1404/02/17
بسم الله الرحمن الرحیم
5. الاستدلال على حجّية الخبر الواحد بالدليل العقلي/حجية خبر الواحد /الأمارات
موضوع: الأمارات/حجية خبر الواحد /5. الاستدلال على حجّية الخبر الواحد بالدليل العقلي
در جلسات گذشته عُمده «أدلّه ی إثْبات حُجّیّّت خبر واحد» را بیان نمودیم. در این جلسه در ادامه ی این بحث، به «إثْبات حُجّیَّت خبر واحد» با دلیل عَقْلي خواهیم پرداخت.
«الإسْتِدْلال عَلَی حُجّیَّة الخبر الواحد بالدّلیل العَقْلي»:
نکته:
مراد از دلیل عَقْلي در اینجا «باب إنْسِداد» است. «إنْسِداد» چهار بیان دارد.
بیانات چهارگانه ی «إنْسِداد»:
۱. «إنْسِداد صَغیر»:
بیان نخست [بیان مرحوم صاحب وافیّة (ره)]: ما عِلْم إجْمالي داریم به این که أکْثر این أخْبار آحادی که در کُتُب أرْبَعة آمده، از معصومین (علیه السّلام) صادر شده به گونه ای که اگر به این أخْبار عَمَل نکنیم، فقه ما در عبادات و مُعاملات پیش نخواهد رفت. بنابراین مُقْتضای «عِلْم إجْمالي» این است که ما به این روایات عَمَل کنیم؛ زیرا «عِلْم إجْمالي» مُنَجَّز است.
إشکال مرحوم شیخ أنْصاري (ره) به این بیان: دایره ی «عِلْم إجْمالي»، فقط «کُتُب أرْبَعة» نیست بلکه «مُطْلَق أمارات» (أَعَمّ از أخْبار و غیر أخْبار) است.
جواب مرحوم آخوند خراساني (ره) به این إشکال: «عِلْم إجْمالي» دو نوع است:
۱. «عِلْم إجْمالي مُوَسَّع»: همان علم إجْمالي به «مُطْلَق أمارات».
۲. «عِلْم إجْمالي مُضَیَّق»: همان «عِلْم إجْمالي» به صدور أخْبار از معصومین (علیهم السّلام) در «کُتُب أرْبَعة».
«عِلْم إجْمالي مُضَیَّق» در واقع «عِلْم إجْمالي مُوَسَّع» را مُنْحَل می کند به این نَحْو که أخْبار «کُتُب أرْبَعة» که «عِلْم إجْمالي مُضَیَّق» است را از تحت «مُطْلَق أمارات» یا همان «عِلْم إجْمالي مُوَسَّع» خارج می کنیم. لذا در این صورت «عِلْم إجْمالي» مُنْحَل می شود به «عِلْم إجْمالي مُتَیَقَّن» (یعنی أخْبار کُتُب أرْبَعة) و «عِلْم إجْمالي مَشکوک» (یعنی شُهَرات، إجْماعات مَنْقول و أخْبار عامّة). نتیجه این که «أخْبار کُتُب أرْبَعة» حُجَّت می شود و الباقي حُجَّت نیست.
مثال برای إنْحِلال عِلْم إجْمالي مذکور: فرض می کنیم مُکلّف گَلّه ی گوسفندی دارد که هم گوسفند سفید دارد و هم گوسفند سیاه دارد. و مُکَلَّف یقین دارد که در این گَلّه، دَه رأس «گوسفند غَصْبي» وجود دارد. بعد «أمارة» قائم شد که از بین این گَلّه ی گوسفند، این دَه گوسفند سفید «مَغْصوب» است.
بیان دوم: «عبادات و مُعاملات» برای خود «أجْزاء و شرایط» دارند. این «أجزاء و شرایط» در واقع در «أخْبار أحاد» بیان و مُعَیَّن شده و اگر ما به این أخْبار عَمَل نکنیم، تکلیفی نمی توانیم انجام بدهیم!
مرحوم شیخ أنْصاري (ره) همان إشکال بیان قبل را به این بیان نیز وارد کرده اند. لذا همان جوابی که مرحوم آخوند خراساني (ره) به آن إشکال داده اند در اینجا هم می آید.
إشکال مهمّ به این دو بیان «إنْسداد»: آنچه را ما می خواهیم، با این «دو بیان إنْسداد» ثابت نمی شود و آنچه را که با این «دو بیان إنْسداد» ثابت می شود، ما آن را نمی خواهیم. ما خبر واحدی می خواهیم که قَوی و کارآمد باشد، مُثْبِتاتش حُجَّت باشد، مُطْلقات و عمومات را قِیْد و تَخْصیص بزند، مَضْمونش را بتوان به شارع مُقَدَّس نسبت داد و حتّی بتواند بر «أصول عَمَلیّه» مُقَدَّم و «حاکم» باشد. امّا چیزی که در این دو بیان آمده، از باب «إحْتیاط» است که عَمَل به خبر واحد را تکلیف می کند. و فقط در جایی که مثلاً مُقتضای خبر، «إثْباتي» باشد ولی مُقْتضای أصْل، «نفْي» باشد، این نوع خبر واحد بر أصْل مُقَدَّم می شود. بنابراین چنین خبر واحدی نمی تواند کارآمد باشد. چون این گونه أخْبار آحاد در واقع جُزء «أصول عَمَلیّة» به شمار می آید!
بیان سوم که بیان مرحوم شیخ محمّد تقي إصْفهاني (ره) می باشد را در جلسه ی آینده بیان خواهیم کرد.
۲. «إنْسِداد کَبیر»: این نوع «إنْسداد»، یک بحث طولانی دارد؛ بنابراین ما این «إنْسِداد کَبیر» را بیان نمی کنیم؛ زیرا بعد از این که «حُجّیَّت خبر واحد» با «سیره ی عُقَلاء» برای ما ثابت شد، دیگر نوبت به بحث درباره ی «إنْسداد کَبیر» نمی رسد.