« فهرست دروس
درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1404/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

«التَنْبیه الرّابع: مختارنا: الضّابطة لتَمْییز موارد الإجْتناب عن غیرها في حُکْم المُلاقي النَّجِس في الشُّبْهَة المَحْصورة»/أصالة الاحتياط /الأصول العمليّة

 

موضوع: الأصول العمليّة/أصالة الاحتياط /«التَنْبیه الرّابع: مختارنا: الضّابطة لتَمْییز موارد الإجْتناب عن غیرها في حُکْم المُلاقي النَّجِس في الشُّبْهَة المَحْصورة»

 

در جلسات قبل أقوال و أدلّه ی «تَنْبیه چهارم» از تَنْبیهات بحث «إحْتیاط»، یعنی «حُکْم مُلاقي نَجِس در شُبْهَه ی مَحْصورة» را همراه با نَقْد و بررّسی بیان نمودیم. در این جلسه نظر خود را در این زمینه بیان خواهیم نمود.

 

ادامه ی بحث تَنْبیه چهارم در «حُکْم مُلاقي نَجِس در شُبْهَه ی مَحْصورة»:

مختار نهایی ما در «حُکْم مُلاقي نَجِس در شُبْهَه ی مَحْصورة»: با یک ضابطه مشخّص خواهد شد که «مُلاقي نَجِس در شُبَهات مَحصورة» در چه صورتی «واجبُ الإجْتناب» است و در چه صورتی «واجبُ الإجْتناب» نیست.

بیان ضابطه:

کُبْریٰ: اگر این «مُلاقي» در واقع «طرفِ عِلْم» شد، یعنی به ضمیمه ی «مُلاقیٰ» طرف شد به آن طرف، این مُلاقي حُکْمش «واجبُ الإجْتناب» است. امّا اگر «مُلاقي» نسبت به «مُلاقیٰ» ضمیمه نشود تا این که «طرفِ عِلْم» باشد «واجبُ الإجْتناب» نیست.

پنج مثال در مورد ضابطه داریم که ما چهار مثال آن را ذکر خواهیم کرد:

مثال نخست: اگر مکلّف روز شنبه «عِلْم إجْمالي» پیدا کرد که یا سمت راست فرش نَجِس است یا سمت چپ آن فرش نَجِس است به صورتی که این فرش خُشک است نَه خیس. روز یک شنبه دستِ مکلّف به یک طرف از آن دو سمت فرش إصابت می‌ کند طبق این ضابطه ای که عرض نمودیم، این «مُلاقي» (دستِ مکلّف) نمی تواند «طرفِ عِلْم» باشد؛ چون «عِلْم إجْمالي» مکلف مربوط به روز شنبه است و بین مُلاقات دستِ مکلّف در روز یک شنبه و «عِلْم إجْمالي» او در روز شنبه، فاصله افتاده. لذا «مُلاقي» (دستِ مکلّف) در این فرض، «واجبُ الإجْتناب» نیست.

مثال دوم: اگر مکلّف بداند یکی از طرفین فرش آلوده به نجاست است و همزمان با این «عِلْم إجْمالي» او، دستش به یکی از طرفین فرش برخورد کند. «مُلاقي» در اینجا مُسَلَّماً «طرفِ عِلْم» است لذا «مُلاقي» در این فرض «واجبُ الإجْتناب» است. زیرا فاصله‌ای که در مثال قبل بود در این مثال نیست.

مثال سوم: در روز پنجشنبه یکی از دو طرف فرش به نجاست آلوده می شود و مکلّف این را نمی داند روز جمعه دستِ مکلّف به یک طرف از آن دو طرف فرش إصابت می کند و مکلّف این را هم نمی داند. روز شنبه در می یابد که روز پنجشنبه یکی از طرفین فرش نَجِس شده بوده و روز جمعه نیز دستش به یکی از این دو طرف فرش برخورد کرده بوده. «مُلاقي» در این فرض «واجبُ الإجْتناب» است. زیرا مکلّف روز پنجشنبه به نجاست یکی از طرفین فرش عِلْم نداشته لذا «موضوعِ حُکْم» نیست. و روز جمعه نیز که دست او به یکی از طرفین فرش إصابت کرده چون عِلْم به نجاست نداشته، «موضوعِ أثر» نیست. اما روز شنبه که همزمان عِلْم به نجاست یکی از طرفین در روز پنجشنبه پیدا کرده و همچنین عِلْم به إصابت دستِ خود به یکی از آن دو طرف فرش پیدا کرده، نسبت به هر دو واقعه، «موضوع» برای «حُکْم إجْتناب» درست می‌ شود در نتیجه «مُلاقي» (دستِ مکلّف) در این مثال «واجبُ الإجْتناب» است.

مثال چهارم: همان مثال دوم مرحوم آخوند خُراساني (ره)؛ مکلّف دو «عِلْم إجْمالي» دارد:

الف) یا دستش با إصابت به یکی از طرفین فرش مشکوک النجاسة «واجبُ الإجْتناب» است یا سمت چپ فرش نَجِس است

ب) «عِلْم إجْمالي» دارد که نجاست دست او مُتأثّر از سمت راست فرش بوده که به فرش إصابت نموده یا مُتأثّر از سمت راست فرش نبوده.

با آمدن «عِلْم إجْمالي دوم»، معلوم می شود که «عِلْم إجْمالي نخست» او غلط بوده لذا «علم إجْمالي اوّل» از بین می رود؛ پس بر خلاف نظر مرحوم آخوند خُراساني (ره)، «مُلاقي و مُلاقیٰ» هر دو «واجبُ الإجْتناب» است.

بحث «شک در مکلّفٌ به» در «شُبَهات تَحْریمیّة» تمام شد. از جلسه ی آینده «شک در مکلّفٌ به» در «شُبَهات وجوبیّة» را بحث خواهیم نمود.

 

logo