1404/02/28
بسم الله الرحمن الرحیم
مكتب هاى جبرى گرى/حجية خبر الواحد /الأمارات
موضوع: الأمارات/حجية خبر الواحد /مكتب هاى جبرى گرى
در جلسات گذشته، فصول بحث «أمارات» از مباحث «حُجَج شَرْعیّة» را بیان نمودیم. عَلَی القاعده باید با شروع بیان بحث «بَراءَة»، وارد مباحث «أصول عَمَلیّة» شویم؛ ولی به جهت طولانی بودن این بحث و نزدیکی به پایان سال تحصیلي، به جای بحث «بَراءَة»، مَبْحَث أعتقادي و أصولي «جَبْر و تَفْویض» تا پایان سال تحصیلي خواهیم پرداخت.
البته بحث «جَبْر و تَفْویض» سابقاً جُزء مباحث أصولي بود و ما آن را به دلیل احساس عدم نیاز و این که در «عَقاید» هم بحث می شود، حذف کرده بودیم. به هر حال امسال با توجّه به شرایطی که عرض کردیم بیان آن خالی از لُطف نیست.
ادامه ی بیان مسأله ی «جَبْر و تَفْویض»:
نوع بَشَر از روز نخست که پا در این دنیا میگذارد، دو مسأله فکر او را مشغول به خود می کند:
الف) از کجا آمده، برای چه آمده و به کجا خواهد رفت؟
ب) آیا ما إنسان ها در زندگی «موجودی مُخَیَّر» هستیم یا «موجودی مُضْطَّر»؟
در میان جامعه ی إسلامی در مورد این مسأله دارای إعتقادات مختلفی هستند لذا نِحْله های گوناگونی پدید آمد؛ از قبیل:
۱. قائلین به «جَبْر»:
الف) «جَبْر أشْعَري»: قائلین به این مَکْتب، پنج «دستاویز» دارند:
اوّل: «أفْعال العِباد، مَخْلوقَةً للّه تبارک و تعالی»:
«أشاعرة» معتقدند که علّت به صورت «مؤثِّر واحد و تامّ»، مُنْحَصر در خداوند متعال است. ولی «مؤثِّر تَبَعي» را مُنْکِر هستند. مثلاً این ها قائلن به این که شرایط آب و خاک و... در ثَمَر دادن میوه ی درخت دخالتی ندارد و فقط خداوند متعال است که مستقیماً درخت را ثَمَر می دهد!!!
دلیل قرآني:
دلیل نخست: ﴿وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ﴾[1]
ترجمه: خداوند متعال هم شما را خَلْق کرده و هم کارهای شما را خَلْق کرده.
دلیل دوم: ﴿قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ﴾[2]
ترجمه: بگو همه چیز را خداوند متعال آفریده.
إشکال به این إسْتِدْلالات:
إشکال نخست: همان خدایی که در این آیه ی شریفه فرموده من آفریننده ی همه چیز هستم، در آیه ی شریفه ی دیگر در مورد داستان حضرت عیسی (علیه السّلام) فرموده که حضرت عیسی (علیه السّلام) خِطاب بني إسرائیل که مُعجزه می کرد و او را خدا می دانستند فرمود: ﴿وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾[3]
در قرآن که تناقض نیست! بنابراین آنچه از جمع این آیات فهمیده می شود این است که «خالقیّت» بر دو قسم است:
قِسْم نخست: «خالِقٌ، سَبَبٌ، تامٌّ، غیرُ مُسْتَنَدٍ إلی قُوّة» یا «خالِقٌ، مُسْتقلٌّ غیرُ مُسْتَنَدٍ في فِعْلِه إلی مکانٍ».
قِسْم دوم: «خالِقٌ، مُسْتَنَدٌ إلی القُوّةِ مِن الله».
نوع نخستِ «خالِقیّت» مُنْحَصِر در خداوند متعال است. امّا نوع دومِ «خالقیّت» مُنْحَصِر در خداوند سُبْحانَه نیست.
إشکال دوم: اگر ما به وجدان خود نیز مراجعه کنیم، با «عِلْم وجداني» خود در می یابیم که مثلاً واقعاً آب خوردن تشنگی ما را رَفْع می کند و لذا این تأثیر آب در رَفْع تشنگی بَشَر، به تَبَع إذْن خداوند تبارک و تعالی است. لذا شما دچار «جَهْل مُرَکّب» شده اید!
إشکال أشاعرة به دلیل خود: بر أساس این عَقیده شما که ما فقط محلّ و ظَرف هستیم و در أفْعال خداوند متعال هیچ دخالتی نداریم و هیچ کاره هستیم، پس مسؤول نیز خداوند متعال باید باشد!
جواب خود أشاعرة به این إشکال: بله؛ خداوند متعال «خالِق» است و إنسان «کاسب» است!
إشاعرة در واقع خواستهاند با آوردن لفظ «کاسب» به نوعی إشکال به خود را مُرْتَفَع کنند و یک مسؤولیّتی را برای إنسان بتراشند! امّا از زمان «حسن أشْعَري» تا الآن نتواسته اند «کاسب» را معنا کنند!! نهایتاً تنها معنایی که سعی کردند برای کسب دست و پا کنند این است که می گویند «کَسْب» به معنای این است که هرگاه إنسان إراده کرد، خداوند متعال این أثَر را در إنسان فعّال می کند! لذا به این «مُقارنَت» به معنای «کَسْب» است.
إشکال به این فرمایش: مُجَرّد این «مُقارنَت»، موجب نمی شود این مسؤولیّت از خداوند سُبْحانَه سَلْب شود و إنسان را مسؤول بداند. به عبارت دیگر اگر إنسان نیز مُؤثِّر است در أفْعال خداوند متعال، پس شما از عقیده ی خود برگشته اید و اگر مُؤثِّر نیست پس چرا إنسان مسؤول باشد؟! لذا إشکال دوباره برمی گردد.
دوم: «عِلْمُه سُبْحانَه بأفْعال العِباد»
سوم: «إرادَةُ الله تبارک و تعالی بأفْعال العِباد»
چهارم: مسأله ی «قَضاء و قَدَر»
پنجم: مسأله ی «الهِدایةَ و الضِّلالَة»
ب) «جَبْر مُعْتَزَلي»
ج) «جَبْر فَلْسَفي»
د) «جَبْر مادّي»
قائلین به «تَفْویض»:
مَکْتَب تفویضي «مُعْتَزلي»
مَکْتَب «وجودیّون یا إجْزي»
۳. قائلین «أمرٌ بین الأمْرین»: خاندان رسالت و ولایت و شیعیان آن ها قائل به این إعْتقاد هستند.