« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

1400/03/23

بسم الله الرحمن الرحیم

حقیقت استعمال مجازی

 

موضوع: حقیقت استعمال مجازی

به نظر دوم در حقیقت استعمال مجازی، دو سنخ از مناقشات وارد شده است. سنخ اول که در کلام عده ای از محققین من جمله مرحوم اقای تبریزی امده، این است که این نظر به نحو فی الجمله در بعضی از موارد استعمال مجازی صحیح و موافق با ارتکاز و وجدان است ولی نه در همه موارد. در موارد استعاره که مجازیت به علاقه مشابهت است، این نظر صحیح است که لفظ در همان معنای موضوع له استعمال شده است اما در مورد سایر علاقات مثل علاقه جزء و کل و غیره نمی توان استعمال لفظ در غیر معنای موضوع له که مختار مشهور است را انکار کرد و قائل شد که لفظ در همان معنای موضوع له استعمال شده است. ایشان مثال زده اند که در "اعتق رقبه" اینطور نیست که کلمه رقبه در همان معنای موضوع له که عنق باشد استعمال شده باشد و بالعنایه و بالادعاء تطبیق بر عبد گشته باشد. موارد دیگری نیز مثل "من قتل قتیلا" که در مورد شخصی که هنوز کشته نشده است به علاقه مشارفه به کار رفته است، بالوجدان در معنای حقیقی استعمال نشده است. یا در "راس القوم" اراده رئیس قوم از باب استعمال در معنای موضوع له و تطبیق ادعایی نیست و نیز در "عین القوم" و اراده حارس قوم. در این موارد نمی شود ملتزم شد که لفظ استعمال در معنای موضوع له شده است. شاهدش این است که با تکلم به این الفاظ، اصلا ذهن سامع منتقل به معانی اولیه نمی شود بلکه به معنای مورد نظر که مورد استعمال است منتقل می شود. از همان اول انچه به ذهن سامع می اید معنایی غیر از معنای موضوع له می باشد. اینکه معنای موضوع له به ذهن نمی اید بلکه ذهن سامع مباشرةً منتقل به معنای دیگر می شود، نشان می دهد که لفظ در معنای حقیقی استعمال نشده است. بله در مثال زید قمر می شود ملتزم شد که انچه مستعمل فیه است همان معنای موضوع له اصلی می باشد و در مرحله تطبیق، ادعاء و تنزیل صورت گرفته است.

به نظر می رسد که فرمایش مرحوم اقای تبریزی نسبت به بعضی از موارد نقض صحیح است. در مثال اعتق رقبه، اینطور نیست که لفظ رقبه در عنق استعمال شده و ادعا شده باشد که عبد همان رقبه است. در این مثال نظر سکاکی قابل التزام نیست و بالارتکاز همان نظر مشهور وجدان می شود. اما بعضی از مثال های ایشان قابل جواب است و جواب هم داده اند که در همان مثال "من قتل قتیلا" یا "عین القوم" قتیل در معنای حقیقی استعمال شده و به معنای کسی است که کشته شده است اما کسی که در شرف موت است ولو هنوز نمرده است، لفظ در معنای حقیقی میت یا قتیل استعمال می شود و ادعاءا بر این شخصی که مشرف علی الموت است تطبیق می گردد. در این مثال ها عدم جریان نظریه سکاکی واضح نیست. بنابراین مناقشه مرحوم اقای تبریزی به نظر دوم به نحو فی الجمله وارد است و در نتیجه نمی توان در همه موارد و به صورت بالجمله نظر سکاکی را قبول کرد که لفظ در معنای حقیقی بکار می رود و تجوز در قسمت تطبیق است.

در سنخ دوم از مناقشات، نظریه دوم که مبنای سکاکی باشد به صورت بالجمله حتی در قدر متیقن از ان که موارد علاقه مشابهت باشد انکار شده است. وجوه متعددی برای این مناقشه در کلام مرحوم اقای صدر مطرح شده است:

وجه اول: دلیل و شاهدی که برای نظر دوم ارائه شد تمام نیست. گفته شده بود که عدول از استعمال حقیقی به مجازی به خاطر ابلغیت مجاز است و این با استعمال لفظ در معنای حقیقی حاصل می شود. این دلیل تمام نیست. زیرا در موارد استعمال مجازی ابلغیت در افاده مراد وجود دارد و عدول از استعمال حقیقی نیز به خاطر همین ابلغیت است، ولی وجه ابلغیت استعمال مجازی که منحصر در مبنای سکاکی نیست که کلمه اسد در حیوان مفترس استعمال گردد و به صورت ادعایی بر رجل شجاع تطبیق شود. حتی اگر طبق مبنای مشهور، اسد در رجل شجاع استعمال شود، ولی چون در این استعمال مشابهت زید با اسد تصویر شده است، ابلغیت حاصل می شود.

ممکن است از این مناقشه جواب داده شود که مجرد وجود مشابهت بین مورد استعمال با معنای حقیقی یعنی حیوان مفترس، موجب ابلغیت در کلام نمی شود. اینکه زید در اصل شجاعت شباهت به اسد دارد مطلبی فراتر از "زید رجل شجاع" نیست و حال انکه بالوجدان بین زید اسد و زید رجل شجاع، از جهت ابلغیت فرق است. ابلغیت در صورتی تامین می شود که اسد در همان معنای حقیقی اسد استعمال شود که صرفا با نظریه دوم قابل توجیه است. بِ

غیر از این فرق وجدانی بین زید اسد و زید رجل شجاع که در کلام مرحوم آقای خويی به عنوان شاهد بر نظریه دوم گرفته شد، شاهد دیگری هم در کلمات قائلین به قول دوم مثل صاحب وقایه الاذهان امده مبنی بر اینکه ما مواردی می بینیم که استعمال مجازی اتفاق می افتد و حال انکه قبل از ان، استعمال در غیر معنای حقیقی نفی شده است یا استعمال در معنای حقیقی بیان شده و بعد اضراب شده به نحو استعمال مجازی. ليت شعري ما ذا يقول القائل بأنّ اللفظ مستعمل في غير معناه في مثل قوله: هو ملِک بل ملَك، و فلان شجاع بل أسد؟ و كيف‌ يمكن‌ أن‌ يكون‌ المراد من الملَك بالفتح و الأسد، الملِك بالكسر و الشجاع و قد ذكرهما أوّلا و أضرب عنهما و ما ذا يقول في الاستعمالات التي يصرّح فيها بنفي المعنى الحقيقي، كقوله تعالى: ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ‌. چطور می شود گفت که ملک کریم در بشر به وصف خاص استعمال شده است و حال انکه قبلش بشر بودن نفی گشته است. و كقولك: ليس هذا بوجه بل هو بدر، و ليس هذه كف بل هي بحر[1] .

وجه دوم: در بعضی از موارد استعمال در موارد علاقه مشابهت، محمول امر جزئی است و قابلیت انطباق بر کثیرین را ندارد . چطور می شود گفت که استعمال در معنای حقیقی شده ولی تطبیق ادعایی می باشد. معنای حقیقی کلیت ندارد تا تطبیق در ان مجال داشته باشد. در مورد زید قمر، قمر جزئی خارجی است نه کلی قابل انطباق و لذا معنا ندارد که بگوییم زید فردی از قمر است. بنابراین ولو این مورد از مصادیق علاقه مشابهت است اما نظریه سکاکی قابل جریان نیست.

فیه: مراد سکاکی و قائلین به این قول از تطبیق، خصوص تطبیق کلی بر فرد و مصداق نیست بلکه مقصود این است که در کنار استعمال در معنای حقیقی، ادعایی وجود دارد و این ادعا مختلف است؛ اگر معنای موضوع له کلی باشد ادعا به تطبیق مربوط می شود و اگر معنای موضوع له امر جزئی باشد، ادعای عینیت می شود نه اینکه کلی بخواهد بر ان فرد منطبق گردد.

وجه سوم: اگر در استعمالاتی در مثل زید اسد، مراد استعمالی همان معنای حقیقی باشد و لفظ اسد بدون هیچ تجوزی در همان معنای حیوان مفترس استعمال شده باشد، باید تجوز را در مرحله اراده جدیه بگیریم و بگوییم که جمله زید اسد از این جهت تجوز دارد که به لحاظ مراد جدی، زید اسد نيست. لازمه موکول کردن مجازیت به مرحله مراد جدی این است که استعمال مجازی اختصاص به مواردی داشته باشد که متکلم اراده جدی نسبت به مضمون کلامش دارد و در مواردی که متکلم در مقام هزل است استعمال مجازی محقق نباشد و حال انکه جمله زید اسد را همانطور که شخص جاد اگر بکار ببرد استعمال مجازی است، متکلم هازل هم اگر بکار ببرد، بالوجدان استعمال مجازی اتفاق افتاده است. بنابراین تجوز را باید در همان مرحله اراده استعمالیه بگیریم تا بشود مجاز در موارد هزل را توجیه کرد.

فیه: کسانی که قائل به ادعا در تطبیق شده اند و گفته اند که مستعمل فیه معنای حقیقی است و در مرحله استعمال، مجازی اتفاق نیفتاده، مقصودشان این نیست که به لحاظ مراد جدی فقط این ادعا وجود دارد بلکه می گویند در کنار استعمال لفظ در معنای موضوع له ،ادعای تطبیق معنای حقیقی بر مورد مجازی یا ادعای عینیت انها، در مقام ابراز و اظهار وجود دارد چه این اظهار و ابراز موافق با اراده جدیه باشد و چه اظهار ادعا و تنزیل در جایی باشد که شخص در مقام هزل است. در موارد هزل هم متکلم تطبیق معنای حقیقی بر مورد مجازی را اظهار می کند.

 


[1] - وقایة الاذهان/107.
logo