1404/08/17
بسم الله الرحمن الرحیم
«تَنْبیه دوم: الإسْتِدْلال عَلَی إعْتبار الإبْتلاء بحدیث علي بن جعفر، مسائلٌ ثلاثة: الأولی: إذا شکّ في شرطیّة الإبْتلاء و عَدَمها»/أصالة الاحتياط /الأصول العمليّة
موضوع: الأصول العمليّة/أصالة الاحتياط /«تَنْبیه دوم: الإسْتِدْلال عَلَی إعْتبار الإبْتلاء بحدیث علي بن جعفر، مسائلٌ ثلاثة: الأولی: إذا شکّ في شرطیّة الإبْتلاء و عَدَمها»
در جلسه ی قبل در تنبیه دوم شُبَهات محصورة در بحث إحْتیاط، أقوال فُقهاء مَبْني خروج بعضی از «أطْراف عِلْم إجْمالي» از محلّ «إبْتلاء مکلّف» را همراه با نَقْد بررّسی بیان نمودیم. در این جلسه در ادامه ی بحث «إحْتیاط»، به ادامه ی این تَنْبیه خواهیم پرداخت.
إسْتِدْلال روایی مرحوم شیخ أنْصاري (ره) بر إعْتبار إبْتلاء همه ی أطراف در «علم إجْمالي»:
روایت علي بن جعفر:
«سَأَلْتُهُ (علیه السّلام) عَنْ رَجُلٍ رَعَفَ فَامْتَخَطَ فَطَارَ بَعْضُ ذَلِكَ الدَّمِ قَطْراً قَطْراً صِغَاراً فَأَصَابَ إِنَاءَهُ هَلْ يَصْلُحُ الْوُضُوءُ مِنْهُ قَالَ إِنْ لَمْ يَكُنْ شَيْءٌ يَسْتَبِينُ فِي الْمَاءِ فَلَا بَأْسَ وَ إِنْ كَانَ شَيْئاً بَيِّناً فَلَا يُتَوَضَّأُ مِنْهُ»[1] .
نَقْل به مضمون: اگر کسی مبتلاء به بیماری زُکام بود و بر اثر عطسه کردن از بینيش آب بیني همراه با ذرّاتی از خون بیرون آمد و به ظرفی برخورد کرد حکم چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند نگاه کنید اگر ذرات خون در آن نیست إسْتِعمال کنید و إلّا تَرْک کنید.
برداشت قُدَماء از این روایت: از این روایت میفهمیده میشود که اگر ذَرّات خون در آب «مُسْتَهْلَک» شد، آب آن «إناء» یا همان ظَرْف «پاک» است. یعنی مرحوم شیخ طوسي (ره) مُسَلَّم گرفته که این ذَرّات خون به آب رسیده. ولی با مُسْتَهْلَک شدن آن ذرّات در آب، آب آن ظرف پاک است.
نظر متأخّرین از این روایت و برداشت: فهم ایشان درست بوده اما این روایت «مُعْرَضٌ عنه» است. یعنی فُقَهاء از آن «إعْراض» کرده اند لذا برای ما حُجَّت نیست.
برداشت مرحوم شیخ أنْصاري (ره) از این روایت: معنای عبارت «فأَصابَ الإناء» این است که آن ذرات به داخل «إناء» برخورد داشته یا پشت آن «إناء» برخورد کرده. و چون پشت این ظرف نیز یکی از أطراف «عِلْم إجْمالي» است و از محل إبْتلاء مکلّف خارج بوده، حضرت فرموده این «عِلْم إجْمالي» نمی تواند «مُنَجّز» باشد.
إشْکال به این برداشت مرحوم شیخ أنْصاري (ره):
أوّلاً: آنچه از «ظاهر» روایت فهمیده میشود این است که مراد عبارت «فأَصابَ الإناء» یعنی «فأَصابَ الماء». خیلی بعید است که مراد إصابت آن ذَرّات پشت إناء بوده باشد. به عبارت فنّی تر روایت إصابت آن ذَرّات را به «ظَرْف» نسبت داده در حالی که «مَظْروف» مورد «إراده» است. در فارسی هم وقتی گفته میشود خون به ظرف خورد، منظور این است که خون به محتویّات درون آن ظرف خورد!
ثانیاً: از کجا معلوم که پشت آن ظرف نیز محلّ إبتلاء نبوده باشد؟! ممکن از پشت آن ظرف نیز محلّ إبْتلاء بوده باشد؛ زیرا ممکن است دست خیس به پُشت «مشکوک الإِصابة» ظرف خورده باشد.
«مسائلٌ ثلاثة»:
الأولی: «إذا شَکَکْنا في إنَّ الإبْتلاءَ شَرْطٌ للصِّحَة الخِطاب [أو لحُسْن الخِطاب] أو لا»؟: یعنی در أصْل این مسأله ی أصولیّة شک کنیم که این مبنای مرحوم شیخ أنْصاري (ره) درست است یا خیر؟
أقوال:
قول مرحوم شیخ أنْصاري (ره) و مرحوم خویي (ره): در فرض شک در این صورت أولی، باید از آن «إناء»، إجْتناب کرد.
دلیل مرحوم شیخ أنْصاري (ره): تَمَسُّک به «إطْلاق» دلیل «إجْتَنب عن النَّجِس».
إشْکال مرحوم آخوند خُراساني (ره) به دلیل مرحوم شیخ أنْصاري (ره): در تَمَسُّک به «إطْلاق» در واقع «وجود إطْلاق» شرط است. در اینجا این گونه نیست و دو إحْتمال است؛ لذا اگر بگوییم «إبْتلاء» در واقع شرط «صِحّت و حُسْن» خِطاب است، دیگر إطْلاقی و خِطابی در اینجا نیست! در مثال «أعْتِق رَقَبَة» مسلّم است و شک در «مانع و رافِع» است. امّا در اینجا این طور نیست؛ زیرا در اینجا در أصل «خِطاب» (یعنی خودِ مُقْتَضي) شک است.
قول مرحوم آخوند خُراساني (ره): در این صورتِ شک، «إجْتناب» لازم نیست.
دلیل مرحوم خویي (ره): مجرّد این که این خِطاب، مشتمل بر «مَحال و عَدَم» است، سَبَب نمی شود که ما از خِطاب «رَفْع یَد» کنیم. مثلاً: «قال الصّادق (علیه السّلام): قول العادل حُجَّة». امّا ممکن است همین قول عادل ناخواسته سَبَب «تحریمِ حَلال یا تحلیل حَرام» شود! بنابراین صِرْف این إحْتمال سَبَب نمی شود که ما قول امام صادق (علیه السّلام) را کنار بگذاریم.
إشْکال به این دلیل دلیل مرحوم خویي (ره): عین همان إشْکالی که در دلیل مرحوم شیخ أنْصاري (ره) بیان شد، در اینجا هم می آید. را در همین مثالی که شما فرمودید «مُقْتضي» موجود است امّا شک در «مانع» است پس ما نباید با صِرْف یک إحْتمال قول حضرت را کنار بگذاریم. امّا در ما نحن فیه، شک در مُقْتَضي است.
به نظر ما حقّ با مرحوم آخوند خُراساني (ره) هست.
الثّاني: «إذا شَکَکْنا في إنَّ الإبْتلاءَ مِصْداقاً»: مثلاً مکلّف اگر شک بکند که آیا این ظرفی که نزد اوست نجس است یا آن ظرفی که در هندوستان نزد «زید» هست نجس است! در اینجا باید ببینیم آیا این مثال هم جزء «مَصادیق» این مسأله هست یا خیر؟
این مسأله، از قبیل «تَمَسُّک به عامّ در شبْهه ی مصداقیّه ی مُخَصِّص» می باشد که تَمَسُّک به آن جایز نیست.
الثّالث: إذا شَکَکْنا في إنَّ الإبْتلاءَ مَفْهوماً».
نکته: این سه مسأله بر أساس مَبْنای مرحوم شیخ أنْصاري (ره) می باشد و بر أساس مَبْنای مرحوم امام خمیني (ره)، این مسائل «سالبةٌ بإنْتفاء الموضوع» می باشد.