« فهرست دروس
درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1404/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

«الطّائفةُ الرّابعة: الأخْبارُ الآمِرَة بالإحْتیاط في الشُّبْهَة»/أصالة البراءة /الأصول العمليّة

 

موضوع: الأصول العمليّة/أصالة البراءة /«الطّائفةُ الرّابعة: الأخْبارُ الآمِرَة بالإحْتیاط في الشُّبْهَة»

 

در جلسه پیش، روایات طایفه ی سوم در بحث أدلّه ی أخْباریّون مَبْني بر «وجوب إحْتیاط» در «شُبْهه ی حُکْمیّه ی تَحْریمیّة» از مَبْحَث «أدلّه ی برائت» را بیان نمودیم. در این جلسه به بیان و بررّسی طایفه ی چهارم این گونه روایات خواهیم پرداخت.

 

د) روایات مَبْني بر «وجوب الإحْتیاط»:

این طایفه از روایات، دارای چهار روایت است.

مرحوم شیخ أنْصاري (ره) این روایات را مطالعه فرموده امّا إشْکال به إسْتدلال به این روایات را خلاصه و مُخْتصَر بیان فرمودند.

مرحوم شیخ أنْصاري (ره): این روایات یک مشکلی دارند و آن این است که آیا «أمْر به إحْتیاط» یک «أمْر مُقَدِّمي» است یا «أمْر نَفْسي» است؟ اگر بگوییم « أمْر مُقَدِّمي» است معنایش این است که مولی أمْر به «مُقَدّمة» کرده بدون این که «ذي المُقَدّمة» را بیان کند و اگر بگوییم در صورت مُصادِفَت به واقع، «شُرْبُ التُّتُن» حرام باشد، باید بگوییم مکلّفی که مرتکب شده مُسْتَحَقّ «عِقاب» است و این «عِقاب» بر «أمْر مَجْهول» است و «عِقاب» بر «أمْر مَجْهول» قَبیح است.

و اگر بگوییم «وجوب نَفْسي» دارد، باز هم مشکل هست؛ زیرا لازم می‌ آید عقوبت برای «تَرْک إحْتیاط» باشد نَه برای «واقع» و حال این که «إجْماع» داریم که «عقوبت» برای «واقع» است نَه «تَرْک إحْتیاط».

مرحوم آخوند خراساني (ره): «أمْر به إحْتیاط» یک «أمْر مُقَدِّمي» است ولی این «أمْر مُقَدِّمي» در واقع «ذي المُقَدّمة» را نیز نشان می دهد. و آن «إحْتیاط در أمور دیني» نظیر «نفوس، عِرْض و مال» می باشد. لذا همین که فرمود: «أخوکَ دینُک» در واقع «ذي المُقَدّمة» را نیز فرموده و نیازی نیست که مولی «مُتعَلَّق إحْتیاط» را یکی پس از دیگری بیان کند. به عبارت دیگر «أمْ به إحْتیاط» یک «أمْر طَریقي» می باشد نَه «أمْر مُقَدِّمي» یا «أمْر نَفْسي». به عبارت ساده‌ تر این که می‌ فرماید: «إحْتیاط» کن، یعنی «ذي المُقَدّمة» را انجام بده. بنابراین دیگر واجب «مَجْهول» نیست و «عقوبت» هم بر عَدَم انجام «ذي المُقَدّمة» بار می‌ شود.

ایشان چهار إشکال گرفته اند به إسْتدلال أخْباریّون به روایات.

بیان این إشکالات:

۱. روایات «برائت» در واقع «نَصّ» است امّا «إحْتیاط» روایاتش «ظاهر» است و «نَصّ» بر «ظاهر» مُقَدَّم است.

۲. روایات «برائت» در واقع «أخَصّ» است امّا روایات إحْتیاط در واقع «أعَمّ» است و «أخَصّ» بر «أعَمّ» مُقَدَّم است.

۳. روایاتی که می‌گوید «الإحْتیاط»، أوامرش «إرْشادي» است. در این گونه موارد ما باید ببینیم «مُرْشدٌ إلَیه» این أوامر چیست. اگر «مُرْشدٌ إلَیه» آن «قَبْلَ الفَحْص» و یا «شْبْهه ی مَحْصورة» باشد، «إحْتیاط» در این صورت «واجب» است امّا اگر «شْبْهه ی غیر مَحْصورة» است و «قَبْلَ الفَحْص» نیست، دلیلی بر «تکلیف» نیست، «إحْتیاط» در اینجا «مُسْتَحَبّ» است.

۴. أدلّه ی «إحْتیاط»، در جایی است که «وجوب» آن در «خارج» برای ما روشن باشد ولی در جایی که در «خارج» وجوبش برای ما روشن نباشد، چنین جایی را نمی گیرد. البته این مطلب بیان دیگر همان مطلب سوم است.

نظر ما: «روایات إحْتیاط» چهار گروه است:

گروه اوّل: «ما هو ظاهرٌ في الإسْتِحْباب»:

۱. «عنهم (علیه السّلام): لیس بناکِبٍ (أي: سقوط) عن الصّراط مَن سَلَکَ سبیل‌َ ‌الإحْتیاط»[1] ‌.

مرحوم بروجردي (ره): «سَجْع» در این عبارت، نشان از این است که این کلام، کلام امام معصوم «علیه السّلام) نیست.

۲. «یا کمیل أَخُوکَ دینِک، فأحْتَطْ لِدینِک بما شئت»[2] .

یعنی دین شما به مَنْزله ی برادر شماست. مشخّص است که از این روایت، «إسْتِحْباب» فهمیده می‌ شود نَه «وجوب».

گروه دوم: «ما هو ظاهرٌ في الإحْتیاط بالفَتْوَی»: یعنی حضرت فرموده در فَتْوا دادن «إحْتیاط» کنید:

«وُجِدَتْ بخَطّ الشهيد محمّد بن مكّي (قَدَّسَ سِرُّه) حديثاً طَويلاً عن عنوان البصري عن أبي عبد الله جعفر بن محمّد (علیه السّلام) يقول فيه سَل العُلماء ما جُهِلْت، و إيّاک أن تسألهم تَعَنُّتاً و تجربة إيّاک أن تعمل برَأيک شيئاً و خُذْ بالإحْتياط في جميع أمورک ما تَجِدَ إليه سبيلاً و أهرب مِن الفُتيا هَربک مِن الأسد و لا تَجْعَل رقبک عتبة النّاس»[3] .

گروه سوم: «ما هو ظاهرٌ في لُزوم الإحْتیاط قَبْل الفَحْص»:

«علي بن إبراهيم، عن أبيه، ومحمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان جميعاً عن ابن أبي عُمَيْر، وصفوان بن يحيى جميعاً، عن عبد الرحمن بن الحَجّاج قال: سألت أبا الحسن (عليه السّلام) عن رَجلين أصاباً صِيداً و هما مُحْرِمان؛ الجَزاء بينهما أو على كلّ واحد منهما جَزاء؟ فقال: لابل عليهما أن يَجزي كل واحد منهما الصيدَ، قُلْتُ: إنّ بعض أصحابنا سألني عن ذلک فلم أدرما عليه؟ فقال: إذا أصبتم مثل هذا فلم تدروا فعليكم بالإحتياط حتّى تسألوا عنه فتعلموا»[4] .

گروه چهارم: «إتّخاذُ الإحْتیاط، ذَریعَةً لِبَیان الحُکْم الشَّرْعي»:

«عبد الله بن وضّاح قال: كَتَبْتُ إلى العبد الصالح (علیه السّلام): يتوارى القُرْص و يقبل الليل و يزيد الليل إرتفاعاً و تستَتر عنّا الشمس و ترتفع فوق الجبل حُمْرَة ويؤذّن عندنا المؤذّنون، فأُصَلّي حينئذٍ و أفْطِر إن كُنْتَ صائماً، أو أنْتَظر حتّى تذْهبَ الحُمْرَة الّتي فوق الجَبَل؟

فكَتَبَ (عليه‌ السّلام) إليّ: أرى لک أن تنتظر حتّى تذهبَ الحمرة وتأخذ بالحائطة لدينک»[5] .

حضرت در اینجا «تَقیّة» کرده و حُکْم را طوری بیان نموده که بیان و حُکْم أصلی کند با حفظ جان خود شیعیانش. لذا فرموده بهتر است منتظر بمانی تا «حُمْره ی مَشْرقیّة» به پشت کوه برود تا مطمئن شوی و بعد نماز مَغْرِب بخوان یا روزه را إفْطار کن. بنابراین حضرت در اینجا، «حُکْم واقعي» را در قالب «إحْتیاط» بیان فرموده.

 

ه) «أخْبارُ التَّثْلیث»: این طایفه را در جلسه ی آینده بحث خواهیم کرد.

 


logo