1404/02/06
بسم الله الرحمن الرحیم
الإشكال الأوّل: عموم التعليل مانع عن ثبوت المفهوم - الإشكال الثاني: خروج المورد عن المفهوم/حجية خبر الواحد /الأمارات
موضوع: الأمارات/حجية خبر الواحد /الإشكال الأوّل: عموم التعليل مانع عن ثبوت المفهوم - الإشكال الثاني: خروج المورد عن المفهوم
در جلسه ی گذشته «إثْبات حُجّیَّت خبر واحد» از طریق آیه ی شریفه ی «نَبَأ» به وسیله ی «مَفْهوم شَرْط» را همراه با نَقْد و بررّسی بیان کردیم. در این جلسه به ادامه ی این بحث خواهیم پرداخت.
ادامه ی بحث «إثْبات حُجّیَّت خبر واحد» با آیه ی شریفه ی «نَبَأ»:
نکته: مباحث مربوط به دَلالت آیه ی شریفه ی «نَبَأ» بر «حُجّیَّت قول ثِقة» را در یکی دو جلسه قبل بیان کردیم و تمام شد. دو اشکال بر این إسْتِدْلال مطرح شده که به این اشکالات خواهیم پرداخت.
إشکال نخست: این إشکال را می توان به سه صورت بیان کرد.
بیان صُوَر این إشکال:
صورت اوّل إشکال: آخر آیه ی شریفه ی «نَبَأ» عبارت شریف ﴿أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ﴾[1] آمده. لذا معلوم میشود که چیزی که در مَعْرَض «ندامت و پشیمانی» است، ممنوع است. و این در مَعْرَض «ندامت بودن» هم در «خبر ثِقة» و هم در «خبر فاسق» موجود است.
جواب مرحوم شیخ أنْصاري (ره) به صورت اوّل إشکال: «تَبَيُّن» أَعَمّ از «عِلْم» و «إطْمینان» است.
إشکال به این فرمایش مرحوم شیخ أنْصاري (ره): این جواب هر چند به این إشکال نمی خورد، امّا جواب درستی می باشد.
جواب ما به صورت اوّل إشکال: «قول فاسق» از اوّل تا آخر در «مَعْرَض ندامت» است. امّا أصل این است که «قول عادل» در «مَعْرَض ندامت» نیست امّا گاهی ممکن است «عادل» اشتباه کند.
صورت دوم إشکال: قرآن کریم در این آیه ی شریفه فرموده: أ﴿َنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ﴾[2] «جهالت» یعنی «عَدَم العِلْم» و این «عَدَم العِلْم» هم شامل «قول ثِقة» و هم شامل «قول غیر ثِقة» می باشد.
جواب مرحوم آخوند خراساني (ره) به صورت إشکال دوم: «جهالت» به معنای «نادانی و سفاهت» است. عَمَل به «قول فاسق» می تواند «سفاهت» باشد ولی عَمَل به «قول ثِقة»، «سفاهت» نیست.
إشکال به این فرمایش مرحوم آخوند خراساني (ره): هر چند در قرآن کریم «جهالت» در معنای «سفاهت» به کار رفته ولی لُغَتَاً «جهالت» به معنای «سفاهت» نیست.
جواب ما به صورت إشکال دوم: «جهالت» به معنای «عَدَم العِلْم و الإطْمینان» است نَه صرفاً به معنای «عَدَم العِلْم». بنابراین به کسی که به «جهالت» عَمَل می کند، نمی گویند او جاهل است. نتیجه این که «عَدَم عِلْم و إطْمینان» خِصْلت «فاسق» است نَه در «عادل».
صورت سوم إشکال: خداوند متعال در این آیه ی شریفه فرموده: ﴿إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا﴾[3] . خبر، «تَبَيُّن» می خواهد و «تَبَيُّن» عبارت است از این است که مانند آفتاب واضح و روشن باشد و «تَبَيُّن» در «خبر عادل» به آن معنا نیست. بله؛ «إطْمینان» هست ولی نَه به معنای واقعی آن.
جواب به صورت سوم إشکال: همان جوابی که مرحوم شیخ أنْصاري (ره) در صورت نخست إشکال فرمودند به درد این صورت سوم إشکال می خورد و اینجا می آید و آن این است که «تَبَيُّن» أَعَمّ از «عِلْم» و «إطْمینان» است.
این جواب مرحوم شیخ أنْصاري (ره) صحیح است.
بنابراین این إشکالات متوجّه به صَدْر آیه ی شریفه ی «نَبَأ» نیست.
جواب مرحوم نائیني (ره) به هر سه صورت إشکال نخست: درست است که ذِیل این آیه ی شریفه هم «فاسق» را میگیرد و هم «عادل» را. یعنی هم «مَعْرَض ندامت»، هم «عَدَم العِلْم» و هم «عَدَم تَبَيُّن» در هر دو (عادل و فاسق) هست ولی «صَدْر» آیه ی شریفه، حاکم است بر «ذِیل» آیه ی شریفه.
إشکال به این فرمایش ایشان:
اوّلاً: «حاکم» و «مَحْکوم» باید در «دو دلیل مُنْفَصِل» باشد نَه در «یک دلیل مُتّصل» مانند این آیه ی شریفه.
ثانیاً: این فرمایش شما مُسْتَلْزِم «دَوْر» است.
بیان «دَوْر»: أنْعِقاد ظُهور برای صَدْر آیه ی شریفه (دَلالت صَدْر آیه ی شریفه بر حُجّیَّت قول ثِقة)، مُتوقّف بر این است که «حاکم» بر «ذِیل» باشد در حالی که «حاکم» بر «ذِیل» بودن، مُتوقّف بر این است که این «صَدْر» آیه ی شریفه دَلالت بر «حُجّیَّت قول ثِقة» کند.
إشکال دوم: دَلالت آیه ی شریفه ی «نَبَأ» بر «حُجّیَّت قول ثِقة»، در «مورد»، مُسْتَلْزِم «إخْراج مورد» است؛ زیرا «مورد» از قبیل «موضوعات» است. و در «موضوعات» فقط «عادل واحد» کافی و حُجَّت نیست بلکه حدّأقل باید «عَدْلین» باشد. «مورد» در اینجا یعنی «إرْتِداد بَني مُصْطَلَق».
جواب مرحوم شیخ انصاری (ره) به إشکال دوم: نهایتاً ما این آیه ی شریفه را قِیْد می زنیم و می گوییم «قولُ الثِّقة حُجَّةٌ إلّا في الموضوعات»! بنابراین «قول ثِقة» فقط در «إحْکام» حُجَّت است.
إشکال به این فرمایش ایشان: این جواب شما، در واقع به نوعی «تکرار إشکال» است و مشکل را حَلّ نمی کند. از طرفی آیه ی شریفه می فرماید قول فرد ثِقة به طور في الجمله و إجْمالاً حُجَّت است امّا آیه ی شریفه در مقام بیان این نیست که در کجا حُجَّت است یا در کجا حُجَّت نیست. علاوه بر آن به نظر ما در موضوعات نیز قول فرد ثِقة حُجَّت است «إلّا ما خَرَجَ بالدّلیل» و در «أحْکام و موضوعات» یک عادل کافیست ولی در «قضاوت» دو عادل باید باشد.
چند إشکال به «حُجّیَّت خبر واحد»:
نکته: مرحوم شیخ أنْصاري (ره) و مرحوم آخوند خراساني (ره) این إشکالات را در بحث آیه ی شریفه ی «نَبَأ» آورده اند در صورتی که این إشکالات فقط إخْتِصاص به بحث آیه ی شریفه ی «نَبَأ» ندارد؛ بلکه مربوط به «کُلّ أدلّه ی حُجّیَّت خبر واحد» است؛ بنابراین باید این إشکالات بعد از بررّسی آیات دیگر مانند آیه ی شریفه ی «نَفْر» و سایر آیات و «أدلّه ی حُجّیَّت خبر واحد» نیز بیا ن شود.