانُوا أَسْبَاطاً أَوْلَادَ أَنْبِيَاءَ تَاجَرُوا يُوسُفَ وَ بَايَعُوهُ وَ هُمْ إِخْوَتُهُ وَ هُوَ أَخُوهُمْ فَلَمْ يَعْرِفُوهُ حَتَّى قَالَ لَهُمْ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي وَقْتٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ يُرِيدُ أَنْ يَسْتُرَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ لَقَدْ كَانَ يُوسُفُ يَوْماً مَلِكَ مِصْرَ وَ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ وَالِدِهِ مَسِيرَةُ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً فَلَوْ أَرَادَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يُعَرِّفَهُ مَكَانَهُ لَقَدَرَ عَلَى ذَلِكَ وَ اللَّهِ لَقَدْ سَارَ يَعْقُوبُ وَ وُلْدُهُ عِنْدَ الْبِشَارَةِ فِي تِسْعَةِ أَيَّامٍ إِلَى مِصْرَ فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَفْعَلُ بِحُجَّتِهِ مَا فَعَلَ بِيُوسُفَ أَنْ يَكُونَ يَسِيرُ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ يَمْشِي فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأُ بُسُطَهُمْ وَ هُمْ لَا يَعْرِفُونَهُ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَنْ يُعَرِّفَهُمْ نَفْسَهُ كَمَا أَذِنَ لِيُوسُفَ علیهالسلام حِينَ قَالَ لَهُمْ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي.[1]
« سدير از امام صادق علیهالسلام روايت كند كه فرمود: در حضرت قائم سنّتى از يوسف است، گفتم: گويا خبر او يا غيبت او را ذكر مىكنيد؟ فرمود: اين مردم خوك صفت[2]
منكر نيستند.[3]
كه برادران يوسف اسباط و اولاد پيامبران بودند، با يوسف كه برادرشان بود و آنها هم برادر وى بودند تجارت كرده و داد و ستد نمودند و وى را نشناختند تا آنگاه كه گفت: من يوسفم و اين هم برادر من است! پس چرا منكر مىشوند كه خداى تعالى در روزگارى بخواهد حجّتش را از آنها پنهان كند؟ يوسف روزى پادشاه مصر بود و بين او و پدرش هجده روز فاصله بود و اگر خداى تعالى مىخواست كه مكان وى را به او بنماياند مىتوانست، به خدا سوگند وقتى به يعقوب و فرزندانش مژده رسيد، نه روزه خودشان را به مصر رسانيدند، چرا اين مردم منكرند كه خداى تعالى با حجّت خود همان كند كه با يوسف كرد؟ در بين ايشان گردش كند و در بازارهاى آنها راه رود و بر بساط آنها پا نهد و آنها او را نشناسند[4]
تا آنگاه كه خداى تعالى به او اذن دهد كه خود را به آنها معرّفى سازد[5]
همان گونه كه به يوسف اذن داد آنگاه كه به ايشان گفت: آيا مىدانيد آنگاه كه نادان بوديد چه بر سر يوسف و برادرش آورديد؟ گفتند: آيا تو خودت يوسف نيستى؟ گفت: من يوسفم و اين هم برادر من است! »
این روایت جزو روایاتی است که مقبول است، سند آن هم درست نباشد، جزو اعتقادات ما است، قدیمیترین منبع این روایت الامامة و التبصرة است، بعد از آن کمال الدین، علل الشرایع، الغیبة نعمانی، دلائل الامامة، اعلام الوری و بحار الانوار هم این روایت را نقل کردند.
[1] كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج1 ؛ ص144.
[2] چقدر معاندین موضعگیری و جوسازی و شبههاکنی کرده بودند که امام صادق
علیهالسلام از آنها اینچنین تعبیر میکند، نبی مکرم
صلیالله علیه و آله هم وقتی بنی قریضه را محاصره کردند، فرمودند: یا اخوة القردة و الخنازیر، آنها گمان کردند که پیامبر اکرم
صلیالله علیه و آله به آنها ناسزا میگوید، گفتند: دیگر نیازی به فحش دادن نبود، دیگر نمیدانستند که پیامبر
صلیالله علیه و آله درون آنها را میفرماید، اینها همین هستند و کسانی که نسبت به مهدویت و اهل بیت
علیهمالسلام موضع میگیرند، اینها از همان اخوة القردة و الخنازیر آب میخورند، وقتی زیر بار فرهنگ اهل بیت
علیهمالسلام. نروند گرفتار آن فرهنگ میشوند
[3] معاندین زمان امام صادق
علیهالسلام در مورد امام عصر
علیهالسلام موضع میگرفتند، هنوز حضرت مهدی
علیهالسلام. به دنیا نیامده بودند ولی خبر حضرت و این فرهنگ جا افتاده بود که مهدی از خاندان ما میآید و غائب میشود لذا همان روز معاندین موضع میگرفتند البته ممکن است اشاره به آینده باشد که در آینده غیبت طولانی میشود و آنها منکر میشوند
[4] بعضی سعی نکنند که امام عصر
علیهالسلام را به جزیره خضراء تبعید کنند، جزیره خضراء از اول مخفی نبوده که بخواهد کشف شود، ما در کتاب تا ظهور، تاریخ جزیره خضراء را آوردیم، حوزهها، شخصیتها، استاندار و فرماندار داشته است و درگیریها بوده و چیز مخفیای نبوده و آنچه گفته میشود که هواپیما در آنجا سقوط میکند و کشتی غرق میشود کذب است، امام عصر
علیهالسلام همه جا هستند اما صلاح نیست که مردم او را بشناسند لذا در روایات است که هنگامی که امام عصر
علیهالسلام ظهور کنند چون مردم او را ببینند، میگویند: ایشان امام عصر
علیهالسلام است، ما قبلا او را دیده بودیم. مرحوم صدوق نقل میکند که نائب اول قسم میخورد: به خدا قسم امام زمان
موسم حج میآید و امیر الحاج است، آن سالی که حضرت مهدی
علیهالسلام حج نیاید حج مردم قبول نیست لذا عدهای حج میروند که آن عرفات و مشعر را درک کنند تا امام زمان
را ببینند. امام عصر
علیهالسلام در بین مردم است، جریانی را از آقای وحید شنیدم که آقای گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری نیز برای من تعریف کردند که ایشان هم به نقل از آقای وحید تعریف کردند که آقائی نجف اشرف آمده بود و معروف شده بود به اینکه غیب میگوید، فرزندان آخوند خراسانی، خانواده آخوند خراسانی مریض شده بود و از بهبود او مأیوس شده بودند، این دو فرزند گفتند: این آقائی که غیب میگوید را پیدا کنیم و از او بپرسیم سرنوشت مادر ما چه میشود، او را در صحن مطهر امیر المومنین
علیهالسلام دیدند، ابتدا او را امتحان کردند، گفتند: ما آقائی را قصد میکنیم شما بگو او الآن کجا هست، او کمی فکر کرد و متحیر گفت: او کیست که هم نجف است هم کربلا هم مدینه، دنیا دور او میچرخد، گفتند: درست است ما حضرت مهدی
علیهالسلام. را قصد کرده بودیم که کجا هستند، عالم زیر پای حضرت است نه اینکه گوشه جزیره خضراء باشد، آقا امام زمان است، آقای وحید از آقای میلانی نقل میکردند و من نیز عبارت کتاب ایشان را دیدم که چرا میگویند امام زمان؟ زیرا حضرت امام همه چیز هست حتی زمان، زمان هم در اختیار او است. سپس فرزندان مرحوم آخوند از او سوال کردند ما مریضی داریم سرنوشت او چه میشود، گفت: او خوب نمیشود، بیماری تمام بدن او را گرفته است و مادر آنها هم بعد از سه روز فوت کرد، بعد به او گفتند: ما چه کار بکنیم که ما هم به اینجا برسیم، گفت: این فقر میخواهد و شما آقازاده هستید نمیتوانید
[5] هنگامی که خداوند اذن دهد، امام عصر
علیهالسلام کنار بیت، بین رکن و مقام خودش را معرفی میکند، ندا میدهد: « ألا یا اهل العالم أنا المهدی » و اولین کسی که خم میشود و دست امام را میبوسد، حضرت جبرئیل
علیهالسلام است و این خیلی معنا دارد، حضرت جبرائیل
علیهالسلام امین وحی و سفیر بین خدا و تمام انبیاء
علیهمالسلام خم میشود و دست امام عصر
علیهالسلام را میبوسد و هنگام ظهور و شروع کار، جبرائیل یک طرف حضرت، میکائیل طرف دیگر، اسرافیل، ازرائیل در خدمت او هستند یعنی برای نابودی دشمن دیگر سلاح لازم ندارد مگر عزرائیل از کسی شکست میخورد یا اجازه میگیرد. امام عصر
علیهالسلام پس از اذن خداوند خودش را معرفی میکند که مهدی من هستم و جالب اینکه اینگونه نیست که خبر حضرت پخش شود بلکه در روایت است که مردم خود ایشان را میبینند، از این مهمتر هر کس صدای حضرت را میشنود به زبان خودش میفهمد، امروز در سازمان ملل دبلاژ میکنند و حداکثر ده زبان است در حالی که در دنیا صدها زبان هست، این معجزه مهدی آل محمد
علیهمالسلام است که هر کسی خود آقا را میبیند و با زبان خودشان میشنوند و میفهمند در حالی که امام عصر
علیهالسلام با زبان عربی صحبت میکند، اینها را کنار هم بگذاریم آن وقت به یک واقعیت بزرگی با تمام وجود اذعان میکنیم لذا سفیانی و غرب و شرق نمیتوانند در برابر حضرت ایستادگی کنند، وای به حال کسی که در برابر حضرت مهدی
علیهالسلام بایستد، نه خود حضرت، سربازان حضرت که سلاحی در دست آنها است که چون به قله کوهی شلیک کنند کوه متلاشی میشود، یارانی که اگر خداوند عز و جل باران میفرستد به برکت آنها است، اینها را در نظر بگیریم تا بفهمیم خداوند میخواهد چه نعمتی برای ما بفرستد « بقیة الله خیر لکم»، « و نرید أن نمنّ علیکم» منتی، خداوند این همه نعمت به ما داده و نفرموده نمنّ اما برای بعث پیامبر
صلیالله علیه و آله فرموده « لقد منّ الله » و برای فرستادن امام زمان
. فرموده: « نرید أن نمنّ » اینها واقعا جای منت دارد